بین الطلوعین روز است یا شب؟

از نظر فقهی آیا زمان بین طلوع فجر تا طلوع شمس جزء روز است یا جزء شب است؟ جواب این سوال محدوده روز را مشخص می‌‌‌کند، و در مسائلی مثل خیار حیوان، احکام حیض، مواقیت حج و .... راه گشا است. همچنین جواب به این سوال محدوده شب را نیز مشخص کرده، و در بحث تعیین نیمه شب و بحث پایان وقت نماز عشاء مهم است. زیرا اگر روز را از طلوع فجر بدانیم نیمه شب از مغرب تا طلوع فجر محاسبه می‌‌‌شود، و اگر روز را از طلوع شمس بدانیم نیمه شب از مغرب تا طلوع خورشید محاسبه می‌‌‌شود.   

در مورد این مساله اقوال و نظریات مختلفی در میان فقها وجود دارد، که در این نوشتار به نحو اختصار به این اقوال و ادله آنها اشاره می‌‌­شود، و سپس به داوری بین آنها پرداخته می‌‌‌شود.

 

نظریه اول

روز از طلوع فجر (یا همان اذان صبح) شروع می‌‌­شود، و در نتیجه بین الطلوعین جزء روز است. برای این نظریه (که برخی ادعای اجماع بر آن هم کرده­اند[1]) دلائلی بیان شده است.

دلیل اول: در برخی روایات نماز صبح را صلاه نهاریه نامیده­اند[2]. مثلا ... وَ هِيَ وَسَطُ النَّهَارِ وَ وَسَطُ صَلَاتَيْنِ بِالنَّهَارِ صَلَاةِ الْغَدَاةِ وَ صَلَاةِ الْعَصْر ....[3].

دلیل دوم: در برخی روایات لحظات قبل از طلوع فجر را آخر شب گفته­اند[4]. پس معلوم می‌‌­شود طلوع فجر پایان شب است. مثلا: .... سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَقُومُ مِنْ آخِرِ اللَّيْلِ وَ هُوَ يَخْشَى أَنْ يَفْجَأَهُ الصُّبْحُ أَ يَبْدَأُ بِالْوَتْرِ أَوْ يُصَلِّي الصَّلَاةَ عَلَى وَجْهِهَا ....[5].

دلیل سوم: در احکامی که مبتنی بر روز هستند (در جای جای فقه) می‌‌­بینیم که روز از طلوع فجر محاسبه شده است. مثلا روزه باید در کل روز باشد، و این روز از طلوع فجر است. یا اعتکاف باید سه روز کامل باشد، که این سه روز از طلوع فجر محاسبه می‌‌‌شود. و همچنین است در مواقیت حج، و قسم بین زوجات، و نزح بئر (در مواردی که نزح یک روز کامل نیاز است)، و احکام حیض، و خیار حیوان، و .....[6].

دلیل چهارم: روایاتی که می‌‌­گویند در طلوع فجر ملائکه شب به آسمان می‌‌­روند و ملائکه روز پایین می‌‌‌آیند[7]. مثلا: .... إِنَّ مَلَائِكَةَ اللَّيْلِ تَصْعَدُ، وَ مَلَائِكَةَ النَّهَارِ تَنْزِلُ عِنْدَ طُلُوعِ الْفَجْر ....[8]، پس مشخص می‌‌­شود که مرز بین روز و شب طلوع فجر است.

 

نظریه دوم

قائلین این نظریه معتقدند روز از طلوع شمس آغاز می‌‌‌شود و در نتیجه بین الطلوعین جزئی از شب است. این نظریه به برخی از علما مثل اعمش نسبت داده شده، و از متاخرین هم مرحوم آقای خوئی آن را پذیرفته است[9]. برای این نظریه هم ادله­ای بیان شده است که بدان می‌‌‌پردازیم:

دلیل اول: متفاهم عرفی این است که روز را از طلوع شمس تا غروب آفتاب حساب می‌‌­کنند. و لذا مثلا عرفا وسط روز را زمانی می‌‌­دانند که بین طلوع شمس و غروب است، نه بین طلوع فجر و غروب[10].

دلیل دوم: برخی روایات روز را از طلوع شمس محاسبه کرده­اند. مثلا روایتی که می‌‌­فرماید: كان رسولُ اللّهِ(ص) لا يُصَلّي مِن النهارِ شَيئاً حَتى تَزولَ الشَّمْسُ[11]. طبق این روایت پیامبر در روز هیچ نمازی نمی‌‌­خواندند تا زوال ظهر شود، پس نماز صبح (که بعد از طلوع فجر است) خارج از روز است.

