در بحث نشر حرمت بین برادر نسبی و خواهر رضاعی از صفوان روایتی نقل شده است که ذیل آن با صریح و ظاهر برخی روایات دیگر در تعارض است که این نوشته درصدد حل این تعارض برآمده است.[1]
عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الرَّضَاعِ مَا يُحَرِّمُ مِنْهُ فَقَالَ سَأَلَ رَجُلٌ أَبِي ع عَنْهُ فَقَالَ وَاحِدَةٌ لَيْسَ بِهَا بَأْسٌ وَ ثِنْتَانِ حَتَّى بَلَغَ خَمْسَ رَضَعَاتٍ قُلْتُ مُتَوَالِيَاتٍ أَوْ مَصَّةً بَعْدَ مَصَّةٍ فَقَالَ هَكَذَا قَالَ لَهُ وَ سَأَلَهُ آخَرُ عَنْهُ فَانْتَهَى بِهِ إِلَى تِسْعٍ وَ قَالَ مَا أَكْثَرَ مَا أُسْأَلُ عَنِ الرَّضَاعِ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِكَ أَنْتَ فِي هَذَا عِنْدَكَ فِيهِ حَدٌّ أَكْثَرُ مِنْ هَذَا فَقَالَ قَدْ أَخْبَرْتُكَ بِالَّذِي أَجَابَ فِيهِ أَبِي قُلْتُ قَدْ عَلِمْتُ الَّذِي أَجَابَ أَبُوكَ فِيهِ وَ لَكِنِّي قُلْتُ لَعَلَّهُ يَكُونُ فِيهِ حَدٌّ لَمْ يُخْبِرْ بِهِ فَتُخْبِرَنِي بِهِ أَنْتَ فَقَالَ هَكَذَا قَالَ أَبِي قُلْتُ فَأَرْضَعَتْ أُمِّي جَارِيَةً بِلَبَنِي فَقَالَ هِيَ أُخْتُكَ مِنَ الرَّضَاعَةِ قُلْتُ فَتَحِلُّ لِأَخٍ لِي مِنْ أُمِّي لَمْ تُرْضِعْهَا أُمِّي بِلَبَنِهِ قَالَ فَالْفَحْلُ وَاحِدٌ؟ قُلْتُ نَعَمْ هُوَ أَخِي لِأَبِي وَ أُمِّي قَالَ اللَّبَنُ لِلْفَحْلِ صَارَ أَبُوكَ أَبَاهَا وَ أُمُّكَ أُمَّهَا.
در ذیل روایت صفوان از حضرت سوال کرده که مادرم شیر من را به دختری داده، حضرت می گوید خواهر رضاعی تو می شود، می پرسد من یک برادری دارم که مادرم شیر او را به این جاریه نداده، آیا این جاریه بر برادرم حلال است؟ حضرت از او می پرسد آیا پدر تو با پدر برادرت یکی است؟ صفوان می گوید بله برادر ابوینی هستیم، حضرت می فرماید لبن برای فحل است، پدر تو پدر آن دختر است و مادر تو هم مادر اوست.
از سوال حضرت که پرسیده آیا فحل واحد است، استفاده می شود که اگر برادرها از دو پدر باشند، شیری که به دختر داده شده نسبت به برادر نشر حرمت نمی کرد، با اینکه به حسب روایات دیگر مسلم است که اگر یکی نسبی باشد و یکی رضاعی، برادر و خواهر رضاعی می شوند ولو از پدر جدا باشند. لذا این روایت با صریح و ظاهر روایات دیگر معارض است؛ البته اتحاد فحل در جایی معتبر است که هر دو رضاعی باشند. اگر یک زنی از دو تا شوهر دو تا بچه رضاعی را شیر داده باشد، این دو تا برادر و خواهر رضاعی نمی شوند. ولی اگر یک مردی دو تا زن دارد، یک زن به پسر بچه شیر داده و زن دیگر به دختر بچه، اینها خواهر و برادر می شوند، چون فحل هر دو واحد است.
شاید در وجه جمع بین روایت صفوان و روایات دیگر بتوان گفت که روایت صفوان تقیهای است و صلاحیت معارضه با روایات دیگر را ندارد.
توضیح اینکه از صدر و ذیل روایت استفاده می شود که حضرت نمی خواهد جواب صفوان را بدهد، چراکه در صدر روایت که صفوان از تعداد رضعات نشر حرمت سوال می کند حضرت مرتب به جوابی که از پدرشان نقل کردند احاله می دهد و خود ایشان جوابی نمی دهد، و مؤید تقیهای بودن صدر هم اختلافی است که شیعه و سنی در تعداد رضعات موجب نشر حرمت دارد.
اما در ذیل هم که صفوان از نسبت خواهر رضاعیش با برادر نسبیش می پرسد، حضرت نسبت آن دو را نمی گوید، بلکه می گوید پدر تو پدر آن دختر هم هست، که در محاورات عرفی اینگونه جواب دادن غلط به نظر می رسد و ظاهرش این است که حضرت نمی خواهد جواب صفوان را بدهد، و اینکه حضرت درباره پدر صفوان و برادرش پرسیده که آیا یکی هستند یا دوتا، برای رد گم کردن است. و روایتی که چنین وضعی دارد صلاحیت معارضه با روایات دیگر را ندارد.
[1] برگرفته از جلسه 6/11/1381 از سلسله جلسات عصر حضرت آیت الله شبیری زنجانی-حفظه الله-