یک استثنا از عدم لزوم اعادۀ مستبصر

مسلمان غیرشیعه، اگر مستبصر شده و شیعه شود، لازم نیست هیچ‌کدام از عباداتی که بر اساس مذهب خویش انجام داده است را اعاده نماید. اختلافی در این حکم بین فقیهان نیست و برخی از ایشان بر آن ادعای اجماع نموده‌اند.[1] اما این حکم یک استثنا دارد، که آن زکاتی است که به غیرشیعه داده است.

دلیل این حکم اخبار مستفیضه‌ای است که بر آن دلالت دارد.[2] از جمله در صحیحۀ برید بن معاویه عجلی از امام صادق(ع) می‌خوانیم:

«(کسی که ناصبی بود) پس از آنکه خدا بر او منت گذاشت و با ولایت آشنا شد، بابت هرکاری که در حال ناصبی بودن و گمراهی انجام داده است، اجر می‌گیرد و برای او نوشته می‌شود، مگر زکات که باید آن را اعاده کند؛ چراکه او آن را به غیر محلش پرداخت نموده است؛ زیرا محل زکات اهل ولایت (و شیعیان) هستند. ولی نماز و حج و روزه‌اش قضا ندارد.»[3]

از تعلیل این روایت برداشت می‌‌شود که صرف مخالفت در باور، موجب عدم پذیرشِ زکات نیست، بلکه اگر وی زکات را به یکی از شیعیان فقیر می‌داد، مورد قبول بود و اعاده هم لازم نداشت؛ زیرا وی آن را به مصرف حقیقی خود رسانده بود؛ بر خلاف جایی که آن را به غیرمستحق پرداخته بود، که باید زکات را اعاده کند و دوباره به مستحق بپردازد.

پاسخ به یک اشکال

علامه در تذکره، دربارۀ نماز و روزۀ چنین فردی اشکال کرده است که طهارت به صورت درست انجام نشده است و افطار هم بنا بر برخی از نظرات فقیهان عامه در غیر وقتش صورت گرفته؛ در نتیجه این دو را نیز باید قضا کند.[4]

اما با دقت در حکم به عدم لزوم قضای کافری که مسلمان شده است، بحث روشن می‌شود؛ چراکه اسقاط قضا از عباداتی که چنین فردی انجام داده، مانند موارد دیگر، منتی از سوی خداوند بر بندگانش است؛ و بطلان یک عمل، کمتر از انجام انجام ندادن آن کار نیست که هیچ پیامدی اعم از قضا یا کفاره برای کافری که مسلمان شده ندارد؛ پس اینجا هم همان‌گونه است.

در تذکره، همچنین، جهل را عذری دانسته که موجب پذیرش و درستی اعمال حتی بر اساس نظر مخالف می‌شود؛ همان‌طور که در وضعیت تقیه، اعمال درست است و یا افطار پیش از وقت، در صورتی که به واسطۀ شبهه‌ای باشد، همچون تاریکی‌ای که موجب گمراهی انسان شده است. [5]

اما باید در نظر داشت که زمانی که به واسطۀ منت الهی، امکان عفو از اعمال گذشته هست، نیاز به بحث از تصحیح عبادات ایشان نمی‌رسد.[6]

 

 

[1]. ذخیرة المعاد، ج1، ص34؛ معتبر، ج2، ص766؛ مصباح الفقیه، ج3، ص281.

[2]. ن.ک: وسائل الشیعة، ج1، ص125، باب 31.

[3]. وسائل الشیعه، ج1، ص125؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص9، ح23.

[4]. تذکرة الفقهاء، ج5، ص263.

[5]. همان، ص264.

[6]. برگرفته از: مستنبطات الأعلام، ج1، ص478.

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه سازی