در صورتی که نماز واجب از مکلّف فوت شود، قضای آن واجب است و اختصاص به وقت خاصی ندارد. اما آیا نوافل و از جمله نماز اول ماه، قضا دارند؟ یعنی در صورتی که انسان به دلیلی نتوانست نماز را در وقت معین خود به جای آورد، آیا شرعا میتواند این نماز را در وقت دیگری به جا آورد؟[1]
وجه اثبات
عموماتی که دلالت بر راجح بودن نماز در هر حالی هستند دلالت بر اثبات امکان قضای این نمازها دارند. در آیات کریمه بسیاری امر به نماز شده است.[2] ضمن آنکه روایات بسیاری در این زمینه وارد شده است که میتوان ادعای تواتر نمود. کلینی در کافی، بابی را به عنوان «باب فضل الصلاة» اختصاص داده است. از جمله در روایت اول این باب آمده است معاویة ابن وهب از امام صادق علیه السلام درباره بالاترین چیزی که موجب تقرّب به خدا میشود پرسید؛ امام صادق علیه السلام فرمود: «بعد از معرفت به خدا، چیزی بالاتر از نماز نمیدانم. آیا دقت نکردهای که بنده صالح خدا عیسی ابن مریم علیهالسلام فرمود: و مرا به نماز و زکات وصیت کرد، تا آن زمان که زنده هستم».[3] همچنین این روایت معروف از حضرت امیر علیه السلام نقل شده است که نماز موجب قرابت هر بنده متقی است.[4] این ادله همانطور که بر استحباب هر نمازی، حتی نوافل ابتدائیه دلالت دارند، بر استحباب قضای این صلوات نیز دلالت دارند.
نقد ادله
ادله فوق در کلام بعضی از فقها همچون شهید در لمعه[5]، به عنوان دلیل بر شرعیت نافله مبتدئه مطرح شدهاند. به این بیان که چون نماز از عبادات است، قصد قربت در صحّت آن شرط است. اما قصد قربت متوقف بر امر است و این ادله، به عنوان نشانهای بر رضایت شارع بر انجام نماز و دلیل ورود در نوافل مبتدئه تلقی شده است.
اما در نوافلی که دلیل خاص دارند، باید در مدار ادله آنها عمل نمود. از این جهت، درباره نمازهای مستحبی که زمان مشخصی دارند، امر به انجام آنها در زمان مشخص تعلق گرفته است. برای نمونه درباره نماز اول ماه، نقل شده است که حضرت رضا علیه السلام در روز آغازین هر ماه قمری، دو رکعت نماز قرائت میکردند که در رکعت آن یک حمد و 30 سوره توحید و در رکعت دوم آن یک حمد و 30 سوره قدر قرائت مینمودند و پس از آن صدقه میدادند و از این جهت سلامت تمام این ماه را برای خود تضمین مینمودند.[6] اما درباره قضای این نمازها باید به لسان دلیل توجه نمود و نمیتوان به صرف استحبابی بودن آنها، حکم به جواز قضای آنها در خارج وقت نمود. طبیعتا اگر دلیل خاصی مجوز قضای این نمازها بود میتوان در همان مورد خاص حکم به جواز نمود.
در کلام فقها در دو مورد چنین مجوزی مطرح شده است و مرحوم حاج سید احمد زنجانی در کتاب «مستثنیات الأحکام»[7] این دو مورد را به عنوان استثناء در جواز قضاء نوافل موقته ذکر میکند:
تعمیم دلیل
اگر چه این دو مورد به عنوان استثنائات حکم قضای نمازهای مستحبی ذکر شدهاند، اما عموم استدلال به روایت مفسّر آیه 62 سوره فرقان اقتضا میکند که بتوان به صورت کلی به جواز قضای نمازهای مستحبی موقته حکم داد. استدلال شهید در ذکری نیز مؤید همین مسأله است. چرا که ایشان در بحث از جواز قضای نوافل ماه مبارک رمضان به عموم این آیه استدلال میکند. در کلمات فقها نیز تصریح به این حکم دیده میشود. محقق حلّی در کشف الرموز[12] و مختصر النافع[13]، علامه در تذکره[14] و نهایة الاحکام[15]، شهید ثانی در حاشیه ارشاد[16]، محقق اردبیلی[17]، صاحب حدائق[18] و صاحب ریاض[19] به استحباب قضای نوافل موقته حکم نمودهاند و بر این حکم ادعای اجماع شده است.[20] همچنین ادلهای نیز بر این حکم اقامه شده است از جمله اینکه این نمازها عبادتی هستند که قضا شدهاند و همانند نمازهای واجب، قضای آنها مشروع است. در روایت حسن مرزام میخوانیم: «اسماعیل ابن جابر از امام صادق علیه السلام پرسید: نوافل بسیاری از من قضا شده است؛ چه کنم؟ فرمود: قضایشان کن.»[21]
نتیجه
تمام نوافل موقته، از جمله نماز اول ماه را همچون نمازهای واجب میتوان قضا نمود، بلکه قضای آن مستحب مؤکد است.
[1] . برگرفته از: مستنبطات الأعلام و مستثنیات الأحکام، آیتالله سید احمد زنجانی، ج1، ص 301.
