بین فقها مشهور است که در نمازهای واجب، واجب است بعد از حمد یک سورۀ کامل قرائت شود. اما در عین حال برخی از فقها نظر دیگری در این باب دارند. در ادامه به تفصیل این موضوع و استثنائات از آن پرداخته میشود[1]:
وجوب یا استحباب قرائت سوره
همانطور که اشاره شد، وجوب قرائت سوره در نمازهای واجب، در فقه شیعه، بسیار مشهور است. حتی صاحب مفتاح الکرامة، اجماع در این بحث را از فقهایی چون سید مرتضی، شیخ طوسی، ابن زهرۀ حلبی و ابن برّاج نقل نموده است.[2] این اجماعات[3]، به نوعی منبع قول به وجوب هستند؛ اما دلیل اصلی بر این حکم، روایات مستفیضهای است که فی الجمله دلالت بر وجوب قرائت سوره دارد.[4]
در عین حال، در میان علمای امامیه، به ندرت حکم به استحباب سوره کردهاند.[5] استناد ایشان روایاتی است که ظاهرش بر همین مطلب دلالت دارد. برای نمونه، علی بن رئاب از امام صادق علیهالسلام نقل میکند که ایشان فرمودند: در نماز واجب، تنها سورۀ حمد کفایت میکند.[6] همین مضمون را حلبی نیز نقل نموده است.[7] همچنین برخی از روایات، دلالت بر امکان تبعیض آیات در سورۀ نماز دارد. برای نمونه سعد بن سعد اشعری روایت میکند که از امام رضا علیهالسلام دربارۀ شخصی سؤال کردم که در یک رکعت نمازش حمد و نیمی از یک سوره را خوانده است، آیا میتواند در رکعت بعدی، حمد و ادامۀ سورۀ قبل را بخواند؟ حضرت علیهالسلام این کار را تأیید کردند.[8]
اما این روایات، خصوصاً با ملاحظۀ شهرت بزرگی که بین فقها در مسأله وجود دارد، توان مقابله با روایات دستۀ اول را ندارند. چرا که در بعضی از روایات تصریح میشود که هر رکعت نماز واجب را با کمتر و یا بیشتر از یک سوره نخوان.[9] از همین رو، این روایات، بر حالت تقیه، نافله، یا ضرورت حمل میشود؛ خصوصاً آنکه در بعضی از این روایات، تصریح به صورت ضرورت میشود.[10]
اما در عین حال سه صورت از این موارد استثنا شده است:
در این دو صورت حمد به تنهایی کفایت میکند و نیاز به اضافه نمودن سوره نیست. دلیل این حکم، روایتی از ابن سنان است که از امام صادق علیهالسلام نقل میکند:«برای مریض جایز است که در نماز واجبش سوره را به تنهایی بخواند»[11].
دلیل استثناء این مورد، روایتی از صیقل است که امام صادق علیه السلام نقل میکند: «زمانی که خودم عجله دارم یا به دلیل خارجی عجله دارم، آیا میتوانم در نماز واجب سوره را نخوانم؟ فرمودند: اشکالی ندارد.»[12]
اگرچه «ضیق» و «اضطرار» در موارد بسیاری از کلمات در کنار هم به کار رفته است، اما منظور از اضطرار جایی است که خطر عمدهای مکلف را تهدید کند؛ اعم از خطر در دین، نفس، آبرو، جان و عقل. البته اضطرار به سطح اکراه نمیرسد. اما ضیق در درجۀ پایینتر از اضطرار قرار دارد و شامل مواردی میشود که انسان در فشار عقلایی قرار دارد. بر اساس ادله، در حالت ضیق نیز میتوان سوره را قرائت ننمود؛ دلیل این حکم اجماع است.[13] ضمن آنکه در دلیل وجوب سوره در نماز، عمومیت یا اطلاقی نیست که شامل حال ضیق شود. البته از محقق ثانی، جزم به عدم سقوط سوره در این حالت نقل شده است؛ چرا که حالت ضیق، ضرورت نیست.[14] اما اشکال این نقد اینجاست که علت از بین رفتن وجوب، انحصار به ضرورت ندارد. ضمن اینکه دلایل دیگری نیز بر این حکم وجود دارد که بدان اشاره شد.
جمعبندی و نتیجهگیری
علیرغم وجوب قرائت یک سورۀ کامل در هر رکعت از نمازهای واجب، در سه مورد این قاعده مستثنا است: حال مریضی، حال عجله، و حال ضیق.
-------
[1] . این نوشته بر اساس کتاب مستنبطات الأعلام، ج1، ص 362 تنظیم شده است.
[2]. مفتاح الکرامة، ج 7، ص 59.
[3]. همان؛ جواهر الکلام، ج9، ص 331.
[4] . ن.ک: وسائل الشیعة، ج 6، ص 39.
[5] . علامه در مختلف، این قول را به ابن جنید و نهایۀ شیخ وسلار نسبت میدهد. ن.ک: مختلف الشیعة، ج 2، ص 142.
[6] . وسائل الشيعة؛ ج6، ص: 39 : مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ إِنَّ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ تَجُوزُ وَحْدَهَا فِي الْفَرِيضَةِ.
[7] . وسائل الشيعة؛ ج6، ص: 40: بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ تُجْزِي وَحْدَهَا فِي الْفَرِيضَةِ.
[8] . وسائل الشيعة؛ ج6، ص: 45: عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ قَرَأَ فِي رَكْعَةٍ الْحَمْدَ وَ نِصْفَ سُورَةٍ- هَلْ يُجْزِيهِ فِي الثَّانِيَةِ أَنْ لَا يَقْرَأَ الْحَمْدَ- وَ يَقْرَأَ مَا بَقِيَ مِنَ السُّورَةِ- فَقَالَ يَقْرَأُ الْحَمْدَ ثُمَّ يَقْرَأُ مَا بَقِيَ مِنَ السُّورَةِ.
[9] . وسائل الشيعة؛ ج6، ص: 43: عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ عَنْ (أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَا تَقْرَأْ فِي الْمَكْتُوبَةِ بِأَقَلَّ مِنْ سُورَةٍ وَ لَا بِأَكْثَرَ.
[10] . وسائل الشيعة؛ ج6، ص: 40: بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنِ الْحَسَنِ الصَّيْقَلِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَ يُجْزِي عَنِّي أَنْ أَقُولَ فِي الْفَرِيضَةِ- فَاتِحَةَ الْكِتَابِ وَحْدَهَا إِذَا كُنْتُ مُسْتَعْجِلًا- أَوْ أَعْجَلَنِي شَيْءٌ فَقَالَ لَا بَأْسَ.
[11] . وسایل الشیعة، ج6، ص 40.
[12] . همان.
[13] . این اجماع را صاحب جواهر حکایت نموده است. ن.ک: جواهر الکلام، ج9، صص 336و 337.
[14] . جامع المقاصد، ج2، ص 259.