دربارۀ جهر یا اخفات در نماز ظهر و عصر، مشهور فقها قائل به وجوب اخفات هستند؛ اما بعضی دیگر از فقها نظر متفاوتی دارند. در ادامه ضمن بررسی این قول و ادلۀ آن، به دو استثناء از این حکم پرداخته خواهد شد.[1]
وجوب یا استحباب
در برابر قول مشهور فقهای شیعه، اسکافی و سید مرتضی قائل به استحباب اخفات در نمازهای ظهر و عصر هستند. استدلال ایشان علاوه بر اصل عدم وجوب، به آیۀ 110 سورۀ اسراء است که میفرماید:
«وَ لاَ تَجْهَرْ بِصَلاَتِكَ وَ لاَ تُخَافِتْ بِهَا وَ ابْتَغِ بَيْنَ ذٰلِكَ سَبِيلاً»
) و تو در نماز نه صدا را بسیار بلند و نه بسیار آهسته گردان بلکه حدّ وسط را اختیار کن).
استدلال دیگر ایشان به صحیحهای از حضرت کاظم علیهالسلام است. در این روایت شخصی از حضرت دربارۀ فردی سؤال میکند که نمازی را که باید با جهر بخواند، آیا میتواند اینگونه نخواند؟ حضرت فرمودند: اگر خواست با جهر بخواند و اگر نخواست اینگونه نکند.[2] در این روایت اطلاق ذیل، مثبت جواز جهر و اخفات در تمام نمازهاست.
نقد ادله
باید در نظر داشت در جایی که دلیل وجود دارد، نوبت به جریان اصل نمیرسد و از همین رو استدلال به اصل در اینجا بی معنا است. دربارۀ آیۀ شریفۀ 110 سورۀ اسراء نیز این آیه را روایتی تفسیر نموده است که منافاتی با وجوب اخفات ندارد. بر اساس این روایت، حضرت در پاسخ به سؤال دربارۀ وظیفۀ امام جماعت، با استدلال به این آیه، وظیفۀ امام را قرائت وسط بیان مینمایند.[3] بنابراین تنها محلّ استدلال گروه اول، روایت صحیحه است. اما این روایت نیز چنانچه شیخ در تهذیب متذکر میشود، موافق عامه است و از این جهت فقها از آن اعراض نمودهاند. ضمن اینکه سؤال راوی در این روایت از این است که آیا نمازی که باید بلند بخوانیم را میتوانیم بلند نخوانیم؟ در نتیجه با توجه به سوال سائل، نمی توان از ذیل روایت اطلاق گرفت. از این جهت، این روایت با بحث ما که لزوم اخفات در نمازهای ظهر و عصر است، ارتباطی پیدا نخواهد کرد.
از این رو استدلال به این روایت ممکن نیست؛ خصوصاً که در طرف مقابل روایات مستفیضهای دلالت بر وجوب اخفات در ظهرین دارد. صاحب وسائل، باب 25ام از «ابوب القراءة فی الصلاة» را به موضوع وجوب جهر و اخفات اختصاص داده است. در پنج روایت از شش روایت این باب، از علت جهر در نمازهای صبح، مغرب و عشا و لزوم اخفات در نمازهای ظهر و عصر سؤال شده است. در حقیقت اصل لزوم و وجوب این موضوع به عنوان پیش فرض، در ذهن سائل مطرح بوده است.[4]
استثناء اول: بسلمه
به نظر مشهور فقها[5] در نمازهای ظهر و عصر نیز قرائت «بسم الله الرحمن الرحیم» به جهر مستحب است. این کار از علامات مؤمن (شیعه) شمارده شده است.[6] همچنین در روایات مستفیضهای، بلند خواندن بسم الله در نماز ائمه معصومین نقل شده است.[7]
استثناء دوم: روز جمعه
در روز جمعه، مستحب است که نماز با صدای بلند خوانده شود. البته در این باره دو دسته از اخبار وارد شده است.
دسته اول: راست که امر به اجهار در روز جمعه دارد.[8]
دسته دوم: روایاتی که نهی از اجهار در روز جمعه دارد.[9]
جمع دو دسته: اگر چه اقتضای تعارض بین امر و نهی، اخذ به یکی از دو طرف، از باب ترجیح یا تخییر است، اما نکتهای که در اینجا وجود دارد آن است که نهی در اینجا به دلیل توهم ورود این روایات در مورد وجوب است؛ و لذا امر به معنای جواز خواهد بود. بعد از این توجیه، حمل روایات امر بر استحباب نیز روشن خواهد بود.
جمع بندی و نتیجهگیری
قرائت در نماز ظهر و عصر به صورت اخفات واجب است؛ مگر در بسمله و مگر در روز جمعه.
-------
[1]. برگرفته از: مستنبطات الأعلام، آیتالله سید احمد زنجانی، ج1، ص 366.
[2]. تهذيب الأحكام، ج2، ص 162: أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يُصَلِّي مِنَ الْفَرِيضَةِ مَا يُجْهَرُ فِيهِ بِالْقِرَاءَةِ هَلْ عَلَيْهِ أَنْ لَا يَجْهَرَ قَالَ إِنْ شَاءَ جَهَرَ وَ إِنْ شَاءَ لَمْ يَفْعَلْ.
[3]. وسائل الشيعة؛ ج8، ص: 396 : الْعَيَّاشِيُّ فِي تَفْسِيرِهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْإِمَامِ- هَلْ عَلَيْهِ أَنْ يُسْمِعَ مَنْ خَلْفَهُ وَ إِنْ كَثُرُوا - قَالَ لِيَقْرَأْ قِرَاءَةً وَسَطاً- إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ وَ لٰا تَجْهَرْ بِصَلٰاتِكَ وَ لٰا تُخٰافِتْ بِهٰا.
[4]. ن.ک: وسائل الشیعة، ج6، ص 83.
[5]. ن.ک: جواهر الکلام، ج9، ص 385.
[6]. وسائل الشيعة، ج14، ص478: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ رُوِيَ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْعَسْكَرِيِّ ع أَنَّهُ قَالَ: عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاةُ الْخَمْسِينَ- وَ زِيَارَةُ الْأَرْبَعِينَ وَ التَّخَتُّمُ فِي الْيَمِينِ- وَ تَعْفِيرُ الْجَبِينِ وَ الْجَهْرُ بِبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ.
[7]. وسائل الشيعة، ج6، ص74: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ قَالَ: صَلَّيْتُ خَلْفَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَيَّاماً- فَكَانَ إِذَا كَانَتْ صَلَاةٌ لَا يُجْهَرُ فِيهَا- جَهَرَ بِبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ- وَ كَانَ يَجْهَرُ فِي السُّورَتَيْنِ جَمِيعاً.
[8]. برای نمونه: وسائل الشيعة، ج6، ص160: بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي حَدِيثٍ فِي الْجُمُعَةِ قَالَ وَ الْقِرَاءَةُ فِيهَا بِالْجَهْرِ.
[9]. برای نمونه: وسائل الشيعة، ج6، ص 161: وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْجَمَاعَةِ- يَوْمَ الْجُمُعَةِ فِي السَّفَرِ فَقَالَ- يَصْنَعُونَ كَمَا يَصْنَعُونَ فِي غَيْرِ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فِي الظُّهْرِ- وَ لَا يَجْهَرُ الْإِمَامُ (فِيهَا بِالْقِرَاءَةِ) «5»- إِنَّمَا يَجْهَرُ إِذَا كَانَتْ خُطْبَةٌ.