کتاب تهذیب مشتمل بر برخی سندهای پیچیده است که تحلیل آنها نیازمند دقت و تأمل اهل خبره است.[1] یکی از این سندها عبارت است از: «الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ وَ هِشَامٍ وَ النَّضْرِ وَ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ جَمِيعاً عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام».
در نگاه اول و با قطع نظر از اشکال طبقات، چهار احتمال در این سند داده می شود که به لحاظ نکات طبقاتی باید دید کدام یک از این احتمالات صحیح و کدام ناصحیح است و چه بسا همۀ احتمالات ناصحیح دانسته شود و قائل به تصحیف سند روایت شویم. چهار احتمال عبارتند از:
1) الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ و الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ هِشَامٍ وَ النَّضْرِ وَ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام.
2) الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ وَ هِشَامٍ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ و الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عن النَّضْرِ وَ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام.
3) الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ وَ هِشَامٍ وَ النَّضْرِ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ و الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عن عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام.
4) الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام و الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ هِشَامٍ وَ النَّضْرِ وَ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام.
به دلیل عدم مشاهدۀ روایت حماد از سلیمان، سه احتمال اول نمی تواند صحیح باشد و به دلیل عدم نقل هشام از ابن مسکان، احتمال چهارم هم نمی تواند صحیح باشد؛ لذا ناچاریم قائل به تصحیف یا تحریف در این سند شویم که بهترین احتمال برای تصحیف و تحریف، این است که گفته شود بجای «هشام و النضر»، النضر عن هشام بوده است؛ چراکه در مشیخۀ فقیه آمده است که نضر بن سوید در تعدادی از اسانید از هشام بن سالم روایت نقل کرده است که با ضمیمۀ این مطلب به اینکه نضر و علی بن نعمان هم از مشایخ بی واسطۀ حسین بن سعید هستند و هشام و ابن مسکان از سلیمان بن خالد نقل روایت دارند، تحلیل سند اینگونه می شود:
الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام و الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ النَّضْرِ عن هِشَامٍ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام و الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام.
یعنی حسین بن سعید یکبار به سندی روایت می کند که به حلبی منتهی می شود، و یکبار به سندی روایت می کند که به نضر عن هشام عن سلیمان منتهی می شود و بار سوم به سندی روایت می کند که علی بن نعمان عن ابن مسکان عن سلیمان منتهی می شود.
ولی با وجود تلاشی که برای تحلیل این سند انجام شد، با ملاحظۀ نقل فقیه که همین روایت را به با سند ابْنُ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ وَ غَيْرِ وَاحِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام، نقل کرده استفاده می شود که هشام بن سالم این روایت را بلاواسطه از أبی عبدالله علیهالسلام نقل کرده است، نه با واسطه سلیمان بن خالد. باید گفت که:
در کتاب فقیه «الواو» به «عن» تبدیل شده است به این صورت که گفته شود: ابْنُ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عن غَيْرِ وَاحِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام تا احتمال أخیری که در سند تهذیب بیان شد صحیح باشد.
یا در کتاب تهذیب «جمیعاً» بعد از «خالد» بوده است به این صورت که گفته شود: عن ابن مسکان عن سلیمان بن خالد جمیعا عن أبی عبدالله علیهالسلام. یعنی جماعتی از ابی عبدالله روایت می کنند، همانطور که فقیه هم گفته غیر واحد.
یا در همان کتاب تهذیب «جمیعاً» قبل از ابن مسکان آورده شود، در این صورت راوی از أبی عبدالله علیهالسلام. حلبی و هشام و سلیمان بن خالد هستند، و هشام بر حماد عن الحلبی عطف شده است، یعنی عطف مفرد بر جمله، پس ابن ابی عمیر به دو طریق نقل می کند، یک طریق ثنایی که عبارت از حماد عن الحلبی است و یکی هم مستقیم از خود هشام نقل می کند، و ابن ابی عمیر بلاواسطه از هشام نقل کرده، همانطور که فقیه گفته است.
گرچه بخاطر نقل فقیه، احتمال وقوع تحریف در کلمه «جمیعاً» ذاتاً أقوی از تحریف «النضر عن هشام» بـ «هشام عن النضر» است، ولی با این وجود اظهر، تحریف «النضر عن هشام» بـ «هشام عن النضر» است؛ چرا که در چند موضع الحسین بن سعید عن النضر عن هشام و علی بن نعمان عن ابن مسکان جمیعا عن سلیمان بن خالد عن أبی عبدالله علیهالسلام روایت دارد[2]، البته فقط طریق ابن أبی عمیر عن حماد عن حلبی در آنها نیست.
--------
[1] . برگرفته از جلسه عصر آیت الله العظمی شبیری (حفظه الله).
[2] . تهذيب الأحكام؛ ج5، ص: 341، ح1182 و ج7، ص: 88، ح374 و ج8، ص: 220، ح790 و ج10، ص: 157، ح632 و ص: 222، ح871 و ج10، ص: 226، ح889