مشروعیت تقیه مداراتی یا جواز حسن معاشرت با عامه-1

جواز حسن معاشرت با عامه و تحبیب قلوب آنها نسبت به شیعه و ائمه طاهرین علیهم السلام جزء مسلمات فقه شیعه بوده و ادله آن منحصر به روایات تقیه نیست.در همین رابطه مرحوم حر عاملی در کتاب الحج وسائل الشیعه مجموعه‌ای از روایات پیرامون استحباب حسن معاشرت با عامه ذکر کرده است .[1]

از سوی دیگر تقیه مداراتی نسبت به  عامه، چنانچه مستلزم ترک واجب، فعل حرام و یا ترک جزء و شرط در عبادات نباشد، شکی در جواز بلکه استحباب آن نیست. بحث مهم در جواز تقیه مداراتی در فرضی است که مدارای با آنها ملازم با ترک واجب  یا فعل حرام  و یا ترک جزء و شرط و اتیان مانع در عبادات باشد.

شایان ذکر است که عمومات و اطلاقات مشروعیت تقیه را نمی‌توان بر تقیه مداراتی حمل کرد. چه اینکه تقیه، از ماده وقی یقی وقایه مشتق شده و در واقع به معنای تحفظ و نگه داری از ضرر می‌باشد. بر همین اساس عمومات و اطلاقات دال بر مشروعیت تقیه بر تقیه خوفی حمل می شود، چرا که جواز آن منوط به خوف ضرر است. چنانکه  ظاهر اولی عموماتی که دال بر جواز تقیه می‌باشد، منصرف از تقیه مداراتی بوده و حمل عمومات و اطلاقات بر آن نیازمند به قرینه می باشد. از این رو تبیین مشروعیت تقیه مداراتی متوقف بر بررسی ادله خاصه در این زمینه می‌باشد. برهمین اساس به بررسی روایاتی پرداخته می‌شود که مجوز تقیه مداراتی حتی در فرض ارتکاب حرام و ترک واجب می‌باشد.

به طور کلی  برای اثبات جواز مشروعیت تقیه مداراتی با اهل سنت، به سه دسته از روایات استناد شده است:

دسته اول : روایاتی که  به شرکت در نماز جماعت و حضور در صف اول نماز جماعت و فضیلت آن، تشویق کرده  در حالی که مقید به  فرض اضطرار و خوف نمی‌باشد.

دسته دوم : روایاتی که دلالت بر مشروعیت و حتی وجوب تقیه مداراتی داشته و این دسته نیز مقید به فرض خوف ضرر نبوده و اعم از تقیه مداراتی می باشد.

دسته سوم : عموماتی که بر شرکت در میان اهل سنت و حضور در جمع آنها تشویق کرده و بر حسن معاشرت نسبت به آنها تاکید شده است. این دسته مختص به تقیه مداراتی می‌باشد.

 

بررسی روایات :

دسته اول: روایاتی است که دلالت بر مطلوب بودن نماز جماعت با عامه داشته و به شرکت در نماز جماعت عامه تشویق می‌کند و نماز با انها را مانند نماز پشت سر پیامبر معرفی کرده اند.

1 .صحیحه حماد بن عثمان : حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ صَلَّى مَعَهُمْ فِي الصَّفِّ الْأَوَّلِ كَانَ كَمَنْ صَلَّى خَلْفَ رَسُولِ اللَّه[2] .

2. صحیحه علی بن جعفر : عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ فِي كِتَابِهِ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ: صَلَّى حَسَنٌ وَ حُسَيْنٌ خَلْفَ مَرْوَانَ وَ نَحْنُ نُصَلِّي مَعَهُمْ.[3]

3.صحیحه حفص: عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ يُحْسَبُ لَكَ إِذَا دَخَلْتَ مَعَهُمْ وَ إِنْ كُنْتَ لَا تَقْتَدِي بِهِمْ مِثْلَ مَا يُحْسَبُ لَكَ إِذَا كُنْتَ مَعَ مَنْ يُقْتَدَى بِهِ[4]

همچنین می‌توان در این زمینه به روایاتی اشاره کرد که اگر کسی نمازش را فرادا  خوانده و پس از آن در جماعت اهل سنت شرکت کند، ثواب و فضیلت زیادی خواهد داشت. .مانند صحیحه عمر بن یزید : عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: مَا مِنْكُمْ أَحَدٌ يُصَلِّي صَلَاةً فَرِيضَةً فِي وَقْتِهَا- ثُمَّ يُصَلِّي مَعَهُمْ صَلَاةً تَقِيَّةً وَ هُوَ مُتَوَضِّئٌ- إِلَّا كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِهَا خَمْساً وَ عِشْرِينَ دَرَجَةً- فَارْغَبُوا فِي ذَلِكَ[5].

