یکی از روات محل بحث که روایات فراوانی نیز از ایشان نقل شده است، «غیاث بن ابراهیم» میباشد. درباره این راوی در چهار محور اصلی میان علمای رجال اختلاف واقع شده است. در ادامه به اختصار به این اختلافات پرداخته و نظر مختار را بیان خواهیم نمود.[1]
الف. وحدت یا تعدد؟
«غیاث بن ابراهیم» از نامهای مشترک بین روات محسوب میشود. غیاث بن ابراهیم نخعی[2] از قبیله نخع و قحطانی میباشد. اما غیاث ابن ابراهیم که مورد اشاره نجاشی[3] و شیخ در فهرست[4] و رجال[5] قرار گرفته است، تمیمی است و تمیم از قبائل عدنان به شمار میرود. در مورد هر دو غیاث ذکر این نکته شایسته است که بحثی از «ولاء» در آنها مطرح نیست و لذا مشخص میشود که این دو نسبا به تیره خاص خود تعلق داشتهاند.
کنیه غیاث ابن ابراهیم نخعی، ابو عبدالرحمن است که در کتب عامه ذکر شده است و کنیه تمیمی ابو محمّد است که در کتب شیعه ذکر شده است. از سوی دیگر غیاث نخعی کوفی است و غیاث تمیمی بصری است که نزول به کوفه پیدا کرده است.
شایان ذکر است که غیاث بن ابراهیم نخعی، از اهل سنت و بتری مذهب است. اهل سنت در شرح حال غياث بن ابراهيم نخعى نقطه ضعفى را ذكر كردهاند و آن اين است كه براى خوش آمد مهدى عباسى- كه به كبوتر بازى علاقه داشت- حديثى را جعل كرد كه «لا سبق الّا فى خف أو حافر أو جناح». ولی غیاث بن ابراهیم تمیمی شیعی و ثقه است.
ب. از اصحاب امام باقر(ع) یا امام صادق(ع)؟
در نگاه اول برای ما دقیقا مشخص نیست که منظور از غیاث بن ابراهیم کدام غیاث است؛ اما با توجه به کلمات رجالیون شیعه میدانیم که غیاث بن ابراهیم غیر ثقه در دوره امام باقر(ع) میزیسته است ولی غیاث شیعه در دوره امام صادق(ع) میزیسته است.
مرحوم آقای خوئی در معجم الرجال، ادلهای را برای این مدّعا اقامه میکند که غیاث ابن ابراهیم از اصحاب امام باقر(ع) نیست. اگر چه اصل این مدعی صحیح به نظر میرسد اما ادله ذکر شده نیازمند بحث و بررسی است. در ادامه به نقل و بررسی ادله ایشان میپردازیم:
دلیل اول:
راوی کتاب غیاث ابن ابراهیم که از اصحاب امام صادق شمرده شده، «اسماعیل بن ابان بن اسحاق الوراق» است که راوی کتاب اسماعیل، «احمد بن أبی عبدالله البرقی» است. از آنجا که برقی در سال 280 وفات کرده و ممکن نیست که وی از اصحاب امام باقر(ع) با یک واسطه نقل کند، بنابراین منطقی نیست که غیاث بن ابراهیم از اصحاب امام باقر(ع) باشد.[6] همچنین راوی دیگر کتاب غیاث، «محمد بن یحیی الخزاز» است که کتاب او را نیز برقی نقل نموده است. چون ممکن نیست برقی از اصحاب امام باقر(ع) با یک واسطه نقل کند، پس این غیاث غیر از آن غیاثی است که از اصحاب امام باقر(ع) است.[7]
نقد دلیل اول:
اولا ثابت نیست که برقی از اسماعیل بن ابان وراق نقل کرده باشد. چرا که دو نفر به نام «اسماعیل بن ابان» در بین روات ذکر شده است؛ یکی «ورّاق» و دیگری «الغنوی» . آنچه که ما میدانیم آن است که برقی از «اسماعیل بن ابان» نقل کرده است و مطمئن نیستیم که این فرد همان «اسماعیل بن ابان الورّاق» باشد.
ثانیا: برقی مکررا از محمد بن سنان نقل میکند و روایت محمد بن سنان نیز از ابی الجارود(از اصحاب امام باقر(ع) فراوان است. بنابراین روایت برقی از اصحاب امام باقر(ع) ثابت است.
