در مباحث مربوط به تقیه این سوال مطرح است که آیا نماز جماعت با عامه همانگونه که مشهور بدان قائل هستند، نماز حقیقی است که آثار و احکام خاص مربوط به نماز جماعت را داشته باشد یا نماز با آنها، نمازی صوری است و قرائت در نماز از عهده فرد ساقط نخواهد بود و در صورت امکان باید آن را انجام دهد و در غیر اینصورت باید ، حدیث نفس کند؟
اختلاف در این مساله از اختلاف در روایات ناشی شده است . چرا که ظاهر برخی از روایات این است که نماز با عامه ، نماز حقیقی بوده که در ادامه به برخی از روایات آن اشاره می شود.
معتبره حماد : «عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ صَلَّى مَعَهُمْ فِي الصَّفِّ الْأَوَّلِ كَانَ كَمَنْ صَلَّى خَلْفَ رَسُولِ اللَّهِ ص[1] کسی که با آنها (عامه)در صف اول نماز بخواند مانند کسی است که پشت سر رسول خدا ص نماز خوانده است »یا صحیحه ابن سنان : «عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع .... وَ صَلُّوا مَعَهُمْ فِي مَسَاجِدِهِمْ الْحَدِيث[2] .... در مساجد عامه و با آنها نماز بخوانید...»
چنانچه در مقابل روایات دیگری وجود دارد که به مقتضای ظاهر ، نماز با عامه را صوری و ظاهری بیان کرده است .
در صحیحه زراره وارد شده است: «عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ الصَّلَاةِ خَلْفَ الْمُخَالِفِينَ فَقَالَ مَا هُمْ عِنْدِي إِلَّا بِمَنْزِلَةِ الْجُدُرِ[3] سوال کردن از امام صادق علیه السلام از نمازی که به عامه اقتدا شود.فرمود اینان مانند دیوار هستند . » چنانچه واضح است این تعبیر با حقیقی بودن نماز جماعت سازگار نخواهد بود.
چنانکه در صحیحه علی بن یقطین آمده است: « عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الرَّجُلِ يُصَلِّي خَلْفَ مَنْ لَا يَقْتَدِي بِصَلَاتِهِ وَ الْإِمَامُ يَجْهَرُ بِالْقِرَاءَةِ قَالَ اقْرَأْ لِنَفْسِكَ وَ إِنْ لَمْ تُسْمِعْ نَفْسَكَ فَلَا بَأْسَ»[4]
روایت محمد بن ابی حمزه نیز به این مضمون است: «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَمَّنْ ذَكَرَهُ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يُجْزِئُكَ مِنَ الْقِرَاءَةِ مَعَهُمْ مِثْلُ حَدِيثِ النَّفْسِ[5] .
ظاهر دو روایت اخیر این است که فرد باید قرائت نماز را به صورت حدیث نفس انجام دهد در حالیکه اگر نماز جماعت حقیقی بود وجهی برای خواندن و حدیث نفس نبود.
همچنین در روایت عمر بن یزید چنین آمده است :
عُمَرُ بْنُ يَزِيدَ أَنَّهُ قَالَ مَا مِنْكُمْ أَحَدٌ يُصَلِّي صَلَاةً فَرِيضَةً فِي وَقْتِهَا ثُمَّ يُصَلِّي مَعَهُمْ صَلَاةً تَقِيَّةً وَ هُوَ مُتَوَضِّئٌ إِلَّا كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِهَا خَمْساً وَ عِشْرِينَ دَرَجَةً فَارْغَبُوا فِي ذَلِكَ[6]
ظاهر روایت در این است که ابتداء فرد باید نماز خودش را به صورت فرادا خوانده و سپس برای تقیه ، با آنها نیز نماز جماعت بخواند .و حال آن که اگر نماز جماعت با عامه نماز حقیقی بود ، وجهی برای خواندن نماز فرادا قبل از آن نبود.
اگر اشکال شود که در روایت ، امر به وضو برای نماز دوم وارد شده و این نشان دهنده جماعت حقیقی است ، چرا که اگر نماز جماعت ، صوری بود در این صورت نیازی به وضو نخواهد بود .
