وجه عدم نقل روایات ثمانیة فراسخ در کافی

مرحوم کلینی در کتاب «الکافی»، در باب نماز مسافر، تنها روایات «اربعۀ فراسخ» را نقل کرده و حتی یک روایت از روایات «ثمانیۀ فراسخ» را ذکر نکرده است.[1] در تبیین رویکرد مرحوم کلینی در مواجهه با روایات تحدید مسافت شرعی، سه احتمال قابل طرح است که در این نوشتار به آنها پرداخته خواهد شد.   ۱. احتمال اول: بیان کمترین مقدار مسافت شاید گفته شود مقصود ایشان بیان کمترین مقدار مسافتی است که مصحح قصر...

ادامه مطلب...

بطلان اصل استخدام در مرجع ضمیر

اصطلاح «استخدام» از محسنات ادبی محسوب می‌شود که در بحث‌های فقهی و تفسیری متعدد ملاحظه می‌شود، ولی با نگاه دقیق و موشکافانه به مفهوم و ماهیت این اصطلاح روشن می‌شود که چنین اصلی نادرست و خلاف طبع و ذوق عرف است. و همه مواردی که ادعا شده قابل توجیه است و یک مورد نمی‌توان یافت که اصل استخدام در آن بی‌شبهه جاری باشد. توضیح اینکه استخدام اقسامی دارد که شایع‌ترین آن به این صورت است که ابتدا...

ادامه مطلب...

واگذار نمودن کار به اجیر دیگر، با هزینۀ کمتر

چکیده: در مسئلۀ شرعیّت انتقال کار به غیر با دریافت مزد کمتر توسط اجیر، نظر مشهور فقها بر منع است. این مقاله با بررسی مستندات روایی و تحلیل دیدگاه صاحب «مسالک الافهام»، به تبیین ادلۀ قائلان به حرمت و نقد استدلالهای قائلان به کراهت می‌پردازد و در نهایت، نظر به حرمت چنین عملی را تقویت می‌نماید. مقدمه: هرگاه شخصی برای انجام کاری اجیر گردد، جایز نیست آن کار را با هزینه‌ای کمتر به دیگری واگذار نماید تا از این طریق، منفعتی برای کاری که خود می‌بایست انجام می‌داده ولی انجام نداده، به دست آورد. صاحب «مسالک الافهام» این فتوا را...

جواز اجاره به قیمت بالاتر: قاعده و استثنا

مستأجر می‌تواند عین مستأجره را به مبلغی بیش از آنچه خود پرداخته است، به اجاره واگذار کند. دلیل این حکم آن است که مستأجر با عقد اجاره، مالک منفعت عین می‌شود و به عنوان مالک، مجاز به هرگونه تصرفی در ملک خود است؛ از جمله اجاره دادن آن به قیمت مورد نظر. البته اگر موجر در ضمن عقد اجاره، شرطی مبنی بر ممنوعیت اجاره دادن به غیر یا با قیمت بالاتر قرار داده باشد، مستأجر مجاز به انجام این عمل نخواهد بود. استثنائات و موارد مناقشه این حکم کلی، فاقد استثنا نیست و در صورت وجود دلیل خاص مخالف، قاعده...

استثنائات لزوم وفاء به شرط در عقد عاریه

به صورت کلی، شروط ضمن عقد جایز، لازم‌الوفا نیستند؛ زیرا شرط، فرع بر اصل عقد و تابع آن است. ازاین‌رو، اگر عقد لازم باشد، شرط نیز لازم خواهد بود و در فرض مذکور که عقد جایز است، شرط لازم‌الوفا نخواهد بود؛ زیرا فرع نمی‌تواند اثری فراتر از اصل داشته باشد. بر این اساس، شروط ضمن عقد جایزی همچون عاریه نیز باید جایز باشند؛ اما این حکم، چهار استثنا دارد: الف) ضمان عین در عاریه عاریه عقدی جایز قلمداد می‌شود و بر اساس قاعدۀ مذکور در آغاز سخن، شروط ضمن چنین عقدی باید جایز باشند؛ اما اگر در عاریه، شرط ضمان...

