دخالت قید ارتکازی متکلم در اطلاق گیری

* عباس نوری

 

یکی از پر کاربردترین شیوه های استنباط احکام، تمسک به اطلاق الفاظ است که متوقف بر توفر شرایطی از قبیل در مقام بیان بودن متکلم، عدم قرینه برخلاف و عدم وجود قدر متیقن می باشد. از جمله شرایطی که اطلاق گیری متوقف بر آن است و اصولی ها در کتابهای اصولی به آن اشاره نکرده اند، عدم وجود قید ارتکازی نزد متکلم است، به این معنا که در اطلاق گيري، بايد فرضی که مورد بحث و ترديد است به نحوي باشد که اگر به متکلم, در هنگام تکلم پيشنهاد شود, آن را در نظر داشته باشد. به عبارت دیگر: در بعضی از فروض متکلم غافل است و اطلاع ندارد که این فروض، از مصادیق لفظی است که بکار برده است، در حالی که اگر متوجه بود با قيدی آن را خارج می کرد. در اينگونه موارد در صورتی که اگر به متکلم گفته مي-شد و او چنين فرضي را محکوم به آن حکم نمي دانست, اخذ به اطلاق کلامش صحیح نیست. برای روشن تر شدن مطلب، مثالهایی در ذیل آورده می شود:

الف. در روايت در مورد زني که در شهر ديگري است و از شوهرش ناراحت است, سوال شده که قسم خورده نزد شوهرش نرود. و شوهر هم خرجي او را قطع کرده است, حالا به مضيقه افتاده است، آيا ميتواند قسم خود را بشکند؟ حضرت ميفرمايند: اولا اين قسم ذاتا معتبر نیست و ثانیا اگر هم معتبر باشد، منظورش اين بوده که در حالت عادي پيش او نرود, و اينکه در شرايط اضطراري هم نرود, مدّ نظرش نبوده است.

ب. در روايت ديگری در مورد شخصی سوال شده که شیفته کنیز عمه¬اش شده و قسم خورده «الاّ يمسّها ابدا»، ولي پس از مدتي عمه اش فوت نموده و کنیز به اين شخص به ارث رسیده، با قسم خود چه کند؟ حضرت ميفرمايد اشکالي ندارد؛ چون او نظرش اين بوده است که به گناه نيافتد ولي حالا که به او ارث رسيده، رزقي است که خداوند به او رسانده است. (تهذیب الاحکام، 8/301).

در این مورد اگر از شخص ميپرسيدند آيا اگر گناهي هم نباشد، مثلا با ارث به تو برسد, باز هم نمي خواهي او را مس کني؟ جواب ميدهد: خير، اينگونه موارد در نظر من نيست.

 ج. در روايت سوال شده که اگر شخصي را اجير گرفته اند تا نيابت در حج افراد نمايد, ولي او به جاي آن, حج تمتع به جا آورده، حکمش چیست؟ با اینکه تخلف کردن از مورد اجاره به مورد ديگر جايز نيست، حضرت ميفرمايند: چون اين شخص عدول به احسن کرده است, اشکالي ندارد.

فقهاء در توجیه جواب امام می گویند: با توجه به اينکه مؤجر دنبال ثواب بوده و تصورش امکان ثواب به مقدار حج افراد بوده است، اجاره را روی حج افراد برده است، ولی اگر اطلاع داشت که می تواند از ثواب حج تمتع برخوردار باشد, به دنبال ثواب بیشتر می رفت، لذا شخص اجير ارتکازا از ناحيه موجر مجاز در تبديل به احسن بوده است و بلکه هر موجر و موکلي ارتکازا مسأله تبديل به احسن را اجازه ميدهد .

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه سازی