وجه استدلال شیخ انصاری (ره) به روایت تحف العقول

شیخ انصاری(ره) در کتاب مکاسب محرمه ، چهار روایت را به عنوان اخبار عامه بحث مکاسب محرمه ذکر می‌کنند که مهم ترین آنها روایت تحف العقول(1) است. ایشان این روایت را مستند نظریات خود در بسیاری از مطالب قرار می‌دهد. بعضی از محققین مانند آیت الله خوئی (2) روایت تحف العقول را نه از حیث سند و نه از حیث متن ، قابل التزام نمی‌بینند. آنچه در این جستار به آن می‌پردازیم وجه تمسک مرحوم شیخ انصاری به روایت تحف العقول است .

برای توضیح کلمات ایشان ، بحث را در دو مقام مطرح می‌کنیم :

 

   مقام اول : وجه حجیت روایت تحف العقول

مدعای شیخ انصاری درباره این روایت این است که گرچه روایت تحف مرسله است ولی اجماع اصحاب جابر ضعف سند روایت است. ایشان در بحث بیع عذره می‌نویسد :

«و استشكل في الكفاية في الحكم تبعاً للمقدّس الأردبيلي رحمه اللّه إن لم يثبت الإجماع، و هو حسن، إلّا أنّ الإجماع المنقول هو الجابر لضعف سند الأخبار العامّة السابقة.» (3)

توضیح مطلب این که :

جبران ضعف دلیل به عمل اصحاب ، یا از حیث سند است و یا از حیث دلالت و جبران ضعف سند یا به استناد اصحاب به روایت است و یا به دلیل صحت مضمون روایت است .

مرحوم آخوند در کفایه می‌نویسد :

«أن العبرة في حصول الجبران أو الرجحان بموافقته هو الدخول بذلك تحت دليل الحجية أو المرجحية الراجعة إلى دليل الحجية كما أن العبرة في الوهن إنما هو الخروج بالمخالفة عن تحت دليل الحجية فلا يبعد جبر ضعف السند في الخبر بالظن بصدوره أو بصحة مضمونه‏ و دخوله بذلك تحت ما دل على حجية ما يوثق به فراجع أدلة اعتبارها.» (4)

بنابراین عمل اصحاب به خودی خود اعتباری ندارد بلکه از نظر مشهور استناد اصحاب به روایت باعث می‌شود که ادله ی حجیت خبر واحد شامل آن خبر شود .

به نظر می‌رسد که مرحوم شیخ انصاری جابریت ضعف سند را به صحت مضمون می‌داند، زیرا اطمینان داریم که این روایت مورد استناد اصحاب نبوده است. در حقیقت اولین اثری که از کتاب تحف العقول در آثار علماء دیده می‌شود به قرن ده باز می‌گردد. شیخ حسین بحرانی در کتاب الطریق الی الله (5)، از حسن بن علی بن شعبه نام می‌برد و ایشان و کتابش را ستایش می‌کند و وی را از شاگردان شیخ مفید می‌داند. ولی قبل از ایشان کسی از حسن بن علی بن شعبه نامی نیاورده است.

حال سوال این است که چطور ممکن است که همه اصحاب به این روایت استناد کرده باشند ولی هیچ عین و اثری در کلمات آنها از این روایت نباشد. حتی در کتب خود نامی از این کتاب نبرده‌اند تا اعتبار کتاب را نزد ایشان تشخیص دهیم. بنابر این بعید نیست که نویسنده کتاب از جهت عقیده یا وثاقت ضعیف بوده باشد، مخصوصا این که بعضی ایشان را نصیری و علوی دانسته‌اند.

