یکی از مباحث پردامنه در بحث نماز، بحث شکیات نماز است[1]؛ و از این جمله، بحث در اینکه در شک در افعال نماز، در صورتی که در فعل بعدی وارد شد و سپس شک در فعل قبلی نمود، به این شک نباید التفات نماید. این حکم مورد اتفاق علمای شیعه است و گروهی از فقها، بر آن ادعای اجماع[2] نمودهاند. دلیل این حکم، نصوصی است که در این زمینه وارد شده است و صاحب وسائل آنها را ذیل باب 23 از ابواب خلل در نماز آورده است.[3] از جملۀ آنها روایتی صحیحه است که در آن امام صادق علیهالسلام پس از چند سؤال موردی زراره در باب شک در مقدمات و اجزاء نماز، حضرت به صورت قاعدهای کلی به زراره میفرماید:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: يَا زُرَارَةُ إِذَا خَرَجْتَ مِنْ شَيْءٍ- ثُمَّ دَخَلْتَ فِي غَيْرِهِ فَشَكُّكَ لَيْسَ بِشَيْءٍ. [4]
ای زراره! اگر از جزئی از اجزاء نماز خارج شدی و در جزء دیگر داخل شدی، پس شک تو (نسبت به جزء قبل) دارای اثر نیست. این روایت نصّ در محل بحث است؛ چرا که حضرت علیهالسلام به عبور از جزء و عدم التفات مصلی نسبت به شک در جایی که وارد جزء بعد شده است، تصریح میفرماید. البته اطلاق «غیر» در روایت شامل خود جزء، و مقدمات آن میشود. مثلا اگر در حال فرود آمدن برای سجده، شک در انجام رکوع کرد.
استثناء از حکم کلی
برخی از فقها همچون شهید اول و ثانی[5]، صاحب حدائق و صاحب ریاض[6] از این حکم کلی، یک مورد را استثنا نمودهاند که آن شک در سجود، برای کسی است که در حال ایستادن بوده، و هنوز به صورت کامل نایستاده است. بازگشت اختلاف موافقین و مخالفین این نظر، به آن است که عبور از جزء در نماز، به معنای ورود در افعال حقیقی نماز است یا به معنای هر فعلی بعد از یک فعل، حتی نیم خیز شدن برای ایستادن؟[7] طبعاً روایاتی که پیشتر ذکر شد، نمیتواند به عنوان مستند برای هیچکدام از دو نظریه، مورد استفاده قرار گیرد؛ چرا که بحث در تعیین مصادیق جزء است.
اما در هر حال، این دسته از فقها، قائل به استثنای مذکور شدهاند. عمده دلیل این فقها، استدلال به صحیحۀ عبدالرحمن است. در این روایت تصریح شده است در صورتی که نمازگزار از سجده بلند شد، ولی هنوز به صورت کامل نایستاده بود، و شک کرد که آیا سجده را انجام داده یا نه؟ باید سجده را به جا بیاورد.[8]
البته اقتصار به این مورد محل اشکال است و بعید نیست که بتوان گفت حتی در صورتی که فرد در حال تشهد شک در سجده کرد، یا تشهد را نیز به جای آورده و هنوز به صورت کامل نایستاده است، و شک در انجام سجده کرد، باید بنشیند و سجده را به جا بیاورد.[9]
ضمن اینکه بعید نیست بگوییم حتی در مورد شک در انجام تشهد نیز، تا زمانی که به طور کامل نایستاده باشد، باید بنشیند و تشهد را به جا آورد.
[1]. این نوشته برگرفته از: مستنبطات الأعلام، ج1، ص412.
[2]. جواهر الکلام، ج12، ص 312.
[3]. وسائل الشیعة، ج8، ص 237: «بَابُ أَنَّ مَنْ شَكَّ فِي شَيْءٍ مِنْ أَفْعَالِ الصَّلَاةِ بَعْدَ فَوْتِ مَحَلِّهِ وَجَبَ عَلَيْهِ الْمُضِيُّ فِيهَا مَا لَمْ يَتَيَقَّنِ التَّرْكَ فَيَجِبُ قَضَاؤُهُ بَعْدَ الْفَرَاغِ إِنْ كَانَ مِمَّا يُقْضَى وَ إِنْ ذَكَرَهُ فِي مَحَلِّهِ أَوْ شَكَّ فِيهِ أَتَى بِهِ وَ لَمْ يَسْجُدْ لِلسَّهْوِ».
[4]. وسائل الشیعة، ج8، ص237.
[5]. الشهيد الأول في البيان: 253، الشهيد الثاني في الروضة 1: 323، و الروض: 349، و المسالك 1: 41.
[6]. كصاحبي الحدائق 9: 179، و الرياض 1: 216.
[7]. مستند الشیعة، ج7، ص170.
[8]. وسائل الشيعة؛ ج6، ص: 369: عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلٌ رَفَعَ رَأْسَهُ عَنِ السُّجُودِ- فَشَكَّ قَبْلَ أَنْ يَسْتَوِيَ جَالِساً فَلَمْ يَدْرِ أَ سَجَدَ أَمْ لَمْ يَسْجُدْ قَالَ يَسْجُدُ- قُلْتُ فَرَجُلٌ نَهَضَ مِنْ سُجُودِهِ- فَشَكَّ قَبْلَ أَنْ يَسْتَوِيَ قَائِماً فَلَمْ يَدْرِ أَ سَجَدَ أَمْ لَمْ يَسْجُدْ قَالَ يَسْجُدُ.
[9]. ذكرى الشيعة في أحكام الشريعة؛ ج4، ص: 62: لو شك في السجود و هو متشهد، أو قد فرغ منه و لما يقم، أو قام و لما يستكمل القيام أتى به، و كذا لو شك في التشهد يأتي به ما لم يستكمل القیام.