افطار در ماه رمضان بعد از حصول عذر جایز است و کفاره ندارد. اما آیا کسی که میداند در اثناء روز عذری برای او حاصل میشود، جایز است قبل از حصول عذر افطار کند؟ و در صورت افطار، آیا کفاره بر او واجب میشود؟ آن چه مسلّم است این است که اگر افطار جایز باشد کفاره ندارد؛ و اگر ثابت شود که کفاره دارد نشانه عدم جواز است. ؛ چون کفاره _جز در یک مورد اسثنایی در حج بنا بر نظر برخی_ جریمه ارتکاب حرام است و با جواز سازگار نیست. ادلهای برای اثبات عدم جواز و وجوب کفاره از قرآن کریم و روایات ارائه شده است که در این مقاله به بررسی آنها میپردازیم. [1]
بررسی ادله حرمت و ثبوت کفاره برای افطار ذوی الاعذار قبل از حصول عذر
دلیل اول: آیات
در آیات 183 و 184 و 187سوره سوره بقرة میخوانیم: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿183﴾ أَيَّاماً مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضاً أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَ عَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ وَ أَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿184﴾ .... كُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ ....﴿187﴾»
تقریب استدلال به آیات: ظاهر این آیات این است که مریض و مسافر که بالفعل متلبس به مرض یا سفر هستند از عموم وجوب روزه مستثنی هستند و شخصی که هنوز عذر سفر یا مرض (یا اعذار دیگر) بر او عارض نشده مشمول عموم وجوب صوم است و افطار برای او جایز نیست. البته امساک کسی که بعداً عذری بر او عارض میشود صوم شرعی مأموربه نیست تا اشکال شود که با حصول عذر کشف میشود که او از ابتدای روز مأمور به صوم نبوده است؛ بلکه امساک لغوی است ولی به هر حال مأمور به امساک بوده است و ترک امساک، مصداق افطار است و ادله «من افطر فعلیه الکفارة» شامل او میشود. به خصوص که موضوع در آیه «صائم» نیست تا گفته شود کسی که قبل از ظهر سفر میکند یا عذر دیگری بر او عارض میشود کشف میشود که مصداق «صائم» نبوده است؛ بلکه موضوع همه مؤمنین هستند و تنها کسانی که متلبس بالفعل به عذری هستند استثنا شدهاند. به عبارت دیگر موضوع «یا ایها الذین آمنوا» است نه «یا ایها الذین صاموا».[2]
اشکال به استدلال به آیات: ظاهر آیات این است که واجب صوم «یوم» است نه بخشی از«یوم» و معنای این تعبیر، صوم از تبیّن فجر تا لیل و روزه کاملی است که مسقط قضا است. در ادامه نیز تعداد دیگری از «ایام» بدل «ایامی» که روزه آنها در اثر مرض و سفر ترک شد واجب شده است، قضاء صوم نیز قضاء صوم ناقص نیست و بلکه قضاء صوم کامل است، و فدیه در آیه نیز فدیه کل روز است. «أَتِمُّوا» نیز خطاب به کسی نیست که قبل از ظهر به سفر میرود [یا عذر دیگری بر او عارض میشود] بلکه خطاب به کسی است که وظیفه دارد همه روز را روزه بگیرد. به عبارت دیگر صوم «یوم» به عنوان یک مرکب ارتباطی مأموربه است و صوم بخشی از «یوم» مأموربه نیست.[3]
دلیل دوم: صحیحه زراره و محمد بن مسلم
در این صحیحه میخوانیم:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالا قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَيُّمَا رَجُلٍ كَانَ لَهُ مَالٌ وَ حَالَ عَلَيْهِ الْحَوْلُ فَإِنَّهُ يُزَكِّيهِ قُلْتُ لَهُ فَإِنْ وَهَبَهُ قَبْلَ حَلِّهِ بِشَهْرٍ أَوْ بِيَوْمٍ قَالَ لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْءٌ أَبَداً قَالَ وَ قَالَ زُرَارَةُ عَنْهُ أَنَّهُ قَالَ إِنَّمَا هَذَا بِمَنْزِلَةِ رَجُلٍ أَفْطَرَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ يَوْماً فِي إِقَامَتِهِ ثُمَّ خَرَجَ فِي آخِرِ النَّهَارِ فِي سَفَرٍ فَأَرَادَ بِسَفَرِهِ ذَلِكَ إِبْطَالَ الْكَفَّارَةِ الَّتِي وَجَبَتْ عَلَيْهِ وَ قَالَ إِنَّهُ حِينَ رَأَى الْهِلَالَ الثَّانِيَ عَشَرَ وَجَبَتْ عَلَيْهِ الزَّكَاةُ وَ لَكِنَّهُ لَوْ كَانَ وَهَبَهَا قَبْلَ ذَلِكَ لَجَازَ وَ لَمْ يَكُنْ عَلَيْهِ شَيْءٌ بِمَنْزِلَةِ مَن خَرَجَ ثُمَّ أَفْطَرَ .... .[4]
