مرحوم سید در بحث احکام مفطرات در فرع «لو ابتلع في الليل ما يجب عليه قيئه في النهار»[1] حکم به فساد روزه کرده است ولو شخص در طول روز مرتکب قیء نشود، ولی مرحوم آقای بروجردی در مسئله تردید کرده و آن را مبتنی کرده بر اینکه آیا ترک قیء جزء صوم است یا قیء از موانع صوم است؟ در این نوشتار درصدد توضیح مختار آقای بروجردی و اثبات آن به نحو موجبه جزئیه هستیم.
مرحوم سید در فرع 70 از فروع مفطرات عروه میفرماید اگر کسی در شب ماه رمضان چیزی را ببلعد یا بخورد که قیء کردن آن در روز واجب است، روزهاش باطل است ولو مرتکب قیء نشود؛ یعنی نفس وجوب قیء را مبطل صوم دانسته است، نه نفس قیء را.
مرحوم آقای بروجردی در حاشیه به این مسئله فرموده است: «على إشكال ينشأ من أنّ ترك القيء جزء للصوم أو القيء ضدّ وجودي له فعلى الثاني يصحّ الصوم إن عصى و لم يتقيّأ».[2] ایشان صحت و بطلان روزه در صورت ترک قیء را مبتنی بر این کرده که اگر قیء را از موانع صحت روزه بدانیم روزۀ چنین شخصی صحیح است، ولی اگر ترک قیء را از اجزای صوم بدانیم روزه او باطل است.
منشأ کلام ایشان عبارت از این است که در عبادات لازم است که اجزایش عبادی باشند، ولی موانع توصلی هستند؛ چون وجودشان مطلقا ممنوع است؛ خواه در ترک آن قصد قربت شده باشد یا نشده باشد. برای مثال حرف زدن در نماز از موانع است، برای صحت نماز همین که حرف زدن و بقیه موانع ترک شود و اجزا به قصد قربت آورده شود کافی است و نیاز نیست علاوه بر آن، قصد قربت به ترک هم شود. یا اگر شخص در حال نماز است و اشخاص پیرامون او در حال غیبت هستند و از باب نهی از منکر وظیفه دارد که با حرف ایجاد مانع کند، اگر مأمور به را ترک کرد و حرفی نزد و به نمازش ادامه داد، ولو خلاف شرع کرده است ولی نمازش صحیح است.
از طرفی به حسب مفهوم عرفی بعضی چیزها جزو اجزای صوم هستند، مانند ترک اکل، ترک شرب، ترک مباشرت، ولی قی نکردن مشکوک است که جزو موانع صوم است یا صوم عبارت از مجموع تروکی است که یکی از آنها هم ترک قیء است، اگر قیء از موانع باشد و شخص قیء نکرد، با ترتب یا وجود ملاک در روزه، حکم به صحت روزه می شود، ولی اگر ترک قیء از اجزا باشد، قصد قربت در آن معتبر است و قصد قربت با مأمور به بودن ترک قیء ناسازگار است؛ یعنی نمیتوان ترک قیء را بخاطر تقرب به خداوند آورد.
البته در اینجا باید بین مواردی که قیء آنها واجب است تفصیل داده شود. گاهی آنچه که واجب است قیء شود، قیء نکردن آن برای انسان مضر است؛ مانند اینکه چیز مسمومی خورده است که باید قبل از هضمش خارج شود. در این صورت ادله وجوب صوم شامل آن نمیشود و این صوم اصلا مأمور به نیست؛ چون صومی که مضر باشد یا در آن خوف ضرر باشد را باطل می داند. و گاهی هم قیء نکردن برای او ضرر ندارد، مانند اینکه مال غصبی را بلعیده است. در این صورت چون خوف در ترک قیء ضرر و خوف ضرر نیست، مأمور به روزه است، منتهی مأمور به قیء هم هست. در این صورت صحت و بطلان روزه مبتنی می شود بر اینکه قیء ضد وجودی است یا ترک قیء جزو عبادت است.[3]
-------
[1] العروة الوثقى (للسيد اليزدي)، ج2، ص: 194.
[2] العروة الوثقى (المحشى)، ج3، ص: 578.
[3] برگرفته از سلسله جلسات عصر آیت الله العظمی شبیری زنجانی-دامت برکاته-