دلیل سوم: روایاتی که زوال شمس را وسط روز دانسته­اند، با توجه به اینکه از نظر زمانی زوال شمس بین طلوع شمس و غروب شمس است، نه بین طلوع فجر و غروب[12]. مثلا روایتی که در مورد صلاه وسطی می‌‌­گوید: .... وَ هِيَ صَلَاةُ الظُّهْرِ وَ هِيَ أَوَّلُ صَلَاةٍ صَلَّاهَا رَسُولُ اللَّهِ ص وَ هِيَ وَسَطُ النَّهَار ....[13]. و یا مثلا: إِذَا سَافَرَ الرَّجُلُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَخَرَجَ بَعْدَ نِصْفِ النَّهَارِ فَعَلَيْهِ صِيَامُ ذَلِكَ الْيَوْم‏[14].

 

نظریه سوم

بین الطلوعین نه جزئی از روز است و نه جزئی از شب؛ بلکه زمانی خارج از روز و شب است. در نتیجه در مسائلی که مربوط به روز است این نظریه شبیه قول دوم، و در مسائلی که مربوط به شب است این نظریه شبیه قول اول است. این نظریه بسیار شاذ است[15].  

به عنوان دلیل این نظریه دو روایت ذکر شده است.

روایت اول: روایت ابی هاشم خادم: قَالَ قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ الْمَاضِي لِمَ جُعِلَتِ الصَّلَاةُ الْفَرِيضَةُ وَ السُّنَّةُ خَمْسِينَ رَكْعَةً لَا يُزَادُ فِيهَا وَ لَا يُنْقَصُ مِنْهَا قَالَ لِأَنَّ سَاعَاتِ اللَّيْلِ اثْنَتَا عَشْرَةَ سَاعَةً فَجَعَلَ لِكُلِّ سَاعَةٍ رَكْعَتَيْنِ وَ مَا بَيْنَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ سَاعَةٌ وَ سَاعَاتِ النَّهَارِ اثْنَتَا عَشْرَةَ سَاعَةً فَجَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ سَاعَةٍ رَكْعَتَيْنِ وَ مَا بَيْنَ غُرُوبِ الشَّمْسِ إِلَى سُقُوطِ الشَّفَقِ غَسَقٌ فَجَعَلَ لِلْغَسَقِ رَكْعَة[16].

روایت دوم: روایت عمر (یا عمیر) بن عبد الله ثقفی: قال النصرانی .... أَخْبِرْنِي عَنْ سَاعَةٍ مَا هِيَ مِنَ اللَّيْلِ وَ لَا هِيَ مِنَ النَّهَارِ أَيُّ سَاعَةٍ هِيَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع مَا بَيْنَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ، قَالَ النَّصْرَانِيُّ فَإِذَا لَمْ يَكُنْ مِنْ سَاعَاتِ اللَّيْلِ وَ لَا مِنْ سَاعَاتِ النَّهَارِ- فَمِنْ أَيِّ السَّاعَاتِ هِيَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع مِنْ سَاعَاتِ الْجَنَّة[17].

در این دو روایت بین الطلوعین خارج از ساعات شب و روز شمرده شده است.

 

بررسی نظریات

از میان این نظریات قول سوم کاملا مردود به نظر می‌‌­رسد. دلیل این نظریه دو روایت بود که هر دو ضعف سند دارند.

مضافا که روایت اول قابل التزام هم نیست، زیرا این روایت ساعات شبانه روز را بیست و شش ساعت بیان کرده است، و این قابل قبول نیست. 

روایت دوم هم دلالت بر مطلوب ندارد. این روایت بین الطلوعین را از ساعات جنت شمرده است، و واضح است که این تعبیر کنایه از عظمت و ارزشمندی این ساعت است، و به همین دلیل این ساعت از ساعات شبانه روز استثناء شده است. اما این منافاتی با این ندارد که این ساعت از جهت دنیایی جزئی از ساعات روز باشد.

اما به نظر می‌‌­رسد بین نظریه اول و دوم ترجیح با نظریه اول است. زیرا هر چند گاهی در روایات روز از طلوع شمس محاسبه شده است (همان‌گونه که در ادله قول دوم بیان شد)، اما از طرفی در میان روایات و بیانات شرعی غالبا روز از طلوع فجر محاسبه شده است (و این غلبه استعمال باعث تشکیل ظهور، یا لااقل انصراف می‌‌‌شود)، مثلا در احکام خیار حیوان و حیض و نماز مسافر و .....، و همچنین روایاتی که در ادله نظریه اول بیان شد. 

از جهت دیگر هر چند روز در عرف عام (غیر متشرعه) از طلوع شمس محاسبه می‌‌‌شود، اما ظاهرا در نزد متشرعه بین الطلوعین جزء روز است. البته ظاهرا این ارتکاز متشرعی ناشی از برخی از همان احکام شرعی (مثل روزه) است.

