کتاب «تحلیل تاریخی اندیشه اجتهادی اصحاب ائمه علیهم السلام» اثر حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد فرقانگوهر است که در پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت(ع) پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تهیه و به همت نشر این پژوهشگاه به چاپ رسید.
مکتب اماميه دست کم از دوران امام باقر(ع) به عنوان يک مکتب مستقل علمي-فکري فعال در قبال مکاتب ديگر در جهان اسلام حضور داشته و درست از همين دوران برخي اصحاب ائمه(ع) به عنوان فقهاء شناخته مي شدند که جامعه شيعي دربرابر مقام علمي آنها خضوع نشان مي داد. اين امر نشان دهنده همزماني و گره خوردن مکتب اماميه با پديده فقاهت و اجتهاد است.
اين کتاب عهده دار ارائه تحليلي تاريخي از نگرش و انديشه اجتهادي اصحاب ائمه(ع) است. ريشه يابي و تبيين بسترها و زمينهها، چگونگي و عرصه هاي اجتهاد و نيز بيان پيامد هاي آن را مورد بررسي قرار مي دهد. منظور از انديشه اجتهادي تلاش هاي فکري انديشمندان شيعي از اصحاب ائمه (ع) در راستاي فهم دين و تبيين و ترويج آن است. نوشته حاضر با ارائه تحليلي واقع گرايانه از فعاليت هاي اجتهادي آنان از اين واقعيت پرده بر مي دارد که سنت فکري اجتهاد شيعه ريشه در عصر معصوم داشته و اصحاب ائمه ع علاوه بر روايت در عرصه درايت نيز مؤثر عمل کردند و در چالش هاي پيش آمده فعالانه و نقادانه پيش رفتند و ائمه ع نيز در اين راستا از اينگونه اصحاب پشتيباني مي کردند.
نوشته حاضر سعی دارد با تحليل و تبيين وضعيت فکري آن عصر، علل و عوامل وجود نگرش اجتهادي درميان اصحاب ائمه(ع) را شناسائي کرده و چگونگي آن را با تبیین زواياي فقهي، کلامي و حدیثي آن به نمايش بگذارد و در نهایت آثار و پيامدهاي اين نگرش بر جامعه شيعي را بيان نمايد.
مسئله اي که بهطور مشخص اين کتاب به دنبال تبيين آن بر آمده آن است که نگرش اجتهادي اصحاب ائمه(ع) در دوره حضور امامان ع چگونه شکل گرفت؟ بسترهاي فرهنگي و اجتماعي آن چه بود؟ کدام آموزه هاي شيعي در شکل گيري و گسترش آن نقش ايفاء کرد و اين نگرش در چه عرصه هايي خود را نشان داد و در نهايت چه نتايجي را براي جامعه خود به ارمغان آورد؟ پاسخ به اين پرسش ها نيازمند تبيين چگونگي اوضاع فرهنگي و انديشه تاريخي شيعه و نقش فکري-فرهنگي اصحاب ائمه ع در تحليل آموزه هاي شيعي است.
پيشبرد اين پژوهش با اين فرضيه بوده که فقيهان و متکلمان اصحاب ائمه(ع) تحت تأثير اوضاع فکري-فرهنگي جهان اسلام به تعقل و انديشه ورزي پرداختند و اين حرکت در اثر عوامل گوناگوني مانند ظرفيت هاي موجود در آموزه هاي اسلامي، تاثيرات محيطي کوفه، تشويق هاي ائمه (ع) و عدم دسترسي سريع به امام(ع) رشد يافت. و در عرصه دانشهاي فقهي، کلامي و حديثي خود را نشان داد.
روشي که براي حل مسئله بهکار گرفته شده ميان رشته اي و ترکيبي از روشهاي تاريخي-کلامي، تاريخي-فقهي و تاريخي-حديثي است که به طور عام مي توان آنرا روش تاريخي-روايي ناميد به اين معني که به منابع مکتوب در حوزه هاي مذکور به منزله گزارش انديشه تاريخي يک مکتب نگريسته شده و از مجموع اين گزارش ها تحليلي جامع از نگرش اجتهادي اصحاب ائمه ع ارايه شده است. انتخاب اين روش از آن جهت لازم است که ارايه تحليلي تاريخي از پديده چند بعدي اي مانند اجتهاد اصحاب ائمه(ع) نيازمند آگاهي گسترده از رويکردها، گرايشها و انديشه هاي اصحاب ائمه(ع) است که آگاهي از پيش زمينه ها و عوامل اين نگرش را مي طلبد.
اثر حاضر به بازشناسي فعاليت هاي علمي اصحاب ائمه(ع) و چگونگي ايفاي نقش آنان در انتقال آموزه هاي اهل بيت به نسلهاي بعدي کمک مي کند. اين نوشته با ارايه تحليلي تاريخي از دستاوردهاي فکري نخبگان جامعه شيعي آن دوره در شناخت تاريخ تفکر اماميه يک گام برداشته است. شناسايي اصحاب شاخص و داراي تفکرات ويژه از ديگر دستاوردهاي اين پژوهش است که مي تواند نگاه ما را نسبت به ميراث روايي دقيق تر کند. همچنين اين نوشته مي تواند در بازيابي نگرش ائمه(ع)نسبت به پديده اجتهاد و رأي در دين کمک شاياني بکند. به علاوه ساختار فکري اماميه در دوره حضور را روشن تر کرده، ميزان هر کدام از حديث گرايي و عقل گرايي را نيز تا حدود زيادي درميان اصحاب ائمه(ع) تعيين مي کند. در کنار همه اينها اثبات رويکرد اجتهادي اصحاب ائمه ع باعث مي شود از وجود عقل گرايي جامعه اماميه در عصر حضور پرده برداشته شود و طرز تفکر اجتهادي اين مکتب بر آن اساس بازنگري شود و درنتيجه از ايستايي و رکود پيش آمده در حرکت اجتهادي در اثر رسوخ رسوبهاي اخباريگري در جامعه اماميه جلوگيري شود.
پژوهش حاضر باتوجه به شواهد و قراين اين نتيجه را بدست مي دهد که دين شناساني از اصحاب ائمه(ع) در اثر تعامل با فضاي توسعه گرايانهي حاکم بر جهان اسلام و به ويژه کوفه-مهم ترين پايگاه شيعيان در آن دوران- با توجه به ساختار فکري و فرهنگي آن و به تبع آن شناخته شدن رأي به عنوان يک منبع معرفتي، به اجتهاد روي آوردند و در کنار آن تشويق و رهنمودهاي گوناگون ائمه(ع) نيز آنها را به سمت فهم عميق و نقادانه از دين سوق داد. در نتيجه آنها در مسائل فقهي، کلامي و حديثي به اجتهاد پرداختند.