یکی از تقسیمات مهم و کاربردی در رابطه با عمومات و ادات آن، تقسیم به عام مجموعی و عام استغراقی(انحلالی) است. عام مجموعی، لفظ عامیاست که مجموع افراد آن به یک باره موضوع حکم قرار میگیرد؛ یعنی حکم بر همه افراد به صورت مجموع و با هم بار میشود. به بیان دیگر، مجموع بما هو مجموع در حکم یک مجموعه واحد میباشد که امتثال آنها با هم و در یک زمان، مطلوب مولا است. تعیین مجموعی بودن یا استغراقی بودن نوع عام علاوه بر این که در نحوه سقوط و ثبوت حکم دخالت داشته، در تعیین مناسبات حکم و موضوع و نحوه تکوین ظهورات ادله نیز نقش به سزایی دارد که در ادامه به یک نمونه از این موارد اشاره خواهد شد.
در رابطه با آیه مباهله، برخی از مفسران اهل تسنن –مانند شیخ محمد عبده- معتقدند که آیه فوق هیچ ارتباطی به فضیلت اهل بیت علیهم السلام نداشته و روایات مرتبط با آیه مباهله همگی ساختگی و جعلی است. محمد رشيد رضا به نقل از شيخ محمد عبده در ذيل آيۀ مباهله در تفسير «المنار» مینویسد:
«این روایات همگی از طرق شیعه است، و هدف آنها مشخص است، و آنها چنان در نشر و ترویج این احادیث کوشیدهاند که موضوع را، حتی بر بسیاری از دانشمندان اهل تسنن مشتبه ساختهاند»![1]
وی همچنین به نقل از شيخ محمد عبده در ذيل آيۀ مباهله در تفسير «المنار» مینویسد:
«روايات بر اين اتّفاق دارند كه پيامبر اكرم(ص) براى مباهله حضرت على (عليه السلام) و فاطمه(سلام الله عليها) و حسنين(عليهما السلام) را همراه آوردند. ولى اين روايات ساخته و پرداختۀ شيعيان است كه مراد از «نِساءَنا» را فاطمه(علیها السلام) و مراد از «انفسنا» را على(علیه السلام) مىدانند و آنها را در ميان اهل سنت رايج و شايع ساختهاند. اما اصولًا چنين معنايى قابل انطباق بر آيه نيست. زيرا كلمۀ «نِساءَنا» که به صورت مضاف ذکر شده، هيچ فرد عربى در مورد دختر خود به كار نمى برد، به خصوص آن كه خود، داراى همسرانى نيز باشند.»[2]
چنانچه میتوان به استعمالاتی از موارد مشابه در قرآن اشاره نمود که ممكن است مؤید مدعای نویسنده فوق باشد. چه این که در قرآن كريم آياتي كه در آنها «نساء» به صورت مضاف آمده، در يازده مورد، مراد از «نساء» ازواج است.
اين آيات عبارتند از: «أحلّ لكم ليلة الصيام الرفث الي نسائكم»[3]، «نساؤكم حرث لكم»[4]، «والّلاتي يأتين الفاحشة من نسائكم[5]» «وأخواتكم من الرضاعة و أمهات نسائكم و ربائبكم اللّاتي في حجوركم من نساءكم الّلاتي دخلتم بهن»[6]، «والّلائي يئسن من المحيض من نسائكم ان ارتبتم فعدتهنّ ثلاثة أشهر»[7]، «للّذين يؤلون من نسائهم»،[8] «الذين يظاهرون منكم من نسائهم»[9]، «والّذين يظاهرون من نسائهم»[10]، «يا نساء النبي من يأت منكنّ بفاحشة مبيّنة ...» [11]، و «يا نساء النبي لستنّ كاحدٍ من النساء».[12]
پاسخ به کلام صاحب المنار:
الف. پاسخ نقضی :
در پاسخ به استدلال فوق بايد گفت كه در يازده آيۀ ديگر در قرآن كريم از جمله در همين آيۀ مباهله به استناد روايات، «نساء» مضاف در غير معناى ازواج به كار رفته است. از جمله در آیات مربوط به داستان حضرت موسى(علی نبینا و آله و علیه السلام) كه مربوط به قتل پسران توسط فرعون و زنده نگاه داشتن دختران بنى اسرائيل مى باشد. اين آيات عبارتند از:
«يُذَبِّحُونَ أَبْناءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَكُمْ» بقره: 187، «يُقَتِّلُونَ أَبْناءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَكُمْ» بقره: 223، «وَ يُذَبِّحُونَ أَبْناءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَكُمْ» نساء: 15، «سَنُقَتِّلُ أَبْناءَهُمْ وَ نَسْتَحْيِي نِساءَهُمْ» نساء: 23 . در تمامى اين آيات مراد از «نساء» قطعاً ازواج نيست و اضافۀ زوجيت مراد نيست، بلكه مراد دختران مى باشد.
همچنين مراد از «نساء» در آيۀ شريفۀ «وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِينَ» (دربارۀ حضرت مريم) زنهاى شوهردار نيست، بلكه معناى آيه تقدّم حضرت مريم(علیها السلام) بر تمامى زنان است. در آيۀ شريفۀ «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ...» نيز مراد از نساء المؤمنين تنها زنان همسردار نيست. بنابراين نمىتوان گفت كه «نساء» مضاف در قرآن كريم همواره و صورت قاعده کلیه به معناى ازواج بكار رفته است.