ثالثا: اسماعیل بن ابان در طبقهای قرار دارد که میتوانند از اصحاب امام باقر(ع) نقل روایت کنند و تهذیب الکمال، حدود 13 نفر از مشایخ اسماعیل را نقل نموده است.[8] اگر چه تاریخ ولادت دقیق تمام این 13 نفر در دسترس نیست، اما دست کم برخی از اصحابی که قطعا در زمان امام باقر(ع) در حال حیات بودند عبارتند از: «ابی الجارود، زیاد بن منذر»، «اسماعیل بن خلیفة» که در زمان رحلت امام باقر(ع) 30 ساله بود، «عبدالرحمن» نوه حنظله غسیل الملائکه که در سال 114 حدود 50 سال داشت. بنابراین امکان عرفی دارد که چنین افرادی از امام باقر(ع) نقل کنند.
دلیل دوم:
در مشیخه فقیه آمده است احمد بن محمد بن عیسی با یک واسطه (اسماعیل بن بزیع یا محمد بن یحیی الخزاز) از غیاث بن ابراهیم نقل روایت میکند و چون احمد بن محمد بن عیسی وفات برقی را در 280 درک کرده است، نمیتواند از اصحاب امام باقر(ع) با یک واسطه نقل روایت نماید.[9]
نقد دلیل دوم:
اولا از پاسخ به دلیل اول، پاسخ این دلیل نیز روشن است. ثانیا احمد بن محمد بن عیسی با واسطه محمد بن سنان از امام باقر(ع) نقل روایت میکند. ثالثا همچنین ایشان، مکرّرا از «حمّاد بن عیسی» روایت دارد که حمّاد از یک سو از مشاهیر روات امام صادق(ع) است و چون امام صادق(ع) از روات پدرشان میباشند، بنابراین احمد بن محمد بن عیسی میتواند با یک واسطه از اصحاب امام باقر(ع) یعنی امام صادق(ع) روایت کند. خامسا حمّاد از پنج نفر از طبقه اول فقهای اصحاب امام باقر(ع) (زراره، محمد بن مسلم، ابونصیر، فضیل بن یسار،معروف بن خربوذ) روایت دارد. پس از ناحیه نقل احمد بن محمد بن عیسی اشکالی نیست.
دلیل سوم:
حمید در طبقه شاگردان برقی است و در سال 310 وفات کرده است. او نیز کتاب غیاث را با یک واسطه (حسن بن علی اللؤلوی) نقل میکند و عرفا چنین شخصی نمیتواند از اصحاب امام باقر(ع) با یک واسطه نقل روایت کند.[10]
نقد دلیل سوم:
اولا روایات حمید شامل مراسیل بسیاری است و در نتیجه نمیتوان با نقل ایشان طبقات روات را تعیین کرد. ثانیا اگر حمید بخواهد با دو واسطه از امام باقر(ع) نقل کند، باید به طور متوسط فاصله وفات راوی با وفات مروی عنه 65 سال باشد. این مسأله امری است که در خارج وقوع پیدا میکند.
دلیل چهارم
در روایتی علی ابن ابراهیم بن هاشم از زیدان بن عمر از غیاث نقل کرده است اینجا نیز غیاث نمیتواند تنها با دو واسطه از امام باقر(ع) نقل روایت کند. [11]
نقد دلیل چهارم
اولا علی بن ابراهیم بن هاشم با حمید هم طبقه است و میتواند از امام باقر(ع) با دو واسطه نقل کند. ثانیا علی بن ابراهیم که در طریق کتاب غیاث واقع شده است، «علی بن ابراهیم بن هاشم» که در سال 307 زنده بوده نیست؛ بلکه «علی بن ابراهیم معلّی» است و طریق فهرست چنین است: «اخبرنا به احمد بن محمد بن موسی عن ابن عقدة عن الحسین بن حمدان عن علی بن ابراهیم معلّی عن زیدان بن عمر قال حدّثنا غیاث» و مانعی ندارد که ابن عقده با سه واسطه از غیاث روایت کند.
