نیابت به این معناست که انسان خود را در عملی که قصد نیابت دارد نازل منزله دیگری قرار دهد، بهگونهای که گویا منوبٌعنه عمل را انجام می دهد، و اینکه نائب نماز بخواند به حساب منوبعنه گذاشته شود مانند این است که منوبعنه مریض است و با خوردن دارو توسط نائب، او خوب شود، ار ابنرو نیابت خلاف قاعده اولی است و صحت آن نیازمند دلیل تعبدی است، در برخی موارد مثل نیابت از اموات در عبادات و نیابت از أحیاء در زیارات، چنین دلیلی وارد شده و در برخی موارد مانند نیابت از أحیاء در نمازهای واجب این دلیل وارد نشده است و در برخی موارد مانند نماز زیارت بحث و گفتگوست آیا شخصی که زیارت نیابی بهجا میآورد میتواند در نماز زیارت هم قصد نیابت کند یا اینکه فقط میتواند نماز زیارت را برای خود بخواند و ثواب آن را به أحیاء إهداء کند؟[1]
زيارت عبارت است از حضور الزائر عند المزور، نه خواندن نماز، پس دلیلی که برای جواز نیابت در زیارات نسبت به أحیاء وارد شده است نماز زيارت را شامل نمی شود و نماز زیارت نیازمند دلیلی مستقل است.
برخی از فقهاء[2] به جهت اینکه نیابت از أحیاء را در نمازهای مستحبی جایز می دانند در نماز زیارت با محذوری مواجه نیستند و آن را هم مشمول ادله جواز نیابت در نمازهای مستحبی می دانند، ولی فقهایی که نیابت از أحیاء را در نمازهای مستحبی نپذیرفتهاند چارهای جز قول به عدم صحت ندارند، مگر اینکه بگویند نماز زیارت تابع زیارت است، لذا از همان دليلى كه نيابت را تشریع كرده است، تشریع نیابت نسبت به نماز هم استفاده میشود.
مرحوم سید در عروه به جنبه إهداء تمايل پيدا كرده و فرموده است يكى از تشريفات مستحبّی نائب كه زیارت انجام داده، اين است كه دو ركعت نماز هم بخواند و به منوبعنه اهداء كند، ولی در ادامه به جهت اینکه نماز تابع زيارت است، جنبه نيابتى را هم احتمال داده است.[3]
مرحوم آقاى خوئى[4]، حكيم[5] تبعی بودن نماز از زیارت را پسندیدهاند و دلیل تشریع نیابت در آن را همان دلیل نیابت در زیارت دانستهاند.
ظاهراً نظر این دسته از فقهاء صحیح است؛ زیرا عرف از ادله زیارت چنین استفاده میکند که آداب مقارن با زیارت، مانند زیارتنامهای که برای مزورعنه خوانده میشود با اینکه جزو اصل زیارت محسوب نمیشوند، ولی آنها را نیابی بجای می آورند.
توضیح اینکه آداب زیارت بهطور کلی دو گونه است؛ برخی از آنها مقارن با زیارت نیست و مستقل از آن است، مانند خداحافظی با خانواده، در اینگونه موارد مشکل است گفته شود نائب قصد نیابت کند و برخی از آنها، مثل زیارتنامه و نماز مقارن با زیارت است، در اینگونه موارد عرف میگوید نائب آنها را به قصد نیابت بیاورد. شاهد اینکه عرف نیابت را در آداب مقارن صحیح می داند این است که اگر مرحوم سيد در نیابت نماز زیارت شبهه نمیکرد، به ذهن خطور نمیکرد نماز مستقل از زیارت باشد. البته احتياط استحبابى اين است كه نماز زیارت به قصد ما فى الواقع خوانده شود.
[1]. برگرفته شده از درس 214 حضرت آیت الله شبیری زنجانی.
[2]. مانند میرزای نائینی، صدرالدین الصدر، فانی، خمینی، مرعشی، سبزواری و محمد شیرازی(العروة الوثقی و التعلیقات علیها، ج14، ص44).
[3]. العروة الوثقى (للسيد اليزدي)، ج2، ص: 622«مسألة17:... و إتيان صلاة الزيارة ليس بعنوان النيابة بل من باب سببية الزيارة لاستحباب الصلاة بعدها ركعتين و يحتمل جواز قصد النيابة فيها لأنها تابعة للزيارة...».
[4]. موسوعة الإمام الخوئي؛ ج30، ص: 390«و لكن الأظهر ما ذكره (قدس سره) من الاحتمال الثاني من جواز قصد النيابة، نظراً إلى أنّ هذه الصلاة تعدّ من مكمّلات الزيارة و توابعها و شؤونها المستوجبة لمزيد الأجر و المثوبة عليها، و ليست عملًا مستقلا في قبالها، نظير الصلاة المشتملة على الأذان و الإقامة بالقياس إلى الفاقدة لهما، فلا تحتاج مشروعيّة النيابة فيها عن الحيّ إلى دليل آخر غير ما دلّ على مشروعيّة النيابة في الزيارة...».
[5]. مستمسك العروة الوثقى؛ ج12، ص: 138«الذي يظهر من النصوص: أن النيابة في الصلاة على نحو النيابة في الزيارة، لا أن الصلاة عن نفسه و الزيارة عن غيره».