تقریب استدلال به روایت: در این روایت عدم سقوط زکات بعد از حلول حول با هبه، به عدم سقوط کفاره افطار با سفر تشبیه شده است و عبارت «قُلْتُ لَهُ فَإِنْ وَهَبَهُ قَبْلَ حَلِّهِ بِشَهْرٍ أَوْ بِيَوْمٍ قَالَ لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْءٌ أَبَداً» جمله مستأنفه است و مقصود در کلام نیست؛ و اینکه حضرت برای عدم سقوط زکات بعد از حلول حول به سفر بعد از زوال «خَرَجَ فِي آخِرِ النَّهَارِ فِي سَفَرٍ» مثال زد با اینکه در صورت سفر قبل از زوال هم کفاره ساقط نمیشود برای این است که تشبیه به امری که مسلّم است مؤثرتر می باشد. بنابراین سفر قبل از زوال نیز مانند سفر بعد از زوال مسقط کفاره نیست.[5]
اشکال به تقریب استدلال به روایت: در صدر روایت «بِمَنْزِلَةِ رَجُلٍ أَفْطَرَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ يَوْماً فِي إِقَامَتِهِ ثُمَّ خَرَجَ فِي آخِرِ النَّهَارِ فِي سَفَرٍ» فرض این است که شخص افطار کرده است؛ و اگر این شخص چه قبل و چه بعد از ظهر سفر کند کفاره بر او مستقر میشود، قید «فی آخر النهار» لغو میشود. لذا از این قید استفاده میشود کفاره بر کسی واجب است که قبل از ظهر سفر نمیکند و صوم او کامل است و افطار او افطار صوم کامل است. اما اگر سفر قبل از ظهر باشد به دلیل اینکه فی علم الله قبل از ظهر سفر میکند، روزه او روزه کاملی نیست و کفاره نیز ندارد. به عبارت دیگر روایت میفرماید اگر قبل از سفر افطار کند و تا ظهر در وطن بماند کفاره بر عهده او مستقر میشود و بعد از استقرار کفاره نمیتواند آن را ابطال کند؛ و اگر قبل از ظهر سفر کند کفاره واجب نمیشود.
البته وجوب امساک در هر صورت از ذیل روایت استفاده میشود زیرا مراد از «خرج ثم أفطر» جواز افطار بعد از خروج است و مفهومش این است که افطار قبل از خروج، حتی اگر بخواهد قبل از ظهر سفر کند حرام است. البته این حرمت در خصوص سفر است و شامل عذرهای دیگر مانند حرج نمیشود.[6]
دلیل سوم: روایات ناهی از تقصیر در صلاة قبل از حد ترخّص[7]
تقریب استدلال: این روایات از جمله صحیحه محمد بن مسلم: «قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الرَّجُلُ يُرِيدُ السَّفَرَ مَتَى يُقَصِّرُ قَالَ إِذَا تَوَارَى مِنَ الْبُيُوت»[8] دلالت دارند بر این که تقصیر در صلاة قبل از رسیدن به حد ترخص جایز نیست. از این روایات به ضمیمه روایات دال بر تلازم بین قصر صلاة و جواز افطار[9] استفاده میشود که افطار قبل از رسیدن به حد ترخص جایز نیست. ولی کفاره در صورت افطار قبل از رسیدن به حد ترخص اثبات نمیشود؛ چون موضوع کفاره، افطار در صوم شرعی کامل است و کسی که قبل از ظهر سفر میکند صوم شرعی کامل بر او واجب نیست.[10]
دلیل چهارم: اطلاق مقامی روایات مثبت کفاره؛ با این بیان که ائمه: در هیچ یک از روایات دال بر کفاره چنین راه حلی را با وجود ساده بودن آن برای خلاصی از کفاره -که نوعاً دشوار نیز هست- بیان نکردند؛ از این استفاده میشود که چنین راه حلی وجود ندارد؛ به خصوص که در بعضی از روایات[11] سائل اظهار نگرانی شدید از ثبوت کفاره کرده است.[12]
اشکال: این دلیل تنها میتواند اثبات کند که سفر به قصد اسقاط کفاره مسقط کفاره نیست؛ و اثبات نمیکند که سفر بدون این قصد یا عروض اعذار دیگر نیز مسقط کفاره نیست. ضمن این که سفر در آن زمان چندان ساده نبود.
به علاوه با وجود دلیل لفظی (مفهوم صحیحه زرارة و محمد بن مسلم) بر سقوط کفاره نوبت به استدلال به اطلاق مقامی نمیرسد.