آیت الله مددی در این زمینه می‌نویسد:

   «نکته دیگر اینکه بعضی از آقایان علوی‌های شام که همان نصیری ها هستند ـ و علی اللهی به شمار نمی‌روندـ افرادی هستند که مثل ما به دوازده امام معتقدند، اما در نائب دوم اختلاف داریم؛ آنها به محمد بن نصیر معتقد شده‌اند و ما به محمد بن عثمان اعتقاد داریم. محمد بن نصیر بعد از ادعای نیابت معروف شد و از بغداد بیرونش کردند و به حاشیه لبنان رفت و مذهب انحرافی خود را در آنجا نشر داد. وی مطالب بی پایه‌اش را برای مردم آنجا که از مراکز جمعیت شیعه دور بودند، نقل کرد و فرقه اش را بنیان گذاری نمود. نصیری‌ها منحرف هستند و از اینها هم غلو عقائدی و هم غلو عملی و انحراف عملی، ترک واجبات و انجام محرمات نقل شده است. الآن هم در مراکزشان شراب خواری معمول است و شاید اهل نماز و روزه هم نباشند. از محمد بن نصیر نمیری هم که مؤسس این فرقه است، اعمال قبیحی ذکر شده است و کتاب هایی هم چاپ کرده‌اند. حکومت سوریه هم مال اینهاست. کتابی نیز نوشته‌اند با عنوان «النصیریة بین الأسطورة و التاریخ» و علوی‌ها در این کتاب، ابن شعبه را از بزرگان علمای خودشان به شمار آورده و گفته‌اند که ابن شعبه حرانی در سوریه بوده و در قرن ششم در حلب و در و در بین نصیری ها می‌زیسته و از حوزه‌های‌ ما دور بوده است.» (6)

پس بعید نیست ادعا کنیم که برای مرحوم شیخ هم عدم استناد اصحاب به روایت واضح بوده است. لذا تنها وجهی که باقی می‌ماند جابریت ضعف سند به صحت مضمون روایت است. این نحو از جبران ضعف سند، کمتر به آن پرداخته شده است ولی حصیله ی این قول، چنین است که روایت به خودی خود از اعتباری برخوردار نیست ولی با ملاحظه‌ی اجماع منقول در مساله معتبر خواهد بود. برای توضیح بهتر مطلب مقدماتی را بیان می‌کنیم :

مقدمه ی اول : ضعیف بودن روایت ملازم با کذب بودن آن نیست بلکه روایت ضعیف روایتی است که صدق آن احراز نشده است چه به صورت وجدانی و چه به صورت تعبدی.

مقدمه ی دوم : با وجود قرائنی مثل اجماع ، اطمینان به منتفی بودن انگیزه‌ی جعل و کذب پیدا می‌کنیم. زیرا هر روایت ضعیفی گرچه حجیت ندارد ولی از احتمال صدق برخوردار است و با منتفی بودن احتمال جعل به دلیل وجود اجماع در مساله، مضمون روایت مضمون صحیحی می‌شود .

مقدمه ی سوم: بعد از احراز صحت مضمون روایت به دلیل اجماعی بودن مساله، اجرای اصول عقلائیه برای احراز صحت استناد آن به معصوم بدون مانع می‌شود. زیرا با احراز صحت مضمون روایت، وزان روایت وزان روایات مسند می‌شود و همان طور که در روایات مسند اصول عقلائی مثل اصل عدم غفلت و ... در نقل راوی جاری می‌شود در این روایت نیز چون اسناد به معصوم داده شده و مضمون صحیحی نیز دارد جاری می‌شود.

بنابر این سه مقدمه، روایت تحف العقول حجت است زیرا به وسیله‌ی اجماع منقول در مساله، صحت مضمون روایت را احراز کردیم و به وسیله ی صحت مضمون، حجیت روایت را اثبات کردیم. لذا ضعف سند روایت جبران می‌شود.

اما ممکن است اشکال شود که اگر صحت مضمون را به اجماع ثابت کردیم، دیگر چه نیازی به جبران ضعف سند است؟

بیان اشکال این است که اگر صحت مضمون یک گزاره ی فقهی به معنای حجیت آن است و فرض این است که این صحت مضمون، از اجماع حاصل شده است پس دیگر چه نیازی است که اجماع را جابر ضعف سند روایت تحف العقول بدانیم؟

