«ابراهیم بن اسحاق احمری نهاوندی» یکی از راویانی است که نام وی در سند روایات متعدد به خصوص در کتاب کافی شریف قرار گرفته است. از این رو اثبات وثاقت وی دارای اهمیت است.
وی در فهرست نجاشی[1]، فهرست[2] و رجال[3] شیخ طوسی و رجال منسوب به ابنغضائری[4] تضعیف شده است؛ ولی از تعابیری مثل «في مذهبه ارتفاع»[5] استفاده میشود که این تضعیفات، به گونهای از غلو اشاره دارد و از اینرو، چندان اعتبار ندارد. افزون بر این، میتوان گفت ایشان ثقه است و تضعیف وی در برخی کتب، به جهت عدم وثاقت نیست؛ زیرا:
اشخاصی کتاب او را نقل کردهاند که از اجلّاء بسیار والامقام هستند. «قاسم بن محمد بن علی بن ابراهیم همدانی» که او و اجدادش، چهار نسل پیاپی، همگی از وکلای ناحیه در همدان بودهاند[6]، کتب ابراهیم بن اسحاق را نقل کرده و به بزرگان اجازه داده است.[7] تعدادی از کتب او را برخی اجلّاء مثل «محمد بن حسن صفار»[8] و «حسین بن حسن هاشمی» که از مشایخ کلینی است، نقل کردهاند. «سعد بن عبداللّه»[9]، «علی بن ابراهیم»[10]، «محمد بن علی بن محبوب»[11] و «احمد بن محمد بن عیسی»[12] از او حدیث اخذ کردهاند. بیشتر روایاتی که از ایشان است نیز توسط «علی بن محمد بن بندار» نقل شده است.[13]
همچنین با وجود اینکه «محمد بن احمد بن یحیی»[14] از ابراهیم بن قاسم مکرّر حدیث نقل کرده است، شیخ صدوق و استاد ایشان ابنولید، وی را در مستثنیات کتاب نوادر الحکمه ذکر نکردهاند.[15]
شیخ طوسی نیز دربارۀ او فرموده: «صنّف کتباً جماعةً قریبةً من السداد»[16] که نشان دهندۀ اعتنا به کتب او است.
ابنغضائری[17] هم گرچه نسبت غلو و تخلیط به او داده، اما تعبیرِ «یروي الصحیح و السقیم» را نیز دربارۀ او به کار برده که از آن استفاده میشود که سایر روایات وی که دارای مضامین غلوآمیز نیست، مورد پذیرش او است.
علاوه بر اینها، طبق مقدّمۀ کافی، مرحوم کلینی روایات قابل عمل را در کافی نقل کرده[18]، و از سوی دیگر نمیتوان گفت ایشان به اعتماد قرینهای خارجی -نه وثاقت ابراهیم- به روایت اعتماد کرده است؛ بنابراین، میتوان ابراهیم را در نزد کلینی ثقه دانست.
توضیح آنکه روایاتی در کافی وجود دارد که علی رغم ضعف برخی راویان آن، به جهت قرائن و نکات پیرامونی، قابل عمل دانسته شده است؛ از اینرو، صرف نقل روایت در کافی، دلیل بر اعتماد مرحوم کلینی به راویان آن روایت نخواهد بود. روایاتی که قرائن خارجی سبب پذیرش آنها است، عبارتاند از:
الف) روایات دارای قرائن عقلی و مؤیَّد به عقل نظری؛ مانند روایات کتاب التوحید.
ب) روایات دارای تعدّد و تواتر، مانند روایات اعتقادی؛ همچون روایات کتاب التوحید و کتاب الحجّة. در مسائل اعتقادی حتی به خبر واحد صحیح هم اکتفا نمیشود.
ج) روایات مؤیَّد به عقل عملی؛ مانند روایات مربوط به اخلاقیات؛ همچون روایات کتاب العشرة.
د) روایات مربوط به امور استحبابی که مشمول تسامح در ادلّۀ سنن هستند؛ مانند روایات ثواب سورۀ قدر.
ه) روایات عامّه مربوط به فضائل اهل بیت علیهم السلام.
و) روایات عامّه از امیرالمؤمنین؟ع؟ در جایی که خاصّه روایت ندارند. ممکن است این روایات به دلیل روایت امام صادق علیه السلام[19] مورد پذیرش واقع شده باشد، نه به جهت وثاقت راویان آنها.
اما اگر روایتی از کافی دربارۀ مسائل فقهی الزامی باشد و تعدّد نقل یا قرائن دیگر پذیرش روایت وجود نداشته باشد، میتوان از آوردن آن روایت در کافی، اعتماد کلینی به راویان آن را استفاده کرد.
در روایتی از کافی چنین آمده است:
عليّ بن محمّد بن بندار عن إبراهيم بن إسحاق الأحمر عن عبد اللّه بن حمّاد عن المفضّل بن عمر عن أبي عبد اللّه؟ع؟: «في رجل أتى امرأته و هو صائم و هي صائمة فقال إن كان استكرهها فعليه كفّارتان و إن كانت طاوعته فعليه كفّارة و عليها كفّارة و إن كان أكرهها فعليه ضرب خمسين سوطاً نصف الحدّ و إن كانت طاوعته ضرب خمسة و عشرين سوطاً و ضربت خمسة و عشرين سوطاً.»[20]
در این روایتِ مربوط به احکام الزامی، هیچیک از قراین پذیرش روایت، وجود ندارد؛ بنابراین، اعتماد مرحوم کلینی به راویان آن، از جمله «ابراهیم بن اسحاق» احراز میشود.