دلیل پنجم: مفهوم روایات دال بر جواز افطار بعد از حیض مانند: صحیحه عیص[13]: قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ امْرَأَةٍ تَطْمَثُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ- قَبْلَ أَنْ تَغِيبَ الشَّمْسُ قَالَ تُفْطِرُ حِينَ تَطْمَثُ.[14]
اشکال: اولاً: «تُفْطِرُ حِينَ تَطْمَثُ» به این معنا نیست که وقتی حیض شد افطار کند بلکه به این معناست که وقتی حیض شد دیگر صائم نیست. مؤید این استظهار روایات دیگر همین باب است که حیض را موجب افطار میداند مانند: «فَإِنَّمَا فِطْرُهَا مِنَ الدَّمِ»[15] و «أَيَّ سَاعَةٍ رَأَتِ الدَّمَ فَهِيَ تُفَطِّرُ الصَّائِمَةَ إِذَا طَمِثَتْ»[16]
ثانیاً: حتی اگر اشکال فوق وارد نباشد این روایات در مقام بیان وجوب امساک قبل از حیض با وجود علم به عروض حیض در اثناء روز نیست، بلکه میفرماید حیض مانند سفر نیست که اگر بعد از ظهر واقع شد روزه صحیح باشد.[17]
نتیجهگیری: در مورد حکم تکلیفی تنها در سفر قبل از ظهر –چه اختیاری و چه اضطراری و چه برای فرار از کفاره و چه برای غیر آن- صحیحه زرارة و محمد بن مسلم و روایات حد ترخص دال بر عدم جواز افطار قبل از خروج از وطن است. اما در سایر اعذار دلیلی بر حرمت نیست و برائت از حرمت افطار از ابتدای روز در مواردی که شخص میداند عذری –حتی اختیاری- برای او حاصل خواهد شد جاری است.
در مورد حکم وضعی نیز در هیچ موردی دلیلی بر ثبوت کفاره در صورت افطار قبل از حصول عذر وجود ندارد و برائت جاری است. صحیحه زرارة و محمد بن مسلم نیز دال بر عدم ثبوت کفاره در افطار قبل از سفر قبل از ظهر _حتی برای فرار از کفاره- است.
.[1] این مقاله بر اساس دروس استاد معظم آیت الله شبری زنجانی تنظیم شده است.
[2] موسوعة الإمام الخوئي، ج21، ص: 356
[3] شبیری زنجانی؛ صوم، ص : ۱۷۳۳؛ جلسات عصر، ص : ۵۸۰۵-5806
[4] وسائل الشيعة، ج9، ص: 163، ح2
[5] موسوعة الإمام الخوئي، ج21، ص: 359
[6] شبیری زنجانی؛ صوم، ص : ۱۷۳۵
[7] وسائل الشيعة، ج8، ص: 470؛ باب 6؛ موسوعة الإمام الخوئي، ج21، ص: 356؛ ج22، ص: 23؛ شبیری زنجانی، صوم، ص : ۱۷۳۵
[8] وسائل الشيعة، ج8، ص: 470، ح1
[9] وسائل الشيعة، ج10، ص: 184، باب4
[10] ر.: شبیری زنجانی؛ صوم، ص : ۱۷۳۳؛ جلسات عصر، ص : ۵۸۰۵-5806
[11] وسائل الشيعة، ج10، ص: 45: 12790- 2- ... عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ رَجُلٍ أَفْطَرَ يَوْماً مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ مُتَعَمِّداً- فَقَالَ إِنَّ رَجُلًا أَتَى النَّبِيَّ ص- فَقَالَ هَلَكْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ- فَقَالَ مَا لَكَ قَالَ النَّارَ يَا رَسُولَ اللَّهِ- قَالَ وَ مَا لَكَ قَالَ وَقَعْتُ عَلَى أَهْلِي- قَالَ تَصَدَّقْ وَ اسْتَغْفِرْ - فَقَالَ الرَّجُلُ فَوَ الَّذِي عَظَّمَ حَقَّكَ- مَا تَرَكْتُ فِي الْبَيْتِ شَيْئاً لَا قَلِيلًا وَ لَا كَثِيراً- قَالَ فَدَخَلَ رَجُلٌ مِنَ النَّاسِ- بِمِكْتَلٍ مِنْ تَمْرٍ فِيهِ عِشْرُونَ صَاعاً- يَكُونُ عَشَرَةَ أَصْوُعٍ بِصَاعِنَا- فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص خُذْ هَذَا التَّمْرَ فَتَصَدَّقْ بِهِ- فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَلَى مَنْ أَتَصَدَّقُ بِهِ- وَ قَدْ أَخْبَرْتُكَ أَنَّهُ لَيْسَ فِي بَيْتِي قَلِيلٌ وَ لَا كَثِيرٌ- قَالَ فَخُذْهُ وَ أَطْعِمْهُ عِيَالَكَ وَ اسْتَغْفِرِ اللَّهَ- قَالَ فَلَمَّا خَرَجْنَا قَالَ أَصْحَابُنَا إِنَّهُ بَدَأَ بِالْعِتْقِ- فَقَالَ أَعْتِقْ أَوْ صُمْ أَوْ تَصَدَّقْ.
[12] موسوعة الإمام الخوئي، ج21، ص: 357
[13] موسوعة الإمام الخوئي، ج21، ص: 360
[14] وسائل الشيعة، ج10، ص: 228، ح2
[15] وسائل الشيعة، ج10، ص: 228، ح1
[16] وسائل الشيعة، ج10، ص: 229، ح4
[17] شبیری زنجانی، صوم، ص : ۱۷۳۹