بیان دلیل اصلی
اگر چه ادلّه فوق مخدوش است اما همانطور که اشاره شد، اصل ادّعا صحیح به نظر میرسد. چرا که علیرغم آنکه در حدود 300 روایت از غیاث تمیمی در کتب حدیثی ثبت و نقل شده است اما وی هیچ روایتی از امام باقر(ع) و یا اصحاب معاصر آن حضرت(ع) نقل نکرده است. در حالی که از محدّث پر کاری مثل غیاث این امر بعید است که زمان آن حضرت را درک نموده باشد ولی روایتی از ایشان نقل نکند.
ج. امامی یا غیر امامی؟
امامی بودن یا عامی بودن(از فرقه بتریه[12]) غیاث بن ابراهیم یکی دیگر از مسائل بحث برانگیز بین محققین به شمار میرود. صاحب قاموس الرجال شواهدی را بر عامی بودن غیاث بن ابراهیم اقامه مینماید[13]. از جمله این شواهد عبارتند از:
اول: در بیشتر احادیث مروی از غیاث، وی همچون اهل سنت نام امام صادق(ع) را به «جعفر» تعبیر میکند.
دوم: در بیشتر روایات غیاث، وی سند روایات را از امام(ع) از پدرانشان نقل میکند که این کار نیز همان کاری است که روات اهل سنت در نقل روایت از ائمه شیعیان دارند.
سوم:حامیان شیعه بودن غیاث بن ابراهیم به دو روایت از وی در باب امامت ائمه اطهار(ع) استدلال میکنند. روایت اول در کتاب خصال شیخ صدوق[14] و روایت دوم در کتاب عیون اخبار الرضا(ع) نقل شده است.[15]علیرغم دلالت این دو روایت بر امامت ائمه دوازدهگانه شیعیان، اما باید توجه داشت که هیچکدام از این دو روایت نمیتواند دلیلی بر امامی بودن حدیث مذکور باشد. چرا که اکثر روایات این دو باب از اهل سنت نقل شده است و اتفاقا دلیل علیه مدعا خواهد بود.[16]
اما این ادله مخدوش به نظر میرسد:
اولا بیشتر روایات غیاث از امام صادق با عنوان «أباعبدالله» ذکر شده است. اما درباره اینکه وی در برخی از روایات خود از امام(ع) با عنوان «جعفر» تعبیر میکند نیز باید در نظر داشت که تقیّد به تعبیرات خاص در این دوره تثبیت نشده بود و حتی تا زمان شیخ طوسی(ره) نیز بسیاری اوقات روات نام مبارک امام علیهالسلام را بدون قید «علیهالسلام» میآوردهاند. آیتالله شبیری زنجانی میگوید: « در نسخهاى از تهذيب كه با نسخه اصل مقابله شده، بسيارى از عليه السلامها قلم گرفته شده است.»
ثانیا ذکر سلسله سند برای روایات از امام صادق(ع) تا رسول خدا(ص) برای این بوده است که گروهی از امامیه بیشتر با عامه محشور بودند. از همین رو گاهی خود امام(ع) در بیان احکام سند خودشان را ذکر میکردند. گاهی نیز خود راوی امامی برای ایجاد زمینه پذیرش در بین مخاطبان، سند عمومی را که ائمه علیهمالسلام فرمودهاند در آغاز روایات آنها اضافه میکردهاند. به علاوه مواردى كه براى كلام امام صادق عليه السلام سند ذكر مىكند، مشابه نقل عامه نيست. چون در گروهى از روايات غیاث، حضرت صادق عليه السلام از حضرت باقر عليه السلام از پيامبر اكرم صلى الله عليه واله و سلم نقل مىكنند و سند ما بين را بيان نمىكند و در گروهى ديگر از روايات غياث سند به حضرت امير عليهالسلام مىرسد و نه به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم.
ثالثا درباره دو روایت مذکور از غیاث نیز لازم است توجه شود که بين راوى مع الواسطه و راوى مستقيم فرق است. چون رواة مع الواسطه از امام ممكن است عامى باشند و به امامت حضرت معتقد نباشند. لكن غیاث تمیمی صرفا چند روایت را از حضرت(ع) نقل ننموده است، بلکه وی در محضر امام صادق(ع) شاگردی نموده و از کلام آن حضرت(ع) کتابی گردآوری نموده است. چنین شخصی نمیتواند غیر امامی باشد.
