مراد از آیه شریفه «الزَّانِي لاَ يَنْكِحُ إِلاَّ زَانِيَةً.. وَ الزَّانِيَةُ لاَ يَنْكِحُهَا إِلاَّ زَانٍ»

برخی[1] از فقها و مفسرین به قرینۀ «أو مشرکة» و «أو مشرک» در آیۀ «الزّانِي لا يَنْكِحُ إِلّا زانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَ الزّانِيَةُ لا يَنْكِحُها إِلّا زانٍ أَوْ مُشْرِكٌ»[2] گفته‌اند که این آیه در مقام بیان حکم تکوینی است -غالبا زانی و زانیه با یکدیگر ازدواج می کنند - نه تشریعی، زیرا اگر در مقام بیان حکم تشریعی باشد، به مقتضای آن، ازدواج زانی مسلمان با زن مشرک و ازدواج زن زانیه مسلمان با مشرک جایز است که این خلاف اتفاق فقهاست. [3]

اینان برای تبیین تکوینی بودن عدم ازدواج زانی با عفیفه و ازدواج عفیف با زانیه گفته‌اند که زانی تمایلش به مسانخ خودش است، یعنی مانع را در ناحیه عفیفه دانسته‌اند که زانی به سراغ وی نمی رود، در حالی‌که واقعیت غیر از این است و خصوصیات بسیاری در این تمایل دخالت دارد. برای مثال چنانچه زن زیبا باشد و امتناع داشته باشد، برای مرد ترغیب و تحریک بیشتری را ایجاد می کند تا به سمت آن کشیده شود، چنانچه در بین مردم هم شایع شده که «الناس حریص علی ما منع».

از این‌رو بر فرض پذیرش تکوینی بودن حکم مذکور در آیه، تقریب دیگری باید ذکر کرد. محقق خوئی فرموده زانی که سراغ عفیفه نمی رود از نظر اقتضا فاعلیت خودش است، نه اینکه مانعی در عفیفه باشد و زانیه که عفیف سراغش نمی رود به جهت مانعیتی است که در خود زانیه وجود دارد، نه اینکه زانیه فاعل باشد و در عفیف مانعی باشد.[4] این تعبیر که زانی اقتضای فاعلیت ندارد و زانیه مانعیت دارد، با ظاهر سیاق که تفصیل است -زانی را در فراز اول فاعل فرض کرده و زانیه را در فراز دوم مفعول فرض کرده- سازگارتر است. برخلاف بیان اول که زانی فاعل فرض شده بود و گفته بودند زانی سراغ مسانخ خودش می رود و سراغ عفیفه نمی رود.

تقریب سومی هم می توان برای بیان تکوینی مسئله ذکر کرد، به این بیان که وجه عدم ازدواج زانی با عفیفه این است که عفیفه امتناع دارد، نه اینکه زانی امتناع دارد برود سراغ او. همچنین وجه اینکه زانیه با عفیف ازدواج نمی کند این است که عفیف از ازدواج با او امتناع دارد. البته بیان محقق خویی، به حسب ظاهر سیاق لفظ انسب است.

این تقریبات همه در فرضی است که تکوینی بودن مسئلۀ نکاح زانی با زانیه را بپذیریم، ولی صحیح این است که تکوینی بودن این مسئله از اموری نیست که آیه برای آن نازل شود؛ زیرا بیان امر تکوینی باید مشتمل بر نکته ای مخفی باشد، یا امری مورد غفلت باشد که نیاز به تذکر دارد تا نزول آیه برای آن تناسب داشته باشد، اینکه زانی یا عفیف امتناع دارد که دیگری سراغش نمی رود، از امور مغفول یا مخفی نیست که مناسب باشد آیۀ قرآن برای آن نازل شود، علاوه بر اینکه در روایات[5] هم به این آیه برای تشریع استدلال شده است.

اما از اشکال تشریعی بودن آیه شریفه می توان این گونه جواب داد که مراد از الزانی و الزانیه، مطلق زانی و زانیه است، نه زانی و زانیۀ مسلمان، به قرینۀ ذیل آیه که گفته: «وَ حُرِّمَ ذلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ»، یعنی اینکه زانی و زانیه حق ندارد با عفیف و عفیفه ازدواج کنند مختص مسلمانان است نه مشرکین. شاید وجهش هم این باشد که آلودگی شرک بالاتر از زناست، لذا وجهی برای اجتناب آنان از زانی و زانیه نیست.

با توجه به این نکته گفته می شود که آیه درصدد بیان این است که عفیف و عفیفه با زانیه و زانی ازدواج نکند، اما نسبت به اینکه با مشرک و مشرکه می توانند ازدواج کنند یا نه، ساکت است، و از جای دیگر باید فهمید. به عبارت دیگر این آیه نمی خواهد شرایط دیگر را الغا کند. مثلا نمی خواهد بگوید عفیف حتی بدون اذن ولی باکره می تواند با او ازدواج کند. بلکه شرایط دیگر در حای خودش محفوظ است و فقط در مقام بیان این است که زنا مانعیت دارد.

 

[1]  زمخشری در الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، ج3، ص211 و جواهر الکلام، ج29، ص441 و 442: «الفاسق الخبيث الذي من شأنه الزنى والتقحب، لا يرغب في نكاح الصوالح من النساء واللاتي على خلاف صفته، وإنما يرغب في فاسقة خبيثة من شكله، أو في مشركة».

[2] سوره نور: 3.

[3] برگرفته از جلسه 20/1/1396 و 7/4/1379 و 26/6/1379از سلسله جلسات عصر آیت الله شبیری زنجانی-دامت برکاته-

[4] موسوعة الامام الخوئی، ج23، ص120«فتشير الآية المباركة إلى ما هو المتعارف خارجاً بمقتضى قانون السنخيّة من أنّ الزاني لا يجد من يزني بها إلّا زانية مثله أو مشركة، فإنّ الطيور على أمثالها تقع، والجنس إلى الجنس يميل، وإلّا فالمؤمنة لا تطاوعه على ذلك أبداً، وكذا الحال في الزانية»

[5] برای نمونه: کافی، ج5، ص355، ح6 « عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ الزّٰانِيَةُ لٰا يَنْكِحُهٰا إِلّٰا زٰانٍ أَوْ مُشْرِكٌ قَالَ إِنَّمَا ذَلِكَ فِي الْجَهْرِ ثُمَّ قَالَ لَوْ أَنَّ إِنْسَاناً زَنَى ثُمَّ تَابَ تَزَوَّجَ حَيْثُ شَاءَ».

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه سازی