همانطور که از ظاهر این روایات بر می‌آید، جواز اقتدا به عامه مقید به خوف ضرر نبوده بلکه در فرض عدم خوف ضرر نیز می‌توان در جماعت آنها شرکت کرده و به آنها اقتدا کنیم لذا شامل تقیه مداراتی شده و در برخی از روایات به حکمت آن نیز اشاره  شده که همان جلب محبت آنان به شیعه  می‌باشد. چنانگه از ظاهر این روایات استفاده می‌شود هیچ کدام از این روایات ظهور در وجوب شرکت در نماز جماعت عامه ندارد.

 البته نکته قابل  توجه نسبت به این دسته از روایات،  این است که استحباب  شرکت در نماز جماعت آنها منوط به فرضی است که غلبه و امر به دست عامه باشد. چرا که مورد این روایات مربوط به فرضی است که حکومت در دست عامه بوده و در چنین شرائطی امر به شرکت در نماز انها شده است. از این رو تعمیم مفاد این روایات به شرائطی که حکومت در اختیار عامه نبوده واضح نیست.

دسته دوم: عموماتی که بر لزوم و اهمیت تقیه تاکید و تشویق میکند در حالیکه مقید به فرض خوف ضرر نیز نمی باشد که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم.

صحیحه ابی الصباح کنانی :  عَنْ أَبِي الصَّبَّاحِ قَالَ: وَ اللَّهِ لَقَدْ قَالَ لِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع إِنَّ اللَّهَ عَلَّمَ نَبِيَّهُ التَّنْزِيلَ وَ التَّأْوِيلَ- فَعَلَّمَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلِيّاً ع- قَالَ وَ عَلَّمَنَا وَ اللَّهِ- ثُمَّ قَالَ مَا صَنَعْتُمْ مِنْ شَيْ‌ءٍ- أَوْ حَلَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ يَمِينٍ فِي تَقِيَّةٍ فَأَنْتُمْ مِنْهُ فِي سَعَةٍ.[6]

و همچنین  صحیحه فضلا ء بنا بر نقل محاسن : «عَنْهُ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ إِسْمَاعِيلَ الْجُعْفِيِّ وَ عِدَّةٍ قَالُوا سَمِعْنَا أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ التَّقِيَّةُ فِي كُلِّ شَيْ‌ءٍ وَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ اضْطُرَّ إِلَيْهِ ابْنُ آدَمَ فَقَدْ أَحَلَّهُ اللَّهُ لَهُ‌[7]» که صدر روایت  نسبت به فرض خوف ضرر ، مطلق بوده و درواقع متکفل بیان دو کبری کلی می باشد  .

همانطور که مشاهده می‌شود ، هیچ  کدام از این روایات  مقید به فرض خوف ضرر نبوده لذا ممکن است گفته شود که این روایات اعم از تقیه خوفی بوده  و شامل تقیه مداراتی  می‌شود  چنانچه ظاهر برخی از این روایات  مانند لا دین ... ظاهر در وجوب تقیه ( خوفی  - مداراتی )  می‌باشد.

  دسته سوم : روایاتی  که مرحوم حر عاملی در وسائل در ابواب مختلفی مانند کتاب الحج ،الامر بالمعروف ، الایمان ذکر کرده که دال بر مطلوبیت حسن معاشرت با عامه می باشد .

مانند صحیحه هشام کندی: «في صحيحة هشام الكندي قال سمعت أبا عبد اللّه عليه السلام يقول: إياكم أن تعملوا عملا نعير به، فان ولد السوء يعير والده بعمله كونوا لمن انقطعتم اليه زينا و لا تكونوا عليه شينا، صلوا في عشائرهم و عودوا مرضاهم و اشهدوا جنائزهم و لا يسبقونكم إلى شي‌ء من الخير فأنتم أولى به منهم و اللّه ما عبد اللّه بشي‌ء أحب إليه من الخباء قلت: و ما الخباء؟ قال: التقية[8] »

در ادامه دلالت هر یک از روایات فوق بر مشروعیت تقیه مداراتی مورد بحث قرار خواهد گرفت.

ادامه دارد....



[1] - حر عاملی ، وسائل الشیعه ج 12 ص5  

[2] - همان . ج 8 ص 229  

[3] - همان ج 8 ص 301

[4] - همان ج 8 ص 229

[5] -هان  ج 8 ص 302

[6] -کلینی، كافي ،دار الحديث، ج‌14، ص: 730‌

[7] -کلینی  ، همان  . ج3 ص 558

[8] - همان ، ج 16 ص 219

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه سازی