ب. پاسخ حلّى:
در پاسخ به ادعای فوق میتوان چنین گفت که اضافه به عام دو گونه است:
گاهی مضافاليه به نحو عام افرادى و موضوع به طور انحلالى لحاظ مىشود، مانند «نِساؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ» كه در این آیه مضاف الیه «کم» به نحو انحلالی لحاظ شده و حكم مذكور در آن بر هر يك از افراد يعنى زيد، عمرو، بكر و ... به صورت انحلالى مترتب میشود. این درحالیست که در برخی استعمالات عرفی مضافالیه عام به نحو عام مجموعی «واحد ذو اجزاء» لحاظ شده است؛ مانند «دست زید».در واقع اینگونه از استعمالات از قبیل اضافه جزء به کل بوده که بسیار رائج است.
حال در آیه مورد بحث با توجه به تناسب حکم و موضوع و شان نزول آیه در «قضیه مباهله» میتوان چنین گفت که مضاف الیه در تعبیر «نساءنا، نساءکم» به نحو عام افرادی لحاظ نشده تا این که بر معنای ازواج حمل شود. چه اینکه مباهله در واقع میان دو مکتب و دو عقیده بوده «اسلام و نصرانیت» که به معنای تقابل بین زنان منسوب به یک مکتب و عقیده و زنان منسوب به عقیده مقابل بوده نه این که به معنای زوج فرد فرد مسلمان و نصرانی باشد.از سوی دیگر این نکته نیز مسلم است که مراد آیه تمام زنان متعلق به مكتب و آيين اسلام (نا) نبوده، بلكه زنان ممتاز و برگزيده مراد بوده است.
به عبارت دیگر تقابل مذکور در آیه این نکته را میفهماند که مضافالیه به نحو انحلالی لحاظ نشده است؛ برخلاف آیه «نِساؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ» که در این استعمال مضاف الیه به نحو انحلالی لحاظ شده است. از این روی تناسب حکم و موضوع در این استعمال سازگار با لحاظ انحلالی نیست. لذا حمل «نساءنا» در آيۀ شريفه بر ازواج، نه با مصطلح قرآنى (دربارۀ نساء) سازگار است و نه با تحليل آيه مىسازد. چنانکه با واقعيت مسلّم تاريخى مذکور در روايات كه خود اهل سنت هم ذكر كردهاند، تنافى دارد. در واقع، اين انحراف وى ناشى از انحراف در عقيده و دور افتادن از مذهب حق و طريق قويم شيعه و در نتيجه محروم شدن از اين نعمت بزرگ الهى است.[13]
نتیجه آنکه عام در ترکیب اضافی «نساء نا» از قبیل عام مجموعی و به معنای اعم از دختران و همسران بوده که در نتیجه مفاد آیه چنین خواهد بود: «… ، به آنها بگو: بياييد ما فرزندان خود را دعوت مىكنيم و شما هم فرزندان خود را، ما زنان منسوب به خویش را دعوت میکنیم و شما نیز زنان منسوب به خودتان را و...». از سوی دیگر با توجه به نقلهای متعدد تاریخی و روایات متواتره فریقین درباره شان نزول و تفسیر آیه، این نکته ثابت میشود که از میان دختران و همسران پیامبر «صلی الله علیه و آله» جز حضرت زهرا علیهاالسلام زن دیگری در مباهله حضور نداشته است[14]. از این رو آیه مباهله دلالت بر یکی از فضائل قطعی مربوط به حضرتش سلام الله علیها می باشد.
نگارنده: مرتضی فیاض
[1] - مَصَادِرُ هَذِهِ الرِّوَايَاتِ الشِّيعَةُ وَمَقْصِدُهُمْ مِنْهَا مَعْرُوفٌ، وَقَدِ اجْتَهَدُوا فِي تَرْوِيجِهَا مَا اسْتَطَاعُوا حَتَّى رَاجَتْ عَلَى كَثِيرٍ مِنْ أَهْلِ السُّنَّةِ، محمد رشید رضا. المنار . ج 3ص 265
[2] - فَإِنَّ كَلِمَةَ وَنِسَاءَنَا لَا يَقُولُهَا الْعَرَبِيُّ وَيُرِيدُ بِهَا بِنْتَهُ لَا سِيَّمَا إِذَا كَانَ لَهُ أَزْوَاجٌ وَلَا يُفْهَمُ هَذَا مِنْ لُغَتِهِمْ . همان
[3] -187 بقره
[4] -223 بقره
[5] -15 نساء
[6] -23 نساء
[7] -4 طلاق
[8] -226 بقره
[9] -مجادله 8
[10] -مجادله 3
[11] -19 نساء
[12] -32 نساء
[13] -برگرفته از دروس خارج فقه حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی .کتاب النکاح ،ج 1، ص: 273
[14] -برای اطلاع بیشتر ر.ک به. صحیح مسلم، مسلم نیشابوری(متوفای 261ق)، ص 1042، ح 32(کتاب الفضائل باب فضائل علی بن ابی طالب).
2. الجامع الصحیح(سنن ترمذی)، ابوعیسی محمد بن عیسی ترمذی(209297ق)، ج 5، ص 225، ح 2999.و اسباب النزول، واحدی نیشابوری(متوفای 468ق)، ص 9091. و المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری(متوفای 405ق)، ج 3، ص 150.و . جامع البیان عن تأویل آی القرآن، محمد بن جریر طبری(متوفای 310ق) ج 3، ص 300301، جزء 3.9. تفسیر الکشاف، جارالله زمخشری(متوفای 538ق)، ج 1، ص 368370.