اگر کسی این مطلب را برای احراز اعتماد کافی نداند، میتوان گفت کتاب ابراهیم بن اسحاق را حسین بن عبد اللّه غضائری از تلّعکبری و او از ابنابیهراسه -که هر سه از مشایخ طائفه هستند- نقل کرده است[21] و اینکه مشایخ طائفه، اجازۀ نقل این کتاب را از یکدیگر گرفتهاند، امارهای عرفی برای اعتماد آنان به صاحب کتاب است.
-------------------------------------------
[1]. رجال النجاشيّ، ص ۱۹، رقم ۲۱: «إبراهیم بن إسحاق أبو إسحاق الأحمريّ النهاونديّ کان ضعیفاً في حدیثه متهوماً».
[2]. الفهرست، ص 16: «الأحمريّ النهاونديّ، کان ضعیفاً في حدیثه متّهماً في دینه و صنّف کتباً جماعةً قریبةً من السداد».
[3]. رجال الطوسيّ، ص ۴۱۴، رقم ۷۵: «إبراهیم بن إسحاق الأحمريّ النهاونديّ، له کتب، و هو ضعیف».
[4]. رجال ابن الغضائريّ، ص ۳۹، رقم ۹: «إبراهیم بن إسحاق الأحمريّ، یکنّی أبا إسحاق، النهاونديّ. في حدیثه ضعف، و في مذهبه ارتفاع. و یروي الصحیح و السقیم، و أمره مختلط».
[5]. رجال ابن الغضائريّ، ص ۳۹، رقم ۹.
[6]. رجال النجاشيّ، ص 344، رقم 928: «أخبرنا أبو العباس أحمد بن علي بن نوح قال: حدثنا أبو القاسم جعفر بن محمد قال: حدثنا القاسم بن محمد بن علي بن إبراهيم بن محمد الذي تقدم ذكره وكيل الناحية و أبوه وكيل الناحية و جده علي وكيل الناحية و جد أبيه إبراهيم بن محمد وكيل [الناحية]».
[7]. رجال النجاشيّ، ص ۱۹، رقم ۲۱: «قال أبو عبد اللّه بن شاذان: حدّثنا عليّ بن حاتم قال: أطلق لي أبو أحمد القاسم بن محمّد الهمدانيّ عن إبراهيم بن إسحاق و سمع منه سنة تسع و ستين و مائتين».
[8]. الفهرست، ص 16، رقم 9: «و أخبرنا أبو الحسين بن أبي جيد القمّيّ عن محمّد بن الحسن بن الوليد عن محمّد بن الحسن الصفّار عن إبراهيم (بمقتل الحسين عليه السلام خاصّةً)».
[9]. برای نمونه: تهذيب الأحکام، ج 4، ص 46، ح 12؛ و ص 62، ح 2.
[10]. أمالی شیخ صدوق، ص 295، ح 10؛ کامل الزیارات، ص 280، ح 3.
[11]. برای نمونه: تهذیب الأحکام، ج 1، ص 376، ح 18 و 19؛ و ج 2، ص 109، ح 180؛ و ص 112، ح 189؛ و ج 3، ص 256، ح 34؛ و ج 6، ص 333، ح 46.
[12]. عیون أخبار الرضا؟ع؟، ج 1، ص 309، ح 72؛ معاني الأخبار، ج 1، ص 238، باب معنی الحمیّة، ح 1؛ و باب معنی دبقا، ح 1.
[13]. برای نمونه: تهذيب الأحکام، ج 1، ص 410، ح 11؛ و ج 2، ص 122، ح 230؛ و ج 3، ص 9، ح 30؛ و ج 6، ص 384، ح 259؛ و ج 7، ص 33، ح 26؛ و ج 8، ص 290، ح 65.
[14]. محقق: محمد بن احمد بن یحیی بیش از 40 روایت از او نقل کرده است. برای نمونه: تهذیب الأحکام، ج 1، ص 410، ح 11؛ و ج 2، ص 122، ح 230؛ و ج 3، ص 9، ح 30؛ و ج 6، ص 384، ح 259؛ و ج 7، ص 33، ح 26.
[15]. رجال النجاشيّ، ص 348، رقم 939.
[16]. الفهرست، ص 16، رقم 9.
[17]. رجال ابن الغضائريّ، ص ۳۹، رقم ۹: «إبراهیم بن إسحاق الأحمريّ، یکنّی أبا إسحاق، النهاونديّ. في حدیثه ضعف، و في مذهبه ارتفاع. و یروي الصحیح و السقیم، و أمره مختلط».
[18]. الکافي، ج 1، ص 8-9: «و قلتَ: إنّك تحبّ أن يكون عندك كتاب كاف يجمع [فيه] من جميع فنون علم الدين، ما يكتفي به المتعلّم، و يرجع إليه المسترشد، و يأخذ منه من يريد علم الدين و العمل به بالآثار الصحيحة عن الصادقين عليهم السلام و السنن القائمة الّتي عليها العمل، و بها يؤدّي فرض اللّه عزّ و جلّ و سنّة نبيّه صلّى اللّه عليه و آله ... و قد يسّر اللّه- و له الحمد- تأليف ما سألتَ.»
[19]. رُوي عن الصادق؟ع؟ أنّه قال: «إذا نزلت بکم حادثة لا تجدون حکمها فیما رُوي عنّا، فانظُرُوا إلی ما رووه عن عليّ فاعملوا به» (العدّة، ج 1، ص 149).
[20]. کافی، ج 4، ص 104، ح 9.
[21]. فهرست الطوسيّ، ص 16: «و أخبرنا بها أيضا الحسين بن عبيد اللّه عن أبي محمّد هارون بن موسى التلّعكبريّ قال: حدّثنا أبو سليمان أحمد بن نصر بن سعيد الباهليّ المعروف بابن أبي هراسة قال: حدّثنا إبراهيم بجميع كتبه».