یکی از احکام ورود به مکه لزوم بستن احرام است، این حکم مستثنیاتی دارد که یکی از آنها این است که اگر در ماهی که از مکه خارج شود وارد شود احتیاج به احرام ندارد، ولی چنانچه در خارج از ماه بخواهد وارد شود، باید با احرام وارد شود. در اینجا این بحث مطرح است که آیا مراد از ماه، ماه هلالی است که در نتیجه اگر آخر ماه از احرام بیرون آمد و خارج شد و اول ماه بعد بخواهد وارد شود باید محرم شود یا مراد مقدار ماه است که در نتیجه اگر 29 یا 30 روز فاصله شد باید محرم شود؟ آقای خوئی بر این عقیده است که ماه هلالی معتبر است نه مقدار ماه، ایشان می فرماید اصل اولی این است که کلمه ماه وضع شده برای ماه هلالی، موارد دیگری که به مقدار حمل می کنیم روی قرائن است، جایی که قرینه نباشد باید طبق اصل پیش رفت. [1] و چون در این بحث قرینه نیست باید ماه را هلالی گرفت. [2]
ولی در مسئله صحیحه اسحاق بن عمار است که قرینه است بر اینکه مراد از ماه، مقدار است نه ماه هلالی که در ذیل به تبیین قرینیت آن پرداخته می شود.
إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الْمُتَمَتِّعِ يَجِيءُ فَيَقْضِي مُتْعَتَهُ ثُمَّ تَبْدُو لَهُ الْحَاجَةُ فَيَخْرُجُ إِلَى الْمَدِينَةِ أَوْ إِلَى ذَاتِ عِرْقٍ أَوْ إِلَى بَعْضِ الْمَعَادِنِ قَالَ يَرْجِعُ إِلَى مَكَّةَ بِعُمْرَةٍ إِنْ كَانَ فِي غَيْرِ الشَّهْرِ الَّذِي يَتَمَتَّعُ فِيهِ لِأَنَّ لِكُلِّ شَهْرٍ عُمْرَةً وَ هُوَ مُرْتَهَنٌ بِالْحَجِّ، قُلْتُ فَإِنْ دَخَلَ فِي الشَّهْرِ الَّذِي خَرَجَ فِيهِ قَالَ كَانَ أَبِي مُجَاوِراً هَاهُنَا فَخَرَجَ مُتَلَقِّياً بَعْضَ هَؤُلَاءِ فَلَمَّا رَجَعَ بَلَغَ ذَاتَ عِرْقٍ أَحْرَمَ مِنْ ذَاتِ عِرْقٍ بِالْحَجِّ وَ دَخَلَ وَ هُوَ مُحْرِمٌ بِالْحَجِّ.[3]
قرینیت این روایت مبتنی بر فهم ارتباط صدر روایت، « عَنِ الْمُتَمَتِّعِ يَجِيءُ .. وَ هُوَ مُرْتَهَنٌ بِالْحَجِّ» و ذیل روایت، « قُلْتُ فَإِنْ دَخَلَ فِي الشَّهْرِ الَّذِي خَرَجَ فِيهِ .. وَ هُوَ مُحْرِمٌ بِالْحَجِّ» است، مفهوم صدر اقتضا می کند اگر «فی الشهر الذی تمتع فیه» بخواهد وارد مکه شود بی احرام وارد می شود، اسحاق با توجه به روایاتی[4] که می گوید اگر در ماهی که وارد شده است خارج شود بی احرام وارد می شود، این سوال به ذهنش خطور می کند که اگر کسی در غیر ماه تمتع وارد شده، ولی غیر ماه تمتع، ماه خروجش باشد، وظیفهاش چیست؟ از طرفی صدر مسئله گفته اگر در غیر ماه تمتع وارد شد باید با احرام وارد شود و از طرفی آن روایات می گوید اگر در ماه خروج وارد شود بی احرام وار شود، اسحاق به جهت تهافتی که بین صدر این روایت و مضمون آن روایات می بیند، در ذیل از جمع بین این دو، سوال کرده که «فَإِنْ دَخَلَ فِي الشَّهْرِ الَّذِي خَرَجَ فِيهِ؟ حضرت هم در جواب می فرماید آنچه در آن روایات است که اگر در ماه خروج وارد شود بی احرام وارد شود، رخصت است نه عزیمت، یعنی ذاتا ممنوعیتی ندارد تا گفته شود بین این دو تنافی وجود دارد؛ چراکه رخصت، از باب لاإقتضائی است و اگر عنوان دیگری اقتضای الزام را داشته باشد باید به الزام أخذ کرد، و چون در اینجا فرض این است که ورود در غیر ماه تمتع است ولو در ماه خروج است، باید با احرام وارد شود.
مقدمه دیگری که در تبیین قرینیت روایت دخالت دارد این است که کلمه «شهر» در «الشهر الذی یتمتع فیه» یا «فی الشهر الذی خرج فیه»، هر دو به یک معناست، یا هلالی است یا به مقدار ماه است، اراده هلالی از یکی و مقدار ماه از دیگری، خلاف ظاهر است.
با توجه به این دو مقدمه باید گفت اینکه حضرت به عمل پدرش استدلال کرده و فرموده اگر در همان ماه خروج هم بخواهد وارد شود محذوری ندارد، اگر مراد از ماه، مقدار ماه باشد استدلال حضرت کاملا صحیح است، چون حضرت فرموده پدرم برای استقبال رفته، و رفت و برگشت برای استقبال بیشکّ سی روز طول نمی کشد، زیرا تا ذات العرق یا کمی بالاتر و برگشت از آنجا شش روز طول می کشد، ولی اگر مراد ماه هلالی باشد، استدلال به عمل پدرش صحیح نمی باشد، مگر اینکه حتما قید کند که برگشت پدرم در همان ماه بوده، در حالیکه چنین قیدی را ذکر نکرده است، بلکه همین نفس خروج برای استقبال و برگشت را ملازم گرفته که در همان ماه خروج باشد. لذا اگر ماه، هلالی باشد این ملازمه درست نیست، ولی اگر به مقدار ماه باشد ملازمه صحیح است.
[1] موسوعة الإمام الخوئي، ج27، ص: 140.
[2] برگرفته از جلسه 31/2/1381 از سلسله جلسات عصر آیت الله العظمی شبیری زنجانی-دامت برکاته-
[3] وسائل الشيعة، ج11، ص: 303 و 304.
[4] وسائل الشيعة، ج12، ص: 406 و 407.