در تهذیب، من لایحضر الفقیه و بصائر الدرجات روایاتی یافت می شود که ابن ابی عمیر از بکیر نقل کرده است، همچنین مرحوم صدوق در مشیخه فقیه می گوید که ابن ابی عمیر کتاب بکیر را روایت کرده است. بر اساس این قرائن ادعا شده که ابن أبی عمیر، بکیر را درک کرده است. در این نوشتار درصدد رد این ادعا و توجیه قرائن ادعا شده هستیم. [1]
ابن ابی عمیر از بکیر در سه جا نقل روایت دارد که به نظر خللی در سند است و می توان ادعای محرف بودن کرد. این موارد در ذیل شمارش شده و به وجه تحریف آن اشاره می شود:
سه شاهد بر اثبات تحریف در سند این روایت وجود دارد، اول اینکه در نسخه قدیمی بصائر الدرجات که در قرن ششم نوشته شده و نسخه صحیحی به شمار می رود، در سند روایت قبل از کلمه «بکیر»، کلمه «ابن» ثبت شده است؛ یعنی ابن أبی عمیر از ابن بکیر روایت را نقل کرده است نه از خود بکیر، دوم اینکه همین روایت را کافی نقل کرده که در سند آن به جای بکیر، ابن بکیر است.[3] و شاهد آخر هم نادرست بودن جمعی است که در سند بین بکیر و جمیل واقع شده است؛ زیرا جمیل با ابن بکیر هم طبقه است و می توانند بر یکدیگر عطف شوند، نه با بکیر.
این روایت را هم کافی[5] و هم تهذیب[6] نقل کردهاند که در سند آن به جای بکیر، ابن بکیر است. لذا سند این روایت نمی تواند از قرائن اثبات نقل ابن ابی عمیر از بکیر محسوب شود.
در این مورد هم سه شاهد وجود دارد که در سند تحریف واقع شده است و به جای «ابن بکیر»، «بکیر» درج شده است. شاهد اول اینکه بکیر برادر بزرگ زراره است، زراره از او روایت می کند، ولی او از زراره هیچ روایتی ندارد، و از طرفی ابن بکیر از شاگردان زراره است و روایات بسیاری از او دارد. شاهد دوم هم این است که کافی همین روایت را نقل کرده و سند را اینگونه آورده است: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلٍ وَ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع. و شاهد آخر هم نادرست بودن جمعی است که در سند بین جمیل و بکیر واقع شده است؛ زیرا چنانکه قبلاً گذشت، جمیل با ابن بکیر هم طبقه است و می توانند بر یکدیگر عطف شوند، نه با بکیر.
و اما کلام مرحوم صدوق در مشیخه که گفته: و ما كان فيه عن بكير بن أعين فقد رويته عن أبي- رضي اللّه عنه- عن عليّ ابن إبراهيم، عن أبيه، عن محمّد بن أبي عمير، عن بكير بن أعين.[8]
بی شک در اینجا نیز سقطی واقع شده است؛ چون در سرتاسر کتاب «من لایحضر» سه مورد یافت می شود که مرحوم صدوق طریق را از بکیر شروع کرده است که در هر سه، بکیر تنها نیست و یک یا چند راوی به او عطف شدهاند،[9]راویانی که به بکیر عطف شدهاند عبارتند از: الْفُضَيْلُ بْنُ يَسَار، زُرَارَةُ بْنُ أَعْيَنَ،َ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ وَ بُرَيْدُ بْنُ مُعَاوِيَةَ الْعِجْلِيُّ که در قریب به اتفاق مواردی که ابن عمیر از اینها نقل روایت دارد با واسطه است و در اکثر آنها هم واسطه عمر بن اذینه است؛ لذا بعید نیست که در طریق مرحوم صدوق به بکیر، عمر بن اذینه سقط شده باشد؛ چه اینکه یکی از دو روایتی را که صدوق از زراره و بکیر نقل کرده است، کافی[10] و تهذیب[11] با واسطه عمر بن اذینه از این دو نقل کردهاند.
[1] . برگرفته از جلسه... از سلسله جلسات عصر حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی-حفظه الله-
[2] . بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج1، ص: 471.
[3] . الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص: 279.
[4] . من لا يحضره الفقيه، ج4، ص: 199.
[5] . الكافي (ط - الإسلامية)، ج7، ص: 12.
[6] . تهذيب الأحكام، ج9، ص: 189 و 190.
[7] . تهذيب الأحكام، ج7، ص: 24.
[8] . من لا يحضره الفقيه، ج4، ص: 441.
[9] . من لا يحضره الفقيه؛ ج1، ص: 216؛ ج2، ص: 16، ص: 374.
[10] . الكافي (ط - الإسلامية)؛ ج3، ص: 519.
[11] . تهذيب الأحكام؛ ج4، ص: 99