[2] . از جمله: یونس،87: «... وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ »؛ طه، 14: «... أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْری »؛ طه، 122: و امر أهلک بالصلوة و اصبر علیها.
[3] . الكافي (ط - الإسلامية)؛ ج3، ص 264: قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ الْكُلَيْنِيُّ مُصَنِّفُ هَذَا الْكِتَابِ رَحِمَهُ اللَّهُ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ أَفْضَلِ مَا يَتَقَرَّبُ بِهِ الْعِبَادُ إِلَى رَبِّهِمْ وَ أَحَبِّ ذَلِكَ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا هُوَ فَقَالَ مَا أَعْلَمُ شَيْئاً بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ أَفْضَلَ مِنْ هَذِهِ الصَّلَاةِ أَ لَا تَرَى أَنَّ الْعَبْدَ الصَّالِحَ- عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ ع قَالَ وَ أَوْصٰانِي بِالصَّلٰاةِ وَ الزَّكٰاةِ مٰا دُمْتُ حَيًّا.
[4] . نهج البلاغه، ص 432: أَبُو دَاوُدَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ: الصَّلَاةُ قُرْبَانُ كُلِّ تَقِيٍّ.
[5] . الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقية (المحشى - كلانتر)؛ ج1، ص: 469: «و المندوب من الصلاة لا حصر له، فإن الصلاة خير موضوع، فمن شاء استقل، و من شاء استكثر».
[6] . وسائل الشيعة؛ ج8، ص: 170: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ فِي الْمِصْبَاحِ عَنِ ابْنِ أَبِي جِيدٍ عَنِ ابْنِ الْوَلِيدِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ قَالَ: كَانَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الرِّضَا ع إِذَا دَخَلَ شَهْرٌ جَدِيدٌ- يُصَلِّي فِي أَوَّلِ يَوْمٍ مِنْهُ رَكْعَتَيْنِ- يَقْرَأُ فِي أَوَّلِ رَكْعَةٍ الْحَمْدَ مَرَّةً- وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ لِكُلِّ يَوْمٍ إِلَى آخِرِهِ- وَ فِي الثَّانِيَةِ الْحَمْدَ وَ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ- مِثْلَ ذَلِكَ وَ يَتَصَدَّقُ بِمَا يَتَسَهَّلُ- يَشْتَرِي بِهِ سَلَامَةَ ذَلِكَ الشَّهْرِ كُلِّهِ.
[7] . مستنبطات الأعلام، سید احمد زنجانی، ج1، ص 301.
[8] . وسائل الشيعة؛ ج4، ص 72: عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ الْعَبْدَ يَقُومُ فَيُصَلِّي «3» النَّافِلَةَ- فَيُعَجِّبُ الرَّبُّ مَلَائِكَتَهُ مِنْهُ- فَيَقُولُ يَا مَلَائِكَتِي عَبْدِي يَقْضِي مَا لَمْ أَفْتَرِضْ عَلَيْهِ.
[9] . ذكرى الشيعة في أحكام الشريعة؛ ج2، ص: 438: يستحب قضاء النوافل الموقتة، بإجماع علمائنا.
[10] . من لا يحضره الفقيه؛ ج1، ص: 498: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَيُبَاهِي مَلَائِكَتَهُ بِالْعَبْدِ يَقْضِي صَلَاةَ اللَّيْلِ بِالنَّهَارِ فَيَقُولُ يَا مَلَائِكَتِي انْظُرُوا إِلَى عَبْدِي يَقْضِي مَا لَمْ أَفْتَرِضْهُ عَلَيْهِ أُشْهِدُكُمْ أَنِّي قَدْ غَفَرْتُ لَهُ.
[11] . ذکری الشیعة، ج4، ص 280.
[12] . کشف الرموز، ج1، ص 206.
[13] . المختصر النافع، ج1، ص 46.
[14] . تذکرة الفقهاء (ط. الحدیثة)، ج2، 362.
[15] . نهایة الأحکام، ج1، ص 326.
[16] . حاشیة الارشاد، ج1، ص 204.
[17] . مجمع الفائدة و البرهان، ج3، ص 234.
[18] . الحدائق الناضرة، ج11، ص 27.
[19]. ریاض المسائل، ج4، ص 198.
[20] . ریاض المسائل، ج4، ص 198 و الحدائق الناضرة، ج11، ص 27.
[21] . وسائل الشيعة؛ ج4، ص 78: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُرَازِمٍ قَالَ سَأَلَ إِسْمَاعِيلُ بْنُ جَابِرٍ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع- فَقَالَ أَصْلَحَكَ اللَّهُ إِنَّ عَلَيَّ نَوَافِلَ كَثِيرَةً فَكَيْفَ أَصْنَعُ- فَقَالَ اقْضِهَا فَقَالَ لَهُ إِنَّهَا أَكْثَرُ مِنْ ذَلِكَ- قَالَ اقْضِهَا قُلْتُ لَا أُحْصِيهَا قَالَ تَوَخَّ الْحَدِيثَ.
نظرات
RSS نظرات این ارسال