پس از رد کلام مرحوم مامقانی، به نظر میرسد شواهدی میتوان اقامه نمود مبنی بر آنکه غیاث ابن ابراهیم از شیعیان بوده و نه از بتریه اهل سنت. این شواهد عبارتند از:
اولا نقل روایاتی در عقاید مطابق عقاید امامیه.[17]
ثانیا غیاث در اکثر روایاتی که نامی از حضرت امیر(ع) به میان میآید، از آن حضرت با عنوان «امیرالمؤمنین» یاد نموده و مشخصهای هم ذکر نمیکند.[18] از اینجا مشخص میشود که این اصطلاح در ذهن وی مصداق متعدّد نداشته است تا نیاز به روشن کردن مصداق باشد.
ثالثا نجاشی غیاث را «ثقه» میداند و ثقه در اصطلاح نجاشی به کسی اطلاق میشود که قول و مذهبش مورد اعتماد باشد.
رابعا غیاث از مشایخ ابن ابی عمیر است و تمام مشایخ ابن أبی عمیر نه تنها ثقه، بلکه امامی نیز میباشند.
د. ثقه یا غیر ثقه؟
به نظر میرسد که توثیق غیاث بن ابراهیم تمیمی از چند جهت قابل اثبات است:
اولا توثیق صریح نجاشی[19]
ثانیا غیاث از مشایخ ابن أبی عمیر است و ایشان روایات فراوانی را بلاواسطه از غیاث نقل میکند.[20]
ثالثا اعتماد کلینی به وی در نقل حدیث.
رابعا توجه به این نکته که غیاث روایات بسیاری را نقل نموده است، و قطعا بزرگانی همچون شیخ صدوق، شیخ مفید، شیخ طوسی و... که علاوه بر آشنایی با رجال حدیث، به لحاظ زمانی هم با وی قریب العهد بودهاند، اما در عین حال در هیچ کجا روایت غیاث را رد نکردهاند.
نتیجه
در بین روات شیعه، دو راوی با نام غیاث ابن ابراهیم حاضرند که یکی از امام باقر(ع) و دیگری از امام صادق(ع) روایت دارد. اگر چه غیاث ابن ابراهیم که از امام باقر(ع) نقل روایت میکند قابل اعتماد نیست، اما غیاث ابن ابراهیم که روایات زیادی را از امام صادق(ع) نقل میکند شیعه و ثقه میباشد.
[1] . این مقاله بر اساس مباحث آیتالله العظمی شبیری زنجانی در دروس خارج نکاح جلسات 10، 11، 12 تنظیم شده است.
[2] . رجال البرقی، ص 42
[3] . رجال النجاشی، باب الغین، ص 305
[4] فهرست الطوسی، ص 355
[5] . رجال الطوسی، ص 268
[6] . معجمرجالالحديث ج : 13، ص : 232 : أن غياث بن إبراهيم الذي ذكره الشيخ في أصحاب الباقر ع و قال بتري مغاير لمن عده في أصحاب الصادق ع و ترجمه في الفهرست و ترجمه النجاشي و له كتاب و الدليل على ذلك أن راوي كتاب غياث بن إبراهيم إسماعيل بن أبان على ما ذكره النجاشي و يروي عنه أحمد بن أبي عبد الله البرقي كتابه على ما مر في ترجمته و قد توفي أحمد سنة (280) تقريبا و لا يمكن روايته عن أصحاب الباقر ع بواسطة واحدة و هو إسماعيل بن أبان.
[7] . همان: راوي كتاب غياث محمد بن يحيى الخزاز على ما ذكره الشيخ و قد روى عنه أحمد بن أبي عبد الله البرقي كتابه على ما يأتي في ترجمته و يعود الكلام السابق.
[8] . تهذیب الکمال، ج2، ص5 : http://lib.eshia.ir/40342/3/5
[9] . همان: و مثل ذلك رواية أحمد بن محمد بن عيسى، عن محمد بن إسماعيل بن بزيع و عن محمد بن يحيى الخزاز، عن غياث بن إبراهيم على ما يأتي من المشيخة.
[10] . و أوضح من ذلك أن راوي كتاب غياث الحسن بن علي اللؤلؤي و قد روى عنه حميد المتوفى سنة (310) على ما ذكره الشيخ و كيف يمكن رواية حميد عن أصحاب الباقر ع بواسطة واحدة؟
[11] . همان، ص 233: و مثل ذلك رواية علي بن إبراهيم عن زيدان بن عمر عن غياث كتابه على ما ذكره الشيخ.
