طرح مساله[1]
یکی از اموری که در مقام نقل روایت، مستحسن بوده، نقل روایت با وسائط کم است. بنا بر پذیرش مبنای دلالت روایت اکثار اجلاء بر وثاقت، این سوال طرح میشود که آیا اکثار در چنین روایاتی، دلالت بر وثاقت واسطه دارد؟
مثلا در کتاب قرب الاسناد عبد الله بن جعفر حمیری، احادیث فراوانی با این سند نقل شده است:
«حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحَسَنِ الْعَلَوِيُّ، عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَخِي مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَام...»[2]
عبد الله بن حسن علوی که در صدر این سند قرار گرفته، توثیق صریحی ندارد. آیا میتوان اکثار روایت حمیری از او را دلیل بر وثاقت وی دانست؟
ممکن است گفته شود که نقل روایت حمیری از عبد الله بن حسن علوی، به جهت اعتماد بر او نبوده تا بتوان وثاقت او را نتیجه گرفت؛ بلکه از آنجا که عبد الله بن حسن علوی، نوهی علی بن جعفر بوده و حمیری میتوانسته است از این طریق، تنها با یک واسطه از علی بن جعفر نقل حدیث کند، به همین جهت، احادیث علی بن جعفر را از عبد الله بن حسن علوی نقل کرده که سندی بسیار کم واسطه است.
بنا بر این، در چنین مواردی که اکثار روایت از یک راوی، میتواند به انگیزهی دست یابی به اسنادی کم واسطه باشد، دلالت اکثار بر وثاقت مشکل میشود؛ چنانکه مثلا در اجازه نامهای که مرحوم شرف الدین با نام «ثبت الاثبات» داشتهاند، از شیخ محمد عبد الحی کتانی از طریق معمّرین، با ده واسطه صحیح بخاری را نقل کرده و از قول او، این طریق را اعلی طریقی که در نواحی زمین یافت میشود، معرفی میکنند. پس از این می نویسند:
«قال: وأرويه من طريق الجنّ عن الشيخ محمّد ابن المدني الشرفي، عن محمّد بن دحّ، عن عمر بن المكّي، عن شمهروش، عن البخاري.»[3]
مشاهده می شود که برای کم واسطگی، حتی از شمهروش جنی هم نقل کردهاند!
تقریب جریان دلیل اکثار در موارد قرب الاسناد
اما به نظر میرسد که برخی تقریبات دلالت اکثار روایت اجلاء بر وثاقت، در این مقام نیز جریان دارد. این که ادعا شود از فردی که وثاقتش را احراز نکرده بودند و حتی ظاهر حالی که دلالت بر وثاقت او بکند هم وجود نداشته، صرفا به انگیزهی قرب الاسناد، روایت می کردهاند، بسیار مستبعد است. همچنین مذموم بودن روایت از ضعفاء، در این موارد نیز وجود داشته و دست یابی به سند کم واسطه، عذری برای این امر محسوب نمیشده است.
البته ممکن است در مواردی، تمایل به دست یابی به سند کم واسطه، به حدی باشد که باعث شود شخص، حالت زودباوری پیدا کرده و زود تر از متعارف، باور به وثاقت راوی پیدا کند؛ یا در مثل شمهروش جنی، ممکن است گفته شود که شهادت به وثاقت او، از آن جا که نسبت به امری است که از طرق متعارف عقلائی، قابل احراز نیست، حجیتی برای دیگران ندارد. اما در مثل اکثار حمیری از عبد الله بن حسن علوی، وجهی ندارد تا اعتبار دلالت آن بر وثاقت را نپذیریم.
آیۀ الله شبیری، اشکال پیش گفته نسبت به دلالت اکثار در موارد قرب الاسناد را وارد دانسته و از طریق چنین اکثاری، وثاقت راویان را اثبات نمیکنند.[4] با این حال، استدلالی را مطرح میکنند که گرچه وثاقت این راویان را نتیجه نمیدهد، اما اعتبار این روایات را ثابت میکند. برای توضیح این استدلال، ابتدا باید به این نکته توجه کرد که دست یابی به سند کم واسطه تا یک کتاب، تنها در صورتی مطلوبیت داشته که آن کتاب، شناخته شده و دارای نسخ معتبر و در دسترس باشد. در چنین فرضی که سند تا کتاب، تنها جنبهی تشریفات دارد و اعتبار کتاب از جهتی غیر از سند، محرز بوده، دست یابی به سندی کم واسطه مستحسن بوده است.
بر این اساس، در همان مثال قرب الاسناد حمیری، می توان گفت که:
یا رجوع حمیری به عبد الله به حسن علوی و نقل روایات علی بن جعفر از طریق او، به انگیزه ی دست یابی به سند کم واسطه تا کتاب علی بن جعفر بوده و حمیری، در نقل از کتاب علی بن جعفر، در واقع به عبد الله بن حسن علوی اعتماد نداشته؛ بلکه به اتکاء معروف و مسلم بودن این کتاب، از آن نقل کرده و طریق عبد الله را به جهت تشریفات ذکر کرده، و یا این کتاب، مستقل از طریق عبد الله، برای حمیری ثابت نبوده و حمیری به اتکاء عبد الله، این احادیث را روایت کرده است.
در صورت اول، نیازی به اثبات وثاقت عبد الله نیست و همان معروف و مسلم بودن کتاب علی بن جعفر برای اثبات اعتبار منقولات حمیری از آن کفایت میکند. در صورت دوم هم دلیل اکثار، بی اشکال جاری است و وثاقت عبد الله بن حسن و به تبع، اعتبار این روایات، ثابت میشود. بنا بر این، در هر صورت، اعتبار این روایات، ثابت است. البته وثاقت عبد الله بن حسن ثابت نمیشود و اگر روایتی از غیر کتاب علی بن جعفر داشت، اثبات اعتبار آن روایت از این جهت ممکن نبود.
تطبیق دلیل اکثار بر روایات در مقام قرب الاسناد، با تاملاتی همراه است؛ اما به نظر میرسد که برخی تقریبات دلیل اکثار در این موارد نیز جاری است. بر فرض عدم جریان هم میتوان اعتبار این روایات را اثبات کرد؛ گرچه وثاقت راوی واسطه، ثابت نمیشود.
[1] . برگرفته از درس خارج فقه استاد سید محمد جواد شبیری، مورخ 18/8/94 و 25/10/97.
[2] . قرب الاسناد، ص176 به بعد.
[3] . موسوعۀ الامام السید عبد الحسین شرف الدین، ج6، ص12.
[4] . کتاب نکاح، ج17، ص5405.