اگر از نمازگزار سجده و تشهد فوت شده باشد باید پس از نماز آن را قضا کند، و اگر سابق و لاحق معلوم باشد و ترتیب معتبر باشد باید ابتدا شده آورده شود، سپس تشهد. البته غیر از مرحوم سید که در اعتبار ترتیب احتیاط می کند،[1] معمول آقایان ترتیب را معتبر نمی دانند و می گویند ولو در ادای اجزای فراموش شده ترتیب معتبر باشد، در قضایش معتبر نیست.[2] آنچه بین فقها خلافی است جایی میباشد که ترتیب در قضا معتبر باشد و سابق و لاحق معلوم نباشد. مرحوم سید می فرماید یکی از اینها را اول بجا بیاورد، سپس دیگری را و دوباره اولی را بیاورد،[3] آقای خوئی می فرماید باید اول تشهد را بجا بیاورد، سپس سجده و دوباره تشهد.[4] همچنین در این فرع که یکی از اینها فوت شده و معلوم نیست کدام فوت شده، مرحوم سید می فرماید هر دو را بجا بیاورد[5] و آقای خوئی می فرماید اول باید تشهد را بجا بیاورد و بعد سجده را، البته بنابر اعتبار ترتیب را در اینجا ندارد.[6] در این نوشتار درصدد بررسی نکته تفرد مرحوم آقای خوئی در این مسئله هستیم.
این مسئله مبتنی بر مسئلهای است مختار ایشان با مختار صاحب عروه مخالف است، ایشان برخلاف صاحب عروه فتوا داده که اگر کسی قضای اجزایش مانده، هنوز از نماز خارج نشده و قضای اجزای فائته داخل در نماز است، ولی مرحوم سید معتقد است که شخص از نماز خارج شده و قضا یک شیء مستقل است.[7]
با توجه به این مسئلۀ اختلافی، ایشان در فرع اول می فرماید اگر شخص بخواهد اول سجده را بیاورد چون هنوز از نماز فارغ نشده، محتمل است زیادی سجده شود؛ چون شاید تشهد لاحق بوده است و با آوردن سجده، نماز باطل می شود و محلی برای تشهد باقی نمی ماند. اما اگر اول تشهد را بیاورد، اگر تشهد مقدم بوده که جزو نمازش محسوب می شود و اگر مقدم نبوده، از آن جهت که تشهد ذکر است، زیاده آن اشکالی ندارد.
به عبارت دیگر، تشهد را می توان به قصد قربت مطلقه اول آورد، اما این کار را در باب سجده نمی تواند بکند؛ چون ایشان معتقدست اگر کسی رجاء هم این کار را کند صورت سجده نماز را ابطال می کند. و از آن جهت که علم اجمالی به تقدیم تشهد یا سجده داریم، باید ابتدا تشهد، سپس سجده و دوباره تشهد آورده شود تا امتثال علم اجمالی شده باشد.
با توجه به آنچه بیان شد وجه تفاوت فتوای آقای خوئی با مرحوم سید در فرع دوم که یکی قضا شده و نمی داند تشهد است یا سجده، هم روشن می شود. اینکه آقای خوئی فرموده باید اول تشهد آورده شود، از این جهت است که علم اجمالی به وجوب قضای یکی از اینها داریم، اگر قضای سجده آورده شود، قطعا آوردن قضای تشهد لغو است، چون فائته اگر خود سجده بوده تشهد فوت نشده تا اتیانش لازم باشد و اگر فائته تشهد بوده، سجده نماز را ابطال می کند، پس قطعا بجا آوردن تشهد بعد از سجده لغو است، لذا از باب علم اجمالی که باید هر دوی از اینها آورده شود، باید تشهد مقدم شود.
------------------------
[1] العروة الوثقى (للسيد اليزدي)، ج2، ص: 42.
[2] العروة الوثقى (المحشى)، ج3، ص: 288.
[3] العروة الوثقى (للسيد اليزدي)، ج2، ص: 42.
[4] العروة الوثقى (المحشى)، ج3، ص: 288.
[5] العروة الوثقى (للسيد اليزدي)، ج2، ص: 42.
[6] العروة الوثقى (المحشى)، ج3، ص: 288.
[7] العروة الوثقى (المحشى)، ج3، ص: 286.