شماره 24 فصلنامه «جستارهای فقهی-اصولی» منتشر شد. در ادامه نگاهی خواهیم داشت به خلاصه مقالات شماره جدید این فصلنامه:
رویکرد مقارَن در حاشیۀ شیخ بهایی بر شرح مختصر الأصول عَضُدی
نویسندگان: فاطمه صادقی النجق، سید محمد حسینی: شیخ بهایی آخرین اصولیِ دورۀ نهضت مجدد است که دو اثر ارزشمند زبده الأصول و حاشیۀ شرح مختصر الأصول، نشانۀ تبحر او در اصول است. زبده الأصول که سالها متن آموزشی در مدارس بودهاست در دورۀ سیطرۀ اخباریان، با توجه به الإحکام آمدی و نهایه علامه حلی، دربارۀ اصول فقه مذاهب نگاشته شد. او در حاشیه شرح مختصر الأصول با بیانی موجز و تخصصی، به اهمّ نقدهایش بر شرح مختصر الأصول عضدی پرداخت و با تشریح اقوال علمای بنامِ مذاهب اسلامی، به جمع آرا و ترجیح نظر مختار یا ارائۀ دیدگاه مستقل پرداخت. او اولین اصولی است که مفهوم «علم» را در تعریف فقه در معنای اعم از ظن و قطع بهکار برد و بنابر مذهب تخطئه، اجتهاد را از مقولات مشکک برشمرد و اکثر مجتهدان را متجزی دانست. همچنین او اولین کسی است که اجماع منقول به خبر متواتر را بهسبب حسی بودنِ تواتر، معتبر ندانست؛ اطلاق لفظ «واجب» بر واجب مشروط را مَجاز خواند و تعبد به خبر واحد را عقلاً و به اجماع امامیه جایز شمرد. هدف از نگارش این مقاله، تخریج اسلوب شیخ بهایی در اصول فقه مقارن، بهمنظور الگوبرداری در تحقیقات مشابه است.
ماهیت شناسی عزیمت و رخصت در دانش اصول
نویسندگان: وحید عباسی، سید ابوالقاسم نقیبی، بلال شاکری: ماهیتشناسیِ انواع حکم شرعی ازجمله مسائل مهم در علم اصول است که درحالِ حاضر مورد توجه ویژۀ اصولیان قرار گرفتهاست. ازجمله مواردی که ذیل ماهیت احکام شرعی مطرح میشود، ماهیتشناسی عزیمت و رخصت است. دربارۀ ماهیت عزیمت و رخصت بین اندیشوران اصولیِ شیعه و اهل تسنن دیدگاههای مختلفی از دیرباز مطرح شدهاست. در نوشتار پیشرو پس از مراجعه به منابع مکتوب، به توصیف دیدگاههای مطرح دراینباره پرداخته شدهاست و پس از تحلیل و بررسی دیدگاهها و نقد و بررسی ادله این نتیجه بهدست آمدهاست که عزیمت و رخصت از احکام تکلیفی ثانویه هستند، بنابراین درمیانِ احکام تکلیفی معروف نگنجیدهاند.
قاعده اصالت لحوق ولد به وطئ محترم
نویسندگان: عبدالله عصمتی یحیی آبادی، سید محمدحسن موسوی مهر: ازجمله قواعد مهم و پرکاربرد در بحث نسب، قاعدۀ لحوق ولد به وطی محترم است. این قاعده که درصورت شک جاری میشود، برای اولین بار در کلمات صاحب جواهر مطرح شدهاست. اگرچه ادعا شدهاست که این قاعده از ابتکارات صاحب جواهر بودهاست و پیش از آن سابقهای در میان عبارات فقها نداشتهاست ولی میتوان ریشههای آن را در کلمات علمای قبل از او درخلالِ مباحثی مانند وطی غاصبانۀ کنیز و رضاع و ارث بهدست آورد.
مفاد این قاعده آن است که چنانچه میان پدید آمدن فرزند از راه حلال (وطی محترم) اعم از وطی شوهر و وطی بهشبهه و میان راه حرام (غیر محترم) شک وجود داشته باشد، از دید شرعْ فرزند ملحق به کسی است که وطی از ناحیه او حلال و محترم بوده باشد و تمام آثار شرعی لحوق فرزند ازقبیلِ ارث بر چنین شخصی مترتب میشود.
در این مقاله، ضمن بیان تفاوت این قاعده با قاعدۀ فراش، ادلهای بر اعتبار آن همچون ملازمۀ میان عنوان وطی محترم و لحوق فرزند، اصاله الصحه، اصطیاد از روایات و مذاق شریعت مطرح شدهاست. درضمنِ نقد اکثر آن ادله، تنها دلیل باقیمانده که از نظر نگارندگان معتبر بهنظر میرسد، دلیل مذاق شریعت است که بر فرض حجیت آن، صغرای آن در این بحث با استقرا ثابت میشود.