در پاسخ باید گفت  منظور نظر کسانی که این چنین گفته‌اند یا چنین است که صحت مضمون به نحوی ظنی کشف می‌شود و با احتساب احتمال خود روایت حجیت آن را می‌پذیریم یعنی صحت مضمون و احتمال صدق خود روایت، در مجموع، فقیه را به وثوق می‌رساند؛ یا مرادشان این است که هر یک از گزاره‌های روایت تحف، کلی هستند و عنوان‌های متعددی تحت شمول آن ها قرار می‌گیرند و معقد اجماعات منقول در همین عناوین هست. پس با ضمیمه کردن اجماعات منقوله به یکدیگر، اطمینان به صحت مضمون روایت پیدا می‌کنیم و روایت حجت می‌شود. به عبارت دیگر اجماعات متعددی در عناوین جزئیه شکل گرفته است که گزاره‌های روایت تحف العقول، آن ها را تحت یک گزاره جمع می‌کند. فائده ضمیمه هم این است که اجماع لسان ندارد و از ادله ی لبیه است ولی روایت اطلاق دارد و در موارد مشکوک می‌توان از اطلاق روایت بهره برد .

 

  مقام دوم : آیا تمام فقرات روایت تحف العقول حجت است ؟

بعد از این که وجه حجیت روایت تحف العقول از نظر شیخ انصاری را دانستیم باید توجه شود که شیخ انصاری تمام فقرات روایت تحف العقول را حجت نمی‌داند و تبعض و تفکیک در حجیت قائل است و تفکیک حجیت در چنین روایات طویلی خلاف اصول محاوره ای عقلائی نیست .

مرحوم شیخ انصاری در مکاسب محرمه می‌نویسد :

«و كيف كان، فلا يبقى بملاحظة ما ذكرنا وثوق بنقل الإجماع المتقدّم عن شرح الإرشاد و التنقيح الجابر لرواية تحف العقول الناهية عن جميع التقلّب في النجس، مع احتمال أن يراد من «جميع التقلّب» جميع أنواع التعاطي، لا الاستعمالات، و يراد من «إمساكه»: إمساكه للوجه المحرّم.»(6)

پس مرحوم شیخ انصاری نیز بعضی از فقرات روایت تحف العقول را حجت نمی‌داند و با ملاحظه فقراتی که شیخ انصاری تصریح به حجیت آنها کرده ، دانسته می‌شود که شیخ در حجیت فقرات روایت، تفکیک و تبعض قائل است. لذا اضطراب متن روایت یا صحیح نبودن برخی از مضامین روایت، ضرری به حجیت دیگر فقرات روایت وارد نمی‌سازد.

 

  نتیجه :

1.  روایت تحف العقول فی نفسه از اعتباری برخوردار نیست.

2.  ضعف روایت تحف العقول به وسیله ی اجماع جبران می‌شود.

3.  جبران ضعف سند روایت تحف العقول به وسیله ی صحت مضمون آن است.

4.  تمام فقرات روایت تحف العقول مورد اجماع اصحاب نیست تا حجیت آن اثبات شود بلکه برخی از فقرات آن از حجیت برخوردار هستند .

 


پی نوشت :

(1)    الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ شُعْبَةَ فِي تُحَفِ الْعُقُولِ عَنِ الصَّادِقِ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ مَعَايِشِ الْعِبَادِ فَقَالَ- جَمِيعُ الْمَعَايِشِ كُلِّهَا- مِنْ وُجُوهِ الْمُعَامَلَاتِ فِيمَا بَيْنَهُمْ- مِمَّا يَكُونُ لَهُمْ فِيهِ الْمَكَاسِبُ أَرْبَعُ جِهَاتٍ  وَ يَكُونُ مِنْهَا حَلَالٌ مِنْ جِهَةٍ حَرَامٌ...(ر.ک به وسائل الشیعه،ج 17 ص 83)

(2)    مصباح الفقاهه ج1 ص 5

(3)      كتاب المكاسب (للشيخ الأنصاري، ط - الحديثة)؛ ج‌1، ص: 25

(4)     كفاية الأصول ( طبع آل البيت ) ؛ ص332

(5)     عباس قمی، کتاب الکنی و الالقاب، ج۱، ص۳۲۹ ۳۳۰

(6)    مراجعه شود به اینجا http://yon.ir/QC0r

(7)    كتاب المكاسب (للشيخ الأنصاري، ط - الحديثة)؛ ج‌1، ص: 101

 

 

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه سازی