«مسمع بن عبدالملک» در بسیاری از اسناد کتب اربعه قرار گرفته، با این حال وثاقت او محل بحث است.*
مرحوم نجاشي درباره او توثيق صريحي نداشته و تنها مینویسد: «أبو سيار الملقب کردين، شيخ بکر بن وائل بالبصرة و وجهها و سيد المسامعة».[1]
مرحوم کشی توثیق او را از عیاشی نقل کرده و مینویسد: «قال محمد بن مسعود: سألت أبا الحسن علي بن الحسن بن فضال عن مسمع کردين؟ فقال: هو ابن مالک من أهل البصرة و کان ثقة».[2]
برخی بر این باورند که به توثيق مرحوم کشی نميتوان اعتماد کرد؛ زیرا مرحوم علامه[3] و مرحوم ابن داود[4] که قريب العهد به مرحوم کشی هستند هنگامیکه افراد مورد توثیق مرحوم کشی را نقل میکنند در خصوص «مسمع» توثيق کشي را نقل نکردهاند. این بیانگر آن است که در نسخه اصلی رجال کشی که در دست این دو نفر بوده، اشارهای به وثاقت مسمع نشده و وجود توثیق در نسخههای متاخّر قابل اعتماد نیست.
مرحوم آقاي خوئي در ردّ اشکال این عدّه از محققین میفرماید[5]: مطمئناً عبارت «و کان ثقة» در نسخه اصلی رجال کشی نیز وجود داشته است؛ زیرا این پذیرفتنی نیست که برای مرحوم عیاشی نام پدر و شهر مسمع بن عبدالملک مورد شبهه بوده و از ابن فضال در مورد آن سوال کرده باشد. «مسمع کردين» شخصيتی است که نه تنها در بین امامیه بلکه در میان عامه نیز معروف بوده و نمیتوان تصور کرد که چنین شخصیتی برای فردی مثل عیاشی ناشناس باشد.
از این رو نکتهای که ممکن است بر فردی مثل عیاشی در مورد مسمع مخفی باشد مساله وثاقت است. همان گونه که عیاشی در بسیاری از موارد از ابن فضال در مورد وثاقت افراد سوال میکند.
لکن به نظر میرسد پاسخ مرحوم آقای خویی صحیح نباشد. ایشان فرمود از شخصیّتی مثل محمد بن مسعود عیاشی بعید است که پدر و شهر مسمع را نشناسد، در حالی که همین اشکال در مورد جواب ابن فضّال هم هست. با وجود اینکه عیاشی ميدانسته که مسمع، «هو ابن مالک و من اهل البصرة» و سؤالش فقط راجع به وثاقت بوده از ابن فضال بعید است که مجدداً نام پدر و شهر او را بگوید و به «کان ثقة» اکتفا نکند؛ لذا اشکال میشود که چرا ابن فضال در پاسخ، معلومات خود او را به او تحويل میدهد؟ از این نکات روشن میشود که مطلب به این وضوحی که تصور شده نیست.
آیا محمد بن مسعود عياشي از اول که نزد ابن فضال رفت و او را درک کرد همه چیز را میدانست؟ حتی نمیتوان گفت که همه این امور حتی در ابتدای مقام رياست عظيم عيّاشي، براي او روشن بوده است. افزون بر این که در مورد «مسمع کردين» وارد شده است که حضرت صادق (علیه السلام) از او سؤال کرد که تو پسر کيستي؟ او در جواب گفت «من پسر مالک هستم»، که حضرت فرمودند «نه، تو پسر عبدالملک هستي» و حضرت «ابن مالک» را به «ابن عبدالملک» تغيير دادند. بنابراین میتوان گفت جواب ابن فضال به این جهت بوده است که مسمع به عنوان «مسمع بن عبدالملک» شناخته شده بوده و ابن فضال برای اینکه عیاشی گمان نکند که «مسمع ابوسيار» و «مسمع بن عبدالملک» غير از «مسمع ابن مالک بصري» است، به این صورت جواب داد که «هو ابن مالک من أهل البصرة و کان ثقة».
پاسخ اشکال این است که در خصوص رجال کشی، ابن بطريق – که 130 سال قبل از مرحوم علامه فوت کرده است و تقريباً 150 سال قبل از وفات علامه نسخه مرحوم کشي را تصحيح کرده - کلمه «ثقة» را نقل کرده است.
پس این که عبارت «و کان ثقة» از قلم مرحوم علامه و ابن داود افتاده باشد، خيلي اقرب است از این که گفته شود عبارت «و کان ثقة» در نسخ بعد از علامه زياده است.
تا اینجا بحث استفاده وثاقت مسمع از کلام مرحوم کشی بود، اکنون میخواهیم بگوییم حتی عبارت مرحوم نجاشی نیز نشانه اعتماد ایشان به مسمع است.
مرحوم نجاشی در ترجمه مسمع تعابیری مثل «و روى عن أبي عبد الله (عليه السلام) و أکثر و اختص به»، «شيخ بکر بن وائل بالبصرة»، «وجهها» و « سيد المسامعة» به کار برده است. بسیار بعید است محدثی که از خواص امام و آقا و سرشناس طائفه خود است، در جامعه به دروغگویی معروف باشد و یا در راستگویی او تردید باشد.
افزون بر این که حضرت صادق (علیه السلام) در مورد مسمع فرموده است «إنّي لأعدک لأمر عظيم، يا أبا السيار»[6]. هر چند از این عبارت روشن نمیشود که این امر مهم چه بوده؛ ولی دلالت دارد که «مسمع» مورد عنايت و توجه حضرت بوده است.
از مجموع مطالب گفته شده در مییابیم که میتوان به «مسمع بن عبدالملک» اعتماد کرد.
----------------------------------------------------
*. این مقاله برگرفته از جلسه 79 کتاب حج آیتالله العظمی شبیری زنجانی است.
[1]. رجال النجاشي - فهرست أسماء مصنفي الشيعة، ص: 420
[2]. رجال الكشي، ص: 310
[3]. رجال العلامة الحلي، ص: 171
[4]. الرجال (لابن داود)، ص: 345
[5]. معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرجال، ج19، ص: 176
[6]. رجال النجاشي - فهرست أسماء مصنفي الشيعة، ص: 420.