اختلال انحراف جنسی زوج و تأثیر آن بر لزوم تمکین زوجه
نویسندگان: مهدی محمدی نسب، جواد حبیبی تبار: از منظر فقهی، هرگونه بهرهوری جنسی که مورد تأیید شرع نباشد، به نوعی انحراف جنسی محسوب میگردد و چنانچه فردی به این عمل انحرافی عادت کرده، به گونهای که تنها از همین راه ارضاء شود و به شکل عادی توان ترک آن را نداشته باشد، مبتلا به بیماری روانی اختلال انحراف جنسی است؛ بنابراین حتی در فرضی که ازدواج شرعی صورت پذیرفته و شریک جنسی فرد، همسر شرعی او هست نیز اگر استمتاع جنسی، باعث عسروحرج و یا ضرر غیر متعارف خارج از طبیعت همبستری هر یک از زوجین شود، انحراف جنسی بوده و چنانچه به مرحلۀ عادت رسیده باشد، اختلال انحراف جنسی است.
ابتلای زوج به بیماری اختلال انحراف جنسی، از مواردی است که شرعاً وجوب تمکین زوج را از زوجه برمیدارد و موجب سلب حق زوج در الزام زوجه به تمکین میگردد؛ با این توضیح که هرچند تمکین در اصطلاح فقهی بهمعنای لزوم اجابت و همراهی جنسی زن با شوهر است و نباید نسبت به استمتاعات جنسی مرد، در هر زمان یا مکانی، نافرمانی داشته باشد و مقتضای عقد ازدواج نیز بهرهوری جنسی طرفین با تمام مصادیق آن است و منحصر در مصداق خاصی نمیشود، اما مصادیقی که به سبب ضرری بودن و یا حرجی بودن، از معاشرت به معروف خارج شده باشد، از اطلاق ادلۀ لزوم اطاعت زوج، استثناء میگردد و عدم تمکین زوجه، باعث صدق عنوان ناشزه بر او نمیشود و زوج مبتلا به اختلال انحراف جنسی نمیتواند همسرش را مجبور به پذیرش تمکین غیر متعارفی کند که عادتاً منجربه ضرر غیر قابل تسامح و یا حرج غیر قابل تحمل گردد و صرفاً حق مطالبۀ استمتاعاتی را دارد که عرفی باشد.
سنّ تأثیرپذیری جنسی در فرزندان
نویسندگان: سید مصطفی فرع شیرازی، عبدالکریم عبداللهی نژاد، محمود سعیدی رضوانی، علیرضا عابدی سرآسیا: ازجمله مسائلی که در مقوله تربیت جنسی مورد توجه قرار گرفتهاست سن آغازین تأثیرپذیری جنسی در افراد است. اندیشمندان علوم تربیتی با رویکردها، مبانی و روشهای مختلف به سراغ این مسأله رفته و به دنبال پاسخی برای آن هستند. یافتن پاسخ برای این مسأله خود سبب رفع این چالش میشود که اساسا مقوله تربیت جنسی را از کدام مرحله رشدی فرزندان باید آغاز کرد.
حال سؤال اصلی این پژوهش این است که آیا بر اساس رویکرد فقهی و استنباطی میتوان از متون قرآنی و روایی به کشف سن تأثیرپذیری جنسی در انسان دست یافت و بگوییم فرزندان از این دوره دارای تحریک پذیری و تأثیر پذیری جنسی هستند؟
برای جواب به این سوال، متون قرآنی و روایی مربوط به این موضوع را به روش کتابخانهای جمع آوری کرده و آنها را در ذیل آرای فقهاء به روش تحلیلی – توصیفی مورد بررسی قرار میدهیم.
شاخص تحقق خلوت با نامحرم با تأکید بر فضای مجازی
نویسندگان: محمدصادق فاضل، فاطمه اردشیری: میزان و کیفیت ارتباط زن و مرد یکی از مسائلی است که دین مبین اسلام برای آن اهمیت خاصی قائل شدهاست، به گونهای که دستورات فراوانی برای آن صادر کردهاست؛ دستوراتی که در علم فقه، گاهی بهصورت حکم الزامی و گاهی بهصورت حکم غیر الزامی مطرح شدهاند. یکی از این دستورات، نهی از خلوت بین مرد و زن نامحرم است. خلوت به این معناست که زن و مرد نامحرمی در یک مکان، بدون حضور شخص سومی، تنها باشند و خلوت کنند. در اسلام از خلوت با نامحرم نهی شدهاست که برخی فقیهان این نهی را تحریمی میدانند و برخی دیگر، از آن کراهت برداشت کردهاند. خلوت با نامحرم از دیرباز مصادیق متعددی داشتهاست؛ اما با گسترش تکنولوژی و شیوع استفاده از فضای مجازی، خلوت با نامحرم در فضای مجازی نیز به مصادیق آن افزوده شدهاست. مقاله حاضر با مراجعه به کتب فقهی و با بررسی شرایط تحقق حکم خلوت با نامحرم و تطبیق آن با فضای مجازی، به این نتیجه رسیدهاست که شرایط نهی از خلوت با نامحرم در مورد فضای مجازی نیز وجود دارد. بنابر این، اگر خلوت با نامحرم در فضای حقیقی حرام باشد (بنابر اختلاف نظری که در مسئله وجود دارد)