نتیجه

به نظر می‌‌‌رسد در نزد شارع و متشرعه (که مخاطبان کلام شارع هستند) روز غالبا در معنی طلوع فجر تا غروب شمس استعمال می‌‌‌­شود، و اگر بدون قرینه استعمال شود ظهور در آن دارد. و این ظهور بر ظهور عرف عام مقدم است. زیرا فهم عرف عام در صورتی ملاک است که شارع (یا هر متکلمی) عرفی مخصوص خود نداشته باشد.

 


[1]- جواهر الکلام ج7 ص220

[2]- مدارک العروه ج11 ص271

[3]- تهذیب الاحکام ج2 ص241

[4]- مدارک العروه ج11 ص273

[5]- کافی ج3 ص449

[6]- جواهر الکلام ج7 ص220

[7]- التنقیح فی شرح العروه الوثقی ج6 ص274

[8]- امالی شیخ طوسی ص695

[9]- التنقیح فی شرح العروه الوثقی ج6 ص268

[10]- التنقیح فی شرح العروه الوثقی ج6 ص269

[11]- تهذیب الاحکام ج2 ص262

[12]- التنقیح فی شرح العروه الوثقی ج6 ص275

[13]- کافی ج3 ص271

[14]- کافی ج4 ص131

[15]- موسوعه الامام الخوئی ج11 ص191

[16]- علل الشرایع ج2 ص327

[17]- تفسیر علی بن ابراهیم ص98 

 

نظرات   

0 # pardis 1395-12-25 09:57
سلانم با تشکر از مطالب مفید و خوبتون
پاسخ | پاسخ با نقل قول کردن | نقل قول
0 # mahdi 1396-01-12 16:53
عرض سلام و تشکر بابت مطلب مفیدتان
چند سوال ضمن خواندن این یادداشت به ذهنم خطور کرد که از تویسنده محترم تقاضامندم در صورت امکان جواب دهند.
1. درباره روایتی که شب را به 12 ساعت و روز را به 12 ساعت تقسیم کرده بود و یک ساعت را بین الطلوعین قرار داده بود و برهه ای را غسق، اشکال کرده اید که این روایت قابل التزام نیست، زیرا این روایت ساعات شبانه روز را بیست و شش ساعت بیان کرده است، و این قابل قبول نیست.
وجه عدم مقبولیت این کلام چیست؟ اگر مرادتان این است که شبانه روز 24 ساعت است نه 26 ساعت، پر واضح است که مراد از ساعت در روایت 60 دقیقه نیست که اشکال شود شبانه روز 24 ساعت است؛ بلکه حضرت فرموده روز 12 قسمت می شود و شب دوازده قسمت و بین الطلوعین هم یک قسمت که برای هر کدام دو رکعت نماز است و غسق هم چون مقدارش کم است یک رکعت دارد؛ لذا تعداد رکعات می شود 51 رکعت.
2. آیا در همین روایت عدم تطابق سوال با جواب به دلالت آن خدشه وارد نمی کند؟ سائل می گوید نمازها 50 رکعت است و حضرت ع در جواب 51 رکعت بیان می کند.
3. در پایان داوری فرموده اید که بین نظریه اول و دوم ترجیح با نظریه اول است؛ زیرا هر چند گاهی در روایات روز از طلوع شمس محاسبه شده است (همان‌گونه که در ادله قول دوم بیان شد)، اما از طرفی در میان روایات و بیانات شرعی غالبا روز از طلوع فجر محاسبه شده است (و این غلبه استعمال باعث تشکیل ظهور، یا لااقل انصراف می‌‌‌شود)، مثلا در احکام خیار حیوان و حیض و نماز مسافر و .....، و همچنین روایاتی که در ادله نظریه اول بیان شد.
اولاً دلیل این مطلب که روز در خیار حیوان و حیض و نماز مسافر از طلوع فجر است نه طلوع شمس چیست؟
ثانیاً خودتان اعتراف داشتید که عرف عام، روز را از طلوع شمس می داند، پس چگونه غلبه استعمال برعکس است؟ بر فرض هم متشرعه روز را از طلوع فجر می دانند، ولی مگر چند بار کلمه «روز» را در امور شرعی استعمال می کنند که غلبه حاصل شده باشد، شاید از ده استعمالی که برای روز دارند،‌ فقط یک استعمالش در معنای شرعی آن باشد.
3. در فراز دیگر گفته اید: از جهت دیگر هر چند روز در عرف عام (غیر متشرعه) از طلوع شمس محاسبه می‌‌‌شود، اما ظاهرا در نزد متشرعه بین الطلوعین جزء روز است.
مناسب بود برای این ادعا از کلمات فقها شواهدی ذکر می کردید تا ادعایی بی دلیل به نظر نرسد.
4. در ابتدای بحث به مرحوم صاحب جواهر نسبت داده اید که بر نظریه اول ادعای اجماع کرده است، در حالی که به نظر فقط ادعای شهرت کرده است،‌ لطفا عبارتی که از آن اجماع استفاده می شود را بیان کنید.
پاسخ | پاسخ با نقل قول کردن | نقل قول

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه سازی