[12] . گروهی از زیدیه که بعد از شهادت زید بن علی در سال 121 در همان مسیر شروع به کار کردند.
[13]. قاموس الرجال، ج8، ص: 353
[14]. ابن بابويه، محمد بن على، الخصال - قم، چاپ: اول، 1362ش. الخصال ؛ ج2 ؛ ص475 : میفرماید: حَدَّثَنَا حَمْزَةُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ زَيْدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ الْكُوفِيُّ مَوْلَى بَنِي هَاشِمٍ قَالَ أَخْبَرَنِي الْقَاسِمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ حَمَّادٍ قَالَ حَدَّثَنَا غِيَاثُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ قَالَ حَدَّثَنَا حُسَيْنُ بْنُ زَيْدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَبْشِرُوا ثُمَّ أَبْشِرُوا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ إِنَّمَا مَثَلُ أُمَّتِي كَمَثَلِ غَيْثٍ لَا يُدْرَى أَوَّلُهُ خَيْرٌ أَمْ آخِرُهُ إِنَّمَا مَثَلُ أُمَّتِي كَمَثَلِ حَدِيقَةٍ أُطْعِمَ مِنْهَا فَوْجٌ عَاماً ثُمَّ أُطْعِمَ مِنْهَا فَوْجٌ عَاماً لَعَلَّ آخِرَهَا فَوْجاً يَكُونُ أَعْرَضَهَا بَحْراً وَ أَعْمَقَهَا طُولًا وَ فَرْعاً وَ أَحْسَنَهَا جَنًى وَ كَيْفَ تَهْلِكُ أُمَّةٌ أَنَا أَوَّلُهَا وَ اثْنَا عَشَرَ مِنْ بَعْدِي مِنَ السُّعَدَاءِ وَ أُولِي الْأَلْبَابِ وَ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ آخِرُهَا وَ لَكِنْ يَهْلِكُ بَيْنَ ذَلِكَ نُتِجَ الْهَرْجُ لَيْسُوا مِنِّي وَ لَسْتُ مِنْهُمْ.
[15]. ابن بابويه، محمد بن على، عيون أخبار الرضا عليه السلام - تهران، چاپ: اول، 1378ق. ج1 ؛ ص57 : میفرماید: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ غِيَاثِ[15] بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع قَالَ: سُئِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع عَنْ مَعْنَى قَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ ص[15] إِنِّي مُخَلِّفٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي مَنِ الْعِتْرَةُ فَقَالَ أَنَا وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ الْأَئِمَّةُ التِّسْعَةُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ تَاسِعُهُمْ مَهْدِيُّهُمْ وَ قَائِمُهُمْ لَا يُفَارِقُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَ لَا يُفَارِقُهُمْ حَتَّى يَرِدُوا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص حَوْضَهُ.
[16] . قاموس الرجال، ج8، ص: 353
[17] . نمونه این روایات، دو روایتی است که پیشتر بدان اشاره شد.
[18] . برای نمونه ن.ک: جامع أحاديث الشيعة (للبروجردي) ؛ ج26 ؛ ص834 : 1390- 39673- (1) كافى 6/ 44: محمّد بن يحيى عن أحمد بن محمّد عن محمّد بن يحيى عن غياث بن إبراهيم عن أبى عبداللَّه عليه السلام قال قال أميرالمؤمنين عليه السلام انظروا من ترضع أولادكم فإنّ الولد يشبّ[18] عليه.[18] و جامع أحاديث الشيعة (للبروجردي) ؛ ج26 ؛ ص880 : 1494- 39776- (3) تهذيب 8/ 111: محمّد بن يعقوب عن كافى 6/ 47: محمّد بن يحيى عن أحمد بن محمد عن محمّد بن يحيى عن غياث بن إبراهيم عن أبى عبداللَّه عليه السلام قال قال أميرالمؤمنين عليه السلام أدّب اليتيم بما[18] تؤدّب منه ولدك وأضربه ممّا[18] تضرب منه ولدك.[18]
[19] . رجال النجاشی، ص 305
[20] . برای نمونه. ن.ک: الاستبصار، ج4، ص 163 و تهذیب، ج9، ص 313 و عیون اخبار الرضا ج1، ص 57.