در جواب می گوییم که امر به وضو برای جماعت با عامه ، دلیل بر حقیقی بودن نماز با آنها نیست، چرا که محتمل است این امر به جهت حرمت نفسی نماز بدون وضو باشد . چنانچه در برخی از روایات می خوانیم که نماز بدون وضو حرام می باشد . در روایت مسعده بن صدقه آمده است :«مَسْعَدَةُ بْنُ صَدَقَةَ أَنَّ قَائِلًا قَالَ لِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي أَمُرُّ بِقَوْمٍ نَاصِبِيَّةٍ وَ قَدْ أُقِيمَتْ لَهُمُ الصَّلَاةُ وَ أَنَا عَلَى غَيْرِ وُضُوءٍ فَإِنْ لَمْ أَدْخُلْ مَعَهُمْ فِي الصَّلَاةِ قَالُوا مَا شَاءُوا أَنْ يَقُولُوا أَفَأُصَلِّي مَعَهُمْ ثُمَّ أَتَوَضَّأُ إِذَا انْصَرَفْتُ وَ أُصَلِّي قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع- سُبْحَانَ اللَّهِ أَ فَمَا يَخَافُ مَنْ يُصَلِّي عَلَى غَيْرِ وُضُوءٍ أَنْ تَأْخُذَهُ الْأَرْضُ خَسْف»[7]
چناچه از ظاهر روایت پیداست نماز بدون وضو خوف وقوع عذاب دارد که این ، ظهور در حرمت نماز بدون وضو دارد .
بنابراین همچنان که مشاهده می شود در این زمینه با دو دسته از اخبار مواجه هستیم . از یک طرف مفاد برخی از روایات حقیقی بودن نماز جماعت و بالتبع سقوط قرائت در نماز بوده و از طرف دیگر مفاد برخی دیگر از روایات، صوری بودن نماز جماعت با عامه بوده و طبق نقل ،آنها به منزله دیوار هستند لذا قرائت در نماز جماعت با آنها ساقط نخواهد شد .
مرحوم امام خمینی «ره» در حل این تعارض معقتدند که ما باید دسته دوم از این روایات بر بیان حکم اولی ان حمل کنیم . به عبارت دیگر روایاتی که نماز با انها را مانند نماز پشت دیوار معرفی کرده و یا برخی دیگر که از اقتداء به کسی مورد وثوق در دین نیست نهی کرده ، را باید بر نهی از نماز با آنها به عنوان اولی معنا کرد لذا با استحباب با عنوان ثانویی مانند تقیه ؛ منافات نخواهد داشت . [8]
به نظر می رسد این بیان قابل نقد باشد. چرا که اگر نماز با عامه به عنوان ثانوی مستحب باشد ،تعبیر به ما عندی الا بمنزله الجدرعرفی نخواهد بود . به عبارت دیگر ، چنانچه از ظاهر روایت پیداست این روایت مربوط به نماز با عامه می باشد نه این که در صدد بیان شرائط و احکام نماز جماعت باشد .لذا به نظر میرسد که لسان این روایت ناظر به بیان شرائط نماز جماعت نباشد.به عنوان نمونه روایت زیر ناظر به بیان شرطیت وثوق برای صحت نماز جماعت است :
عَنْ أَبِي عَلِيِّ بْنِ رَاشِدٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع إِنَّ مَوَالِيَكَ قَدِ اخْتَلَفُوا فَأُصَلِّي خَلْفَهُمْ جَمِيعاً فَقَالَ لَا تُصَلِّ إِلَّا خَلْفَ مَنْ تَثِقُ بِدِينِه [9]
این روایت در صدد بیان حکم اولی و بیان شرائط و احکام نماز جماعت می باشد زیرا اختصاصی به گروه و فرقه خاصی نداشته و حتی اگر فردی شیعه هم باشد ولی مورد وثوق نباشد نمی توان پشت سر او نماز خواند .برخلاف روایت ما عندی الا بمنزله الجدار که مطابق ظاهر آن در صدد بیان حکم نماز با عامه است لذا ظهور این روایت ، بیان حکم ثانوی با عامه می باشد .
به نظر می رسد در جمع این روایت باید چنین گفت که نماز جماعت با عامه، صوری بوده و باید در صورت تمکن، حمد و سوره را قرائت کرده و الا حدیث نفس داشته باشد. شاهد این ادعا ، این است که در هیچ یک از روایات صحبت از اقتدا نشده بلکه تعبیر به الصلاه معهم شده که به معنای مشابهت با عامه و حضور در جمع آنان بوده تا زمینه تقیه نیز فراهم شود . برهمین اساس حضرت در این روایت در صدد بیان ثواب نماز جماعت با عامه بوده و نماز با آنها را معادل نماز با پیامبر ذکرکرده اند که خود حاکی از اهمیت تقیه می باشد .
[1] -حر عاملی ، الشیخ حمد بن الحسن ، وسائل الشيعة، ج 8 ص 299
[2] - همان ، ج 8 ص 301
[3] -همان ، ج 8 ص 309
[4] - همان ، ج 8 ص363
[5] -همان ، ج 8 ، ص 363
[6] - همان ، ج 8 ص 302
[7] - وسائل الشیعه ، همان ، ج 1 ص 368
[8] - خمینی سید روح الله ،، الرسائل العشرة، ص: 70
[9] - وسائل الشیعه ، همان ، ج 8 ص 309