بسیاری از فقها در مسئله فضولی، اجازۀ پس از ردّ را صحیح و مفید ندانستهاند، ولی دلیل قابل ملاحظهای برای آن ذکر نکرده و غالبا بر آن، ادعای اجماع کردهاند.[1] اما این ادعا، ناتمام است؛ زیرا این فرع از فروع مشهوری نیست که در کتب فقهای متقدم مطرح شده باشد و تنها برخی از فقهای متاخر ادعای اجماع کردهاند و دیگران به جهت مشاغل بسیار و فقدان فرصت، بدون مراجعه آن را مدرک مسئله قرار دادهاند. پس چنین اجماعی نمیتواند مدرک مسئله قرار گیرد. مرحوم اقای خویی نیز فرموده که قبل از مرحوم شهید اول کسی چنین مطلبی را بیان نکرده است.[2]
به صورت کلّی مسئلۀ ردّ عقد را میتوان به دو صورت تصور کرد که در یک صورت از جهت عقلا روشنتر است که ردّ،اثر اجازه را خنثی نمیکند:
صورت اول: شخص عملا با عقد مخالف است و شرائط آن را قبول ندارد، ولی پس از صحبت با او یا خواهش از او، عقد را میپذیرد. در این گونه موارد عرف و عقلاء مخالفت قبلی او را موجب ابطال و از بین رفتن صحت تاهلی عقد نمیدانند. بنابراین با توافق بعدی، عقد به او منتسب میشود و صحیح است؛ مانند جایی که شخص ابتداءً نمیخواهد عقد کند و مخالف است، ولی بعد از صحبت کردن و خواهش، راضی میشود و عقد را منعقد میکند.
معمولا اشخاص در امثال این موارد، انشاء ابطال عقد نمیکنند و فقط به عقد واقع شده رضایت نمیدهند و ایراد میگیرند که این چه کاری بود که کردید ولی این موارد، مانع صحت عقد نیست.
صورت دوم: شخص در زمان اجازه، انشای عقد را ابطال کند، مثلا بگوید: «من انشاء عقد و قرار شما را ابطال کردم»، ولی بعدا با عقد موافقت کند؛ در این صورت ممکن است کسی در حکم مسئله، تامل کند البته در این صورت نیز دلیلی وجود ندارد که با انشاء ابطال، صحّت تأهلی عقد از بین رفته و دیگر قابلیت صحت فعلی را ندارد.
شاهد برای اینکه ردّ مانع صحّت تاهلی عقد نیست، صحیحۀ محمد بن قیس[3] است که کار به منازعه و محکمۀ قضایی کشیده شد و پدر راضی به عقد نبود، ولی پس از گذشتن مقدماتی راضی شد که با این وجود امام (علیهالسلام) به نفوذ اجازه و صحت عقد حکم کردند. بنابراین اجازه حتی بعد از ردّ، مؤثر است؛ خصوصا در صورت اول که انشای عقد را ابطال نشده باشد.
البته در هر دو صورت، طرف دیگر عقد نباید بعد از ردّ، از عقد خود منصرف شود و باید بدان ملتزم باشد _ گرچه التزام او مستند به دلیل استصحاب باشد _ و اگر پس از ردّ، از عقد منصرف شود و عقد را کالعدم قرار دهد، دیگر عقد با اجازه، قابل تصحیح نیست، همان گونه که مرحوم اقای خویی[4] بر خلاف شیخ انصاری[5]، التزام طرف دیگر را شرط میداند. به این نکته هم باید توجه کرد که به سبب قبول پس از ردّ، معاملۀ جدیدی _ معاملۀ معاطاتی _ صورت نمیگیرد تا عقد مستانف باشد، بلکه بنا بر تحقیق، تنفیذِ عقد سابق و از باب کاشفیت است.
[1]. برگرفته از درس 478 نکاح آیت الله شبیری-دامت برکاته-.
[2]. موسوعة الإمام الخوئي؛ ج33، ص: 261؛ «إذ لم يتعرض لهذا الفرع فيما نعلم قبل الشهيد (قدس سره) أحد من الأصحاب.»
[3]. «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَيْسٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَضَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ص فِي وَلِيدَةٍ بَاعَهَا ابْنُ سَيِّدِهَا وَ أَبُوهُ غَائِبٌ ...»؛ الكافي (ط - الإسلامية)؛ ج5، ص: 211، ح 12؛ (رک) وسائل الشيعة؛ ج21، ص: 203، ح 26900- 1
[4]. موسوعة الإمام الخوئي؛ ج33، ص: 263؛ «و ممّا تقدّم يظهر أنه لا دليل على عدم تأثير الإجازة بعد الردّ بل ...»
[5]. كتاب المكاسب (للشيخ الأنصاري، ط - الحديثة)؛ ج4، ص: 161؛ «و هل ينفع الإجازة بعد الردّ؟ وجهان ...»