ابراهیم بن الفضل الهاشمی

:::

در برخی از اسناد نام ابراهیم بن الفضل وجود دارد که از امام صادق (ع)[1] و از این راویان روایت کرده است: ابان بن تغلب[2]، جعفر بن یحیی[3]، عمر بن یزید[4] و این راویان نیز از او روایت کردهاند: عمرو بن عثمان[5]، محمد بن اسلم[6]، عبد الله بن علی بن عامر[7]، جعفر بن بشیر[8]، علی بن الحکم[9]، اسماعیل بن مهران[10]، محمد بن سلیمان الصنعانی[11]، محمد بن سلیمان[12].

بررسی وثاقت ابراهیم بن الفضل

مرحوم مجلسی در مرآه العقول[13]  ذیل یکی از روایات منقول در کافی از ابراهیم بن الفضل[14]، سند این روایت را ضعیف دانسته است.[15] در مقابل مرحوم خویی ذیل همین روایت، سند آن را صحیحه دانسته«۱» [16] در حالی که خود ایشان در معجم رجال الحدیث و در هیچ یک از مباحث خویش، ابراهیم بن الفضل را توثیق نکرده و مطابق مبانی ایشان نیز نمیتوان او را توثیق کرد.

باید دانست: ابراهیم بن الفضل در هیچ یک از کتب رجال توثیق یا تضعیف نشده و کثر الروایه نیز نیست تا بتوان از راه اکثار اجلا و راههایی مانند آن، ابراهیم بن الفضل را توثیق کرد. اما به نظر میرسد بتوان این روایت خاص را پذیرفته و حتی شاید بتوان ابراهیم بن الفضل را توثیق کرد.

دلالت نقی الحدیث بودن راوی بر صحت روایت

امکان دارد به بیانی روایت مذکور در کافی[17] و تهذیب[18] درباره نحوه صیغه متعه و سایر روایاتی را که عمرو بن عثمان از ابراهیم بن الفضل روایت کرده[19] را پذیرفت هر چند در سند آنها ابراهیم بن الفضل واقع شده و سایر روایات او به علت مجهول بودن، تصحیح نشود.

در سند این روایت، عمرو بن عثمان الخزاز از ابراهیم بن الفضل روایت کرده و نجاشی در ترجمه عمرو به عثمان مینویسد: « عمرو بن عثمان الثقفی الخزاز و قیل: الأزدی أبو علی کوفی ثقة روی عن أبیه عن سعید بن یسار. و له ابن اسمه محمد روی عنه ابن عقدة کان عمرو بن عثمان نقی الحدیث صحیح الحکایات.»[20]

ظاهرا «نقی الحدیث صحیح الحکایات» در مقابل «یعرف و ینکر» است. «یعرف و ینکر» بدین معناست که روایات راوی بر خلاف اصول بوده و باید کنار گذاشته شود. اما «نقی الحدیث» بدین معناست که روایات راوی، پاک و تمیز بوده و در روایات او احادیث غلو آمیز، انحرافی و مانند آن نیست. پس از این عبارت استفاده میشود روایات عمرو بن عثمان از ابراهیم بن الفضل معتمد است هر چند نتوان از آن ثقه بودن ابراهیم بن الفضل را استفاده کرد. به همین دلیل نیز از قدیم روایات عمرو بن عثمان از ابراهیم بن الفضل مورد استدلال بوده و مرحوم کلینی نیز که خود رجالی بوده و در رجال کتاب داشته،  در باب الزیاده فی الاجل[21]  روایت عمرو بن عثمان از ابراهیم بن الفضل را ذکر کرده است.

باید دقت داشت: با این بیان نمیتوان وثاقت ابراهیم بن الفضل را اثبات کرد زیرا نهایت چیزی که از کلام مرحوم نجاشی استفاده میشود این است که عمرو بن عثمان مراقب بوده روایتهای مورد اعتماد و صحیح را نقل کند نه آنکه مراقب بوده از افراد ثقه اخذ روایت کند. به همین دلیل احتمال دارد عمرو بن عثمان با قرائن به صحت روایت و معتمد بودن روایت رسیده و آن را نقل کرده باشد هر چند ابراهیم بن الفضل راوی مورد اعتمادی حتی در دید عمرو بن عثمان نباشد.

