درباره جواز مکشوفه بودن سر زن مسلمان در نماز دو روایت وارد شده است که به جهت تعارض آن با ادله و اتفاق فقها باید آنها را توجیه کرد. مرحوم شیخ طوسی از این دو روایت جوابهایی داده است که برخی از آنها غیر عرفی به نظر میرسد، در ذیل به بررسی مفاد این دو حدیث و توجیه آن میپردازیم.
روایت اول: وَ عَنْهُ عَنْ أَبِي عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي أَيُّوبَ الْمَكِّيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا بَأْسَ أَنْ تُصَلِّيَ الْمَرْأَةُ الْمُسْلِمَةُ وَ لَيْسَ عَلَى رَأْسِهَا قِنَاعٌ.[1]
روایت دوم: سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا بَأْسَ بِالْمَرْأَةِ الْمُسْلِمَةِ الْحُرَّةِ أَنْ تُصَلِّيَ وَ هِيَ مَكْشُوفَةُ الرَّأْسِ.[2]
یکی از جوابهایی که مرحوم شیخ از روایت اول داده و به نظر جواب وجیهی است این است که: «يَحْتَمِلُ أَيْضاً أَنْ يَكُونَ الْمُرَادُ بِقَوْلِهِ تُصَلِّي بِغَيْرِ قِنَاعٍ إِذَا كَانَ عَلَيْهَا ثَوْبٌ يَسْتُرُهَا مِنْ رَأْسِهَا إِلَى قَدَمَيْهَا».
ایشان میخواهند بفرمایند که این حکم حیثی است، چون در بعضی از روایات برای حفظ حجاب بهتر، دستور مقنعه داده شده است این توهم ایجاد میشود که مقنعه علاوه بر چادر شرط است. حضرت برای دفع این توهم فرموده قناع شرط نیست، لذا عدم اشتراط قناع با ستر معتبر در نماز منافات ندارد. این مثل آن است که معمولاً مردها با شلوار نماز میخوانند، و برای کسی توهم میشود پوشیدن سروال در نماز معتبر است، لذا از حضرت سوال میکند آیا بدون سروال نماز درست است؟ و حضرت در جواب بگوید: بله، این به این معنا نیست که میتواند برهنه نماز بخواند، بلکه مراد این است که اگر ستر معتبر وجود داشته باشد، شلوار خصوصیتی ندارد.
جواب دیگری هم به این روایت داده که در این روایت برخلاف روایت دوم، قید حرّه ذکر نشده است، لذا میتوان آن را حمل بر أمه کرد که مکشوفه بودن او اشکالی ندارد.
ولی این جواب صحیح نیست؛ چون حمل کردن به فرد نادر است، هر چند أمه در آن زمان بوده، ولی در مقابل حره، نادر بوده است؛ زیرا علاوه بر اینکه جنگ زیادی اتفاق نمیافتاد تا أمه بگیرند، و أمهها زود به زود آزاد میشدند. لذا این روایت به فرد روشنش که حره است انصراف دارد.
مرحوم شیخ دو جواب مشترک هم از این دو روایت داده است؛ یکی حمل روایتها بر صغیره و دیگری حمل بر صورت اضطرار است که این دو جواب خیلی ضعیفتر از جواب قبل هستند، زیرا مرأه در مقابل رجل است. همانطور که حمل رجل بر صغیر غیر عرفی و غیر قابل قبول است، حمل مرأه هم بر صغیره غیر عرفی و غیر قابل قبول است.
اما حمل بر صورت اضطرار هم حمل مطلق بر فرد نادر است، زیرا گرچه در اوائل دوره اسلام، فقر زیاد بوده است، ولی صدور این روایات مربوط به دوره عباسیان است که وضع مالی مسلمانان طوری نبوده که ساتری برای نماز نداشته باشند.
دو وجه دیگر در توجیه این روایات میتوان بیان کرد؛ یکی اینکه صلاة لفظی مشترک است، هم در قرآن به معنای دعا آمده است و هم در لغت و هم در روایات، جمعاً بین روایات، صلاة در این دو روایت حمل بر دعا میشود؛ گرچه ظاهرش به معنای نماز است. لذا گرچه شخص در دعا هم با خدا صحبت میکند و یک نحوه احترامی مناسب است داشته باشند، ولی مکشوفة الرأس باشد اشکال ندارد.
وجه دیگر اینکه در روایات متعدد در عامه و خاصه هست که اگر أمه بخواهد خودش را شبیه حره کند تعزیر میشود، حتی امام صادق میگوید پدرم کنیزی را زد و گفت باید متمایز از حرّه باشد. اینها منشأ این سوال شده که اگر حره خودش را شبیه به أمه کند و مکشوفة الرأس نماز بخواند باید تعزیر شود یا خیر؟ از اینرو، مراد از بأس در روایت، تعزیز است. مثل روایت علی بن یقطین که میگوید زنی یادش رفته در منی تقصیر کند، در مکه تقصیر کرده و اعمالش را انجام داده است، حضرت میگوید لابأس که برود تقصیر کند و اعمالش را إعاده کند. شبهه در اینجا این است که شاة به گردنش هست یا خیر، میفرماید لابأس، یعنی شاة گردنش نیست. در اینجا هم حضرت میفرماید زن حره اگر با سر مکشوفه نماز خواند تعزیر نمیشود، اما اینکه نمازش صحیح است یا باطل، آن مسئله دیگری است که روایت متعرض آن نیست.[3]
----
[1]. تهذيب الأحكام، ج2، ص: 218.
[2]. همان.
[3]. برگرفته از سلسله جلسات عصر آیت الله العظمی شبیری-دامت برکاته-.