مرحوم سید در عروه در بیان شرط سوم از شرائط قصر فرموده: «استمرار قصد المسافة فلو عدل عنه قبل بلوغ الأربعة أو تردد أتم و كذا إذا كان بعد بلوغ الأربعة لكن كان عازما على عدم العود أو كان مترددا في أصل العود و عدمه أو كان عازما على العود لكن بعد نية الإقامة هناك عشرة أيام» در اینجور موارد مسافر نیست چون قصد مسافرت نکرده است.[1]«و أما إذا كان عازما على العود من غير نية الإقامة عشرة أيام فيبقى على القصر و إن لم يرجع ليومه بل و إن بقي مترددا إلى ثلاثين يوما نعم بعد الثلاثين مترددا يتم»[2]
در فراز اخیر دو مطلب با هم خلط شده است که تعجب است هیچ یک از محشین عروه اشارهای به آن نکردهاند و فقط شیخ محمد رضا آل یاسین به اصل نکته توجه داشته و به صورت ناقص حاشیه زده است.[3]
توضیح اینکه یک مرتبه شخص از محل اقامت خود به شهری می رود که مسافت شرعی محسوب می شود و آنجا بدون اینکه قصد اقامه کند، یک ماه با تردید میماند و نمازش را در این سی روز شکسته می خواند، چون مسافرت محقق شده و برای تبدیل نماز به تمام یا باید قصد اقامت کند یا سی روز بگذرد.
یک مرتبه هم از محل اقامت خود به چهار فرسخی می رود که به تنهایی مسافت شرعی محسوب نمی شود و با برگشتنش که هشت فرسخ است مسافت شرعی محسوب می شود و برای اینکه در این رفت و برگشت، نمازش قصر باشد باید قواطعی از قواطع سفر به آن نخورد و قصد عدم قاطع کند، برای مثال اگر از مسیری که وطنش در آن است برگردد یا در بین راه قصد اقامه عشرة ایام کند یا احتمال بدهد که اگر به سر چهار فرسخی برسد کاری به او محول می شود که قصد اقامه باید کند این هشت فرسخ فایده ندارد؛ چون قصد عدم قاطع نکرده است.
یکی از قواطع سفر عبارت از بقای سی روز به نحو تردید است، یعنی اگر شخص احتمال بدهد سر چهار فرسخ، تا سی روز به نحو تردید ماندگار خواهد شد، نمی تواند قصد عدم قاطع کند نماز از لحظه حرکت تمام است، نه اینکه تا پایان سی روز قصر باشد و بعدا تبدیل به تمام شود.
بنابراین در این مسئله که گفته شده مسافر بعد از سی روز نمازش را باید تمام بخواند بین جایی که مسافت شرعی محقق است و جایی که مسافت شرعی محقق نیست خلط شده است؛ مرحوم سید می گوید کسی که چهار فرسخ را رفته «إذا كان عازما على العود من غير نية الإقامة عشرة أيام فيبقى على القصر و إن لم يرجع ليومه بل و إن بقي مترددا إلى ثلاثين يوما نعم بعد الثلاثين مترددا يتم»، در حالی که از هر وقت که احتمال بدهد سی روز خواهد ماند، از همانجا استمرار قصد از بین رفته است و اگر از همان اول هم احتمال می داده، اصلا قصدش حادث نشده است.
[1] برگرفته از جلسه 1383/1/9 از سلسه جلسات عصر حضرت آیت الله عظمی شبیری(دامت برکاته).
[2] العروة الوثقى (للسيد اليزدي)، ج2، ص: 119
[3] العروة الوثقى (المحشى)، ج3، ص: 430: «و لا يحتمل البقاء متردّداً ثلاثين يوماً و إلّا بقي على التمام فلا يتوهّم»