اگر بعد از نماز جماعت کشف خلاف شود که امام جماعت وضو نداشته یا جنب بوده یا کافر بوده است، در صورتی که مأموم مرتکب اموری که در جماعت مغتفر است و در فرادا مغتفر نیست، نشده باشد حکم به صحت نمازش می شود. ولی اگر مرتکب امور مذکور شده باشد، صحت نماز وی بین فقها اختلافی است و این اختلاف مبنی بر صحت و بطلان چنین نماز جماعتی است. اگر جماعت صحیح باشد حکم به صحت نماز مأموم می شود، ولی اگر باطل باشد نماز مأموم نیز باطل است. [1]
صحت و بطلان جماعت نیز متوقف بر این است که شرط طهارت و ایمان امام جماعت نسبت به مأمومین ذُکری باشد یا واقعی. اگر از ادله ذکری بودن آنها استفاده شود حکم به صحت جماعت می شود وگرنه حکم به بطلان جماعت می شود.
روایات متعددی[2] وارد شده که حکم به عدم اعاده نماز مأموم شده است، ولی عمدۀ مشکل این روایات این است که از آنها صحت جماعت استفاده نمی شود، بلکه صریح در صحت اقتدا و صحت نماز فرادا هستند، ولی از میان این روایات، دو روایت به تقریبی که بیان خواهد شد ظاهر در صحت جماعت هستند.
روایت اول: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْمٍ خَرَجُوا مِنْ خُرَاسَانَ أَوْ بَعْضِ الْجِبَالِ- وَ كَانَ يَؤُمُّهُمْ رَجُلٌ- فَلَمَّا صَارُوا إِلَى الْكُوفَةِ- عَلِمُوا أَنَّهُ يَهُودِيٌّ قَالَ لَا يُعِيدُونَ.[3]
روایت دوم: [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ] بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ وَ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ قَالَ سَأَلَ حَمْزَةُ بْنُ حُمْرَانَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع- عَنْ رَجُلٍ أَمَّنَا فِي السَّفَرِ- وَ هُوَ جُنُبٌ وَ قَدْ عَلِمَ وَ نَحْنُ لَا نَعْلَمُ قَالَ لَا بَأْسَ. [4]
معظم فقها به روایت اول استدلال کردهاند که راوی از مدینه تا کوفه همراه یک یهودی بوده است و به او اقتدا کرده، حضرت فرموده نمازهایش صحیح است، از این استفاده کردهاند که طهارت امام برای مأموم شرطیت واقعی ندارد؛ چون یهودی محدث به حدث اصغر و اکبر بوده و عادل و مسلمان هم نبوده است، لذا احراز شرایط برای مأموم تمام موضوع صحت اقتدا و جماعت است، ولی عدهای مانند مرحوم سید همان مناقشه فوق را ذکر کردهاند که این روایت ظهور ندارد که جماعتش صحیح بوده است، بلکه شاید جماعتش باطل بوده و نمازش صحیح باشد[5]؛ چراکه مأموم ارکان را آورده و قرائتی که جزو ارکان نبوده است را نیاورده است.
اما همان طور که آقای بروجردی در بیان تقریب دلالت روایت فرموده[6] می توان گفت که در مدت چند ماهی که از خراسان تا کوفه طول کشیده است، طبیعی و متعارف است که مأموم در رکعات نماز شک کرده باشد و به امام اعتماد کرده باشد یا در سجده و رکوع تقدم و تأخر داشته و بخاطر هماهنگی با امام جماعت دوباره به رکوع و سجود برگشته، در صورتی می توان گفت که نماز این شخص صحیح است که جماعت صحیح باشد، ولی اگر جماعت صحیح نباشد و تبدیل به فرادا شده باشد، نماز مأموم بخاطر اتیان اموری که در جماعت مغتفر است و در فرادا مغتفر نیست، باطل است. در حالیکه امام از سائل استفصال نکرده که در این مدت آیا رجوع به امام داشتی یا نه؟ آیا مرتکب زیاده شدی یا نه؟ جواب امام ظاهر کالصریح است که همه نمازهای مأموم صحیح بوده است، لذا جماعتش نیز صحیح بوده است.
روایت دوم هم که در طول سفر به امام جماعت جنب اقتدا شده است و امام حکم به صحت نماز مأمومین کرده است، به همین تقریبی که بیان شد، دلالت می کند که جماعت آنان صحیح بوده است.
----
[1] برگرفته از جلسه 23/11/1379 از سلسله جلسات عصر حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی-حفظه الله-
[2] وسائل الشيعة، ج8، ص: 372-374، برای نمونه: وَ عَنْهُ[الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ] عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ أَمَّ قَوْماً- وَ هُوَ عَلَى غَيْرِ وُضُوءٍ- فَقَالَ لَيْسَ عَلَيْهِمْ إِعَادَةٌ وَ عَلَيْهِ هُوَ أَنْ يُعِيدَ.
[3] وسائل الشيعة، ج8، ص: 374.
[4] وسائل الشيعة، ج8، ص: 373.
[5] العروة الوثقى (للسيد اليزدي)، ج1، ص: 795 « إذا تبين بعد الصلاة كون الإمام فاسقا أو كافرا أو غير متطهر أو تاركا لركن مع عدم ترك المأموم له أو ناسيا لنجاسة غير معفوة عنها في بدنه أو ثوبه انكشف بطلان الجماعة لكن صلاة المأموم صحيحة إذا لم يزد أو نحوه مما يخل بصلاة المنفرد للمتابعة»
[6] نهاية التقرير، ج3، ص: 276.