محدودۀ اطاعت از شوهر در خارج نشدن از منزل(2)

راجع به خروج زن از منزل بی اجازه شوهر، صحیحه‌ای از عبدالله بن سنان[1] وارد شده که می‌گوید زن حتی بدون اجازه شوهرش جایز نیست برای عیادت و تشییع پدرش از منزل خارج شود، به نظر می رسد ظاهر این روایت با ادله حرمت قطع صله رحم و ارتکاز عرف در انصراف از اینگونه موارد، در تنافی است. در نوشتار پیشین، در مقام اول به حل تنافی این روایت با ارتکاز عرفی بر انصراف  در اینگونه موارد پرداخته شد. در این نوشتار درصدد حل تنافی این روایت با ادله حرمت قطع صله ارحام در مقام دوم هستیم.

مقام دوم: حل تنافی روایت مذکور با ادله حرمت قطع صله رحم

در شریعت مطهّره از طرفی ادله متعددی بر حرمت قطع رحم اقامه شده[2] و از طرفی روایاتی وارد شده است که «لاطاعة لمخلوق فی معصیة الخالق».[3] با توجه به این دو دسته ادله، اگر شوهر از همسر خود بخواهد که صله‌اش را با ارحامش قطع رحم کند، اطاعت او متبع نیست. در همین زمینه روایاتی وارد شده است که اگر زوج بگوید حج واجب بجا نیاور، دستور وی متبع نیست.[4] از این‌رو در مورد صحیحه عبدالله بن سنان اگر شوهر تصریح هم می کرد من اجازه عیادت پدرت را نمی دهم، نباید دستورش متبع باشد؛ چه برسد به اینکه شمولش نسبت به عیادت پدر با اطلاق ثابت باشد.

در حل تنافی مذکور، ممکن است در رابطه با صله رحم بگوییم که معنای صله رحم این است که انسان خدمتی به رحم کرده باشد، و این خدمت در مورد روایت وجود دارد؛ چون فرض این است که در خصوص این مورد، پیامبر ص فرموده اگر زن اطاعت شوهر خود کند و در خانه بماند موجب غفران پدرش می شود، و غفران همان چیزی است که پدر او برای نجات در آن دنیا نیازمند است. بنابراین نرفتن به عیادت پدر، قطع رحم نیست، بلکه عکسش قطع رحم است که می توانست پدر را از آتش جهنم نجات دهد، ولی با نافرمانی از شوهر، او را نجات نداده است. لذا بعد از اینکه پیامبر می فرماید در خانه ماندن مصداق صله رحم است نه قطع آن، روایت با ادله حرمت قطع صله رحم در تنافی نیست.

منتهی بحث مهمی که در اینجا مطرح می شود این است که از تعبیر پیامبر ص «أَنَّ اللَّهَ قَدْ غَفَرَ لَكِ وَ لِأَبِيكِ بِطَاعَتِكِ لِزَوْجِكِ‌«، چه مقدار می توان استفاده کرد که نواهی شوهر در خصوص خروج از منزل، متبع است؟ به بیان دیگر، اگر شوهر از خروج از منزل نهی کرد، حالا  ده روز یا یک ماه یا بیشتر، از این صحیحه استفاده می شود که ماندن در منزل در جایی که پدر مشرف به موت است، مصداق غفران پدر است، آنجا مصداق برای صله رحم است. اما آیا از این استفاده می شود هر جا اطاعت زوج شود مصداق برای صله رحم است؟ در برخی موارد خلاف شرع است و نباید از زوج اطاعت کرد. اما در کجاها لازم است تا در نتیجه لزوم غفران هم دنبالش بیاید؟ صغرای مطلب در مورد روایت با بیان پیامبر ص کشف می شود که صله رحم هست، اما در جای دیگر چطور صغری را تشخیص دهیم که صله رحم است تا بگوییم آن قواعد عامه‌ای که می گوید از شرایط این است که حرام نباشد عمل شده باشد؟

به نظر می رسد در جایی که پدر مرض رو به موت دارد و به زودی از دنیا می رود چنان‌که مورد روایت همین است، قدرمتیقن این است که پدر حالت خوشی ندارد و درکی از اطراف ندارد تا به‌خاطر آمدن دخترش خوشحال باشد و ممنون او باشد. در بعضی روایات است که پدر در حالت نزع بوده، در برخی دیگر می گوید مریض بوده و شدیدتر شده است. ممکن است مریضی بوده که رفتن این برای پدر فایده نداشته و عیادت تسکینی برای خود شخص بوده و خود شخص ناراحت است که پدرش را نمی بیند. پیامبر ص می گوید این ناراحتی را تحمل کن، رفتن تو دنیا او را درست نمی کند و فایده‌ای برای او ندارد. چیزی که به او فایده می رساند این است که آخرت او را درست کنی؛ لذا این مورد قدرمتیقن است که رفتن شخص تسکین برای خودش است و فایده‌ای برای پدر ندارد و مصداق صله رحم این است که امر شوهر را اطاعت کند و بگذارد او نجات پیدا کند.

بنابراین در هر جا کشف کنیم که عدم خروج از منزل مصداقی برای صله رحم است، یا مصداقی برای قطع صله رحم محسوب نمی شود اطاعت شوهر واجب است.

کسی شبهه نکند که وقتی پیامبر در این مورد که پدر در حال نزع است و اطرافیان اهمیت زیادی می دهند که به عیادت بروند، فرموده در خانه بنشین، به طریق اولی در حالتی که در حال نزع نیست، زن جایز نیست برای عیادت پدرش برود؛ چرا‌که بیان شد که در حالت سکرات، عیادت دختر هیچ خاصیتی برای پدر ندارد و این عیادت فقط تسکینی برای دختر است. در این صورت فرموده مجاهده کن و در خانه بنسشین. اما در جایی که عیادت دختر حال پدر را خوب می کند چطور نرفتن مصداق صله رحم می شود؟ بلکه رفتن صله رحم است و نرفتن قطع آن به شمار می رود. [5]

-------------------------

[1] الكافي (ط - الإسلامية)، ج‌5، ص: 513‌ و من لا يحضره الفقيه، ج‌3، ص: 442.

[2] وسائل الشيعة، ج‌12، ص: 273.

[3] وسائل الشيعة، ج‌16، ص: 154 و 155.

[4] وسائل الشيعة، ج‌11، ص: 155 و 156.

[5] برگرفته از جلسه.. از سلسله جلسات عصر حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی -دامت برکاته-

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه سازی