این بیان در توثیق ابراهیم بن الفضل نیز صحیح نیست که نجاشی رجالی بوده و درباره احوال راویان خبره بوده است. پس اگر درباره راوی میگوید: «نقی الحدیث» علت صحت حدیث او را ثقه بودن مشایخ راوی دانسته است. زیرا رجالی تنها در ثقه بودن راویان خبره نبوده و درباره آن بحث نمیکند بلکه یکی از اموری که در فن رجال بوده و رجالی نسبت به آنها خبره است، شناخت صحت مدلول روایت و به عبارتی دیگر، درایه حدیث است.

 در نتیجه، از این بیان تنها صحت روایت عمرو بن عثمان از ابراهیم بن الفضل استفاده میشود و دلالتی بر وثاقت ابراهیم بن الفضل ندارد هر چند این احتمال وجود دارد که منشأ تصحیح روایات عمرو بن عثمان، ثقه بودن ابراهیم بن الفضل باشد، اما این احتمال اثبات نشده است.

 

روایت جعفر بن بشیر از ابراهیم بن الفضل

در سندی از اسناد فقیه[22]، جعفر بن بشیر از ابراهیم بن الفضل روایت نقل کرده اما مرحوم خویی در معجم رجال الحدیث[23]، سند فقیه را با سه نسخه ابراهیم بن الفضل، ابراهیم بن الفضیل و ابراهیم بن المفضّل نقل کرده و میفرماید: نسخه ابراهیم بن الفضیل صحیح است. زیرا اولا: ابراهیم بن الفضیل در هیچ یک از اسناد وجود ندارد[24] و ثانیا: معهود نیست جعفر بن بشیر از ابراهیم بن الفضل نقل روایت کرده و ابراهیم بن الفضل نیز از معصوم ع روایت کند. پس این دو نسخه صحیح نبوده و نسخه صحیح ابراهیم بن المفضّل است که شیخ[25]  او را از اصحاب الصادق ع دانسته است.

به نظر میرسد سخن مرحوم خویی درباره سند فقیه، صحیح نباشد. زیرا از یک سو، در هیچ یک از اسناد مشاهده نشده و مرحوم خویی نیز به سندی اشاره نکرده که در آن جعفر بن بشیر از ابراهیم بن المفضّل نقل روایت کرده و ابراهیم بن المفضّل نیز از امام صادق ع روایت کرده باشد.[26] بلکه تنها ایشان به کلام شیخ در رجال که ابراهیم بن المفضّل را از اصحاب الصادق ع میشمرد، تمسک جسته که ابراهیم بن الفضل نیز در دو جای رجال شیخ و با عنوان ابراهیم بن الفضل المدنی[27] و ابراهیم بن الفضل الهاشمی[28] در اصحاب الصادق ع ترجمه شده است. از سویی دیگر، هر چند روایت جعفر بن بشیر از ابراهیم بن الفضل در کتب اربعه غیر از روایت فقیه که مرحوم خویی نسخه ابراهیم بن المفضّل را در آن ترجیح میدهد، وجود ندارد. اما همین روایت در محاسن[29] وارد شده و در آن جعفر بن بصیر از ابراهیم بن الفضل روایت کرده و با توجه به نسخه خطی معتبری که در اختیار داریم، نسخه چاپی صحیح نبوده و جعفر بن بشیر صحیح است.[30]

حال با توجه به این که جعفر بن بشیر از کسانی است که به گفته نجاشی: «روی عن الثقات و رووا عنه‏»[31]،  میتوان با نقل روایت جعفر بن بشیر، ابراهیم بن الفضل را توثیق کرد.[32]

همانگونه که روشن است، تفاوت این راه با راه اول در این است که مطابق راه اول، تنها روایات ابراهیم بن الفضل که از طریق عمرو بن عثمان رسیده اعتبار مییابد اما مطابق راه دوم، ابراهیم بن الفضل توثیق شده و خصوصیتی در راوی روایت کننده از او نیست.



[1] . المحاسن ؛ ج‏۲ ؛ ص۳۴۵، ح ۳.

[2] . الکافی ج ