حجیت و کارآمدی مذاق شریعت در اجتهاد (1)

حجیت مذاق شریعت

با نگاه به روش استنادهای فقهائی همچون صاحب جواهر که در مواردی حکم مستفاد از مذاق شریعت را از ضروریات و قطعیات شرع می­شمارد[1]، و یا مرحوم خوئی[2]، که در به دست آوردن فتوا، آن را برآیند مذاق شرعی می‌دانند که یقینی و یا نزدیک به یقین است و این یقینی بودن را در آنها لحاظ نموده­اند، می­توان به اعتبار مذاق شریعت فی الجمله پی برد تا جایی که مرحوم امام خمینی (ره) مستند حجیت بناء عقلاء را نیز همین کشف از مذاق شرع می­داند[3] و حتی بعد از پذیرش حجیت می­توان تقدم آن بر اماراتی مانند خبر ثقه نیز ادعاء نمود کما اینکه می­بینیم مرحوم خوئی در بحث جواز و عدم جواز نظر به نامحرم مذاق شریعت را بر سایر ادله مقدم فرموده است[4].

اما بحث در این است که چون مذاق شریعت از مقوله مدرکات و علم است قابلیت شدت و ضعف را دارد، و لذا ادراک مذاق توسط عقل همانطور که ممکن است یقینی باشد در بسیاری از موارد هم ممکن است صرفاً ادراکی  ظنی بوده باشد که طبق قاعده اولیه و عمومی در ادله  ظنی فاقد اعتبار خواهد بود و لذا برای اعتبار خود نیاز به پشتوانه و دلیلی معتبر خواهد داشت، ولی بحث ما در صورتی است که این برداشت نسبت به مذاق شارع قطعی و یقینی باشد، که دیگر در حجیت آن تردیدی نخواهد بود، چراکه حجیت قطع ذاتی و غیرقابل تعلیل و تفکیک است، و لذا حجیت و عدم حجیت مذاق شریعت دائر مدار قطع یا اطمینان آوری و عدم آن می­باشد و به نظر می­رسد که ملاک حجیت مذاق اطمینان آور کمتر از ملاک حجیت در خبر واحد و امثال آن نیست و حتی سزاوار است که در مذاق  ظنی نیز کما اینکه ذکر شد که برخی از فقهاء در مسیر مخالف آن فتوا نمی‌دادند، حتی المقدور در مواردی که دلیل معتبری در آن مسئله در دست نداریم مسیراحتیاط پیموده شود چرا که «الإحتیاط حسن علی کل حال» که البته این مسئله طبق برخی از مبانی، در تمامی امارات نیز چنین است یعنی عمل به آنها مشروط به عدم ظن به خلاف است یعنی خصوصیتی مرتبط با مذاق نیست بلکه اصل حجیت و دائره شمول حجیت امارات به این گونه می­باشد.

کارآمدی مذاق شریعت در عرصه اجتهاد

مذاق شریعت در راستای رسیدن به اجتهادی پویا و کارآمد در مسائل مستحدثه بسیار راه گشاست که در اینجا به برخی از موارد آن اشاره می­کنیم:

  • کاشفیت از علت حکم

مرحوم خوئی در بحث جواز نظر بدون ریبه به نامحرم ابتدا قول به جواز را می­پذیرد؛ لکن در ادامه پس از گردآوری ادله­ای که مذاق شریعت را تشکیل می­دهند، به این نتیجه می­رسد که با توجه به سخت‌گیری شارع در أمر فروج و أعراض، نمی­توان در بحث نظر و لو بدون ریبه قائل به جواز شد.[5]

در واقع مرحوم خوئی با بررسی ادله­ای از قبیل نهی شارع از بیرون رفتن زنها برای نماز جماعت، نمازجمعه، حضور در تشییع جنازه[6]، حضور در بازار و اختلاط در میان مردان [7]، نهی از گوش دادن به صدای زنان[8] و نهی از بوسیدن دختران بعد از بلوغ آنان[9]، به مذاق شارع در بحث زنان دست یافته، و به وسیله آن در این بحث علت شناسی کرده و به ملاک واقعی در این بحث رسیده است و لذا نگاه بدون ریبه را براساس این مناط جایز ندانسته است.

باتوجه به شواهدی از قبیل مطلب فوق، به خوبی روشن می‌شود که بر خلاف نظر برخی که ممکن است مدعی این باشند که کارآمدی مذاق در تمام موارد صرفاً رسیدن به خود احکام است، به نظر ما در بحث علت­یابی وشناسایی ملاکات در احکام یکی از طرق بسیار گسترده، مذاق شریعت می­باشد که حتی در مواردی که هیچ دلیلی بر حکم یافت نمی­شود نیز از راه علت یابی حکم، توسط مذاق شارع می‌توان علت را در سایر احکام مرتبط تعمیم داد.

همان گونه که در مباحث پیشین اشاره شد، مذاق شریعت زمانی کار آیی خواهد داشت که حکم مسئله به صراحت بیان نشده است. از این رو، برای کارآمدی مذاق شرع باید ضوابط و شرایطی را پذیرفت؛ چرا که در غیر این صورت، ادعای مذاق، امری بی‌ضابطه خواهد بود و هیچ سنجشی نیز برای صحت و سقم آن وجود نخواهد داشت. 

برخی از محققین در همین رابطه برای کاشفیت و همچنین حجیت مذاق شرائطی را بیان کرده‌اند که به این شرح است :

  • مراجعه، دقت و تأمل در کتاب، سنت و کلمات اعیان قوم.

  • در نظر داشتن حکم عقل.

  • عطف توجه به ارتکازات عقلاییه و متشرعه.

  • استفاده از قانون تجمیع قرائن در حدی که اطمینان نوعی را حاصل آید.

  • شناخت حیطه‌های مختلف موضوع و بازشناسی احکام توقیفی یا تعبدی از غیر آن.

ناگفته نماند که نمی‌توان ادعای مذاق را از هر کسی  پذیرفت، بلکه این ادعا، از فقیه کارکشته‌ای برمی‌آید که عمری را غواص دریای فقاهت بوده و به ویژه با سازِکارهای فقه الحدیث آشنایی کاملی داشته باشد.[10] نسبت به شرایط فوق چنین به نظر می‌رسد که مورد اول و پنجم اختصاصی به مذاق نداشته و از شرایط عمومی همه ادله می‌باشد و اما مورد دوم وسوم نیز گرچه فی­الجمله ممکن است در برخی مصادیق مذاق لازم باشد لکن اشتراط بالجمله آن در تمام مذاق شناسی­ها صحیح نمی­باشد.

 

[1]- محمّدحسن، نجفی، جواهرالکلام،ج26،ص126.«‌و أما الثاني فليس دالا إلا على جواز الأخذ من الوديعة إذا لم يكن له مال، و كان قد تعهّد له شخص بوفاء ذلك عنه، و لا ريب أنه خارج عما نحن فيه، و محمول على إذن المودع بذلك.فمن الغريب وسوسة بعض متأخّري المتأخّرين في الحكم المزبور لذلك، مما هو غير صالح لمعارضة بعض ما عرفت، خصوصا بعد كون المسألة من قطعيات الفقه و ضرورياته، بل لعل الوسوسة فيها جهل بمذاق الفن و مذاق الشرع»

[2]- ابوالقاسم، خوئی، المستندفی شرح العروة الوثقی(کتاب الإجاره)،ص378.«فالصحيح انه في كل مورد علم من مذاق الشرع لزوم صدور العمل على صفة المجانية كما عرفت في الأذان و لا يبعد في التجهيز، بل هو كذلك في الإفتاء و القضاء حيث ان الظاهر انهما من شؤون تبليغ الرسالة و قد قال اللّه تعالى قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً. إلخ فلا يجوز أخذ الأجرة عليه، و إلا ساغ عملا بعمومات صحة الإجارة السليمة عما يصلح للتخصيص حسبما عرفت.»

[3]- روح الله، خمینی، کتاب البیع،ص291« أنّ بناء العقلاء في نفسه لا حجّيّة له، بل حجّيّته من جهة كشفه عن مذاق الشرع إمّا بإمضائه أو عدم ردعه، فحجّيّته تعليقيّة»

[4]- ابوالقاسم، خوئی، موسوعه الإمام الخوئی،ج12،ص82.«ثم إنّ ممن أصرّ على الجواز صاحب الحدائق (قدس سره) فذكر ما يستدلّ به عليه نحو ما مرّ، ثم ذكر ما يعارضه مما يدلّ على المنع أعني روايات أنّ النظر سهم و أن زنا العينين النظر و قال: إنّ هذا مطلق يشمل الوجه و الكفين فيحمل على غيرهما جمعاً. ثم ذكر أنّ العلامة استدل على المنع بوجوه و هي التي تقدّم بعضها عن صاحب الجواهر ثم قال: إنّه لا يمكن الأخذ بها لما فيها من المناقشات، سيما في قبال ما دل على الجواز التي هي أكثر و الاستدلال بها أحسن. و ذكر أخيراً أنّ العلامة كأنّه (قدس سره) لم يلتفت إلى هذه الأدلّة أو لم تكن بمرأى منه، و إلا فلا ريب في ظهورها في الجواز انتهى. و الإنصاف: أنّ ما افاده (قدس سره) متين جدّاً بالنظر إلى نفس أدلّة الباب و الجمع بينهما بما هي، و أمّا بالنظر إلى العلم الخارجي الحاصل من تتبع الآثار المستكشف منه مذاق الشارع في هذا المضمار من التضييق و التشديد في شأن الإعراض كما عرفت مستقصى فلا يمكن المساعدة على ما ذكره، بل المتجه الاحتياط في المقام كما مرّ.»

[5]- ابوالقاسم، خوئی، موسوعه، ج12، ص82. «و الإنصاف: أنّ ما افاده (قدس سره) متين جدّاً بالنظر إلى نفس أدلّة الباب و الجمع بينهما بما هي، و أمّا بالنظر إلى العلم الخارجي الحاصل من تتبع الآثار المستكشف منه مذاق الشارع في هذا المضمار من التضييق و التشديد في شأن الإعراض كما عرفت مستقصى فلا يمكن المساعدة على ما ذكره، بل المتجه الاحتياط في المقام كما مرّ.»

[6]- همان، ج3، ص293.

[7]- همان، ج20، ص235.

[8]- همان، ج20، ص197.

[9]- همان، ج20، ص229.

[10]- محمد، عندلیب همدانی و حمید ستوده، مقاله مذاق شریعت، جستاری در اعتبارسنجی و کارآمدی، فصلنامه تخصصی فقه اهل بیت(ع)، سال هجدهم، شماره70-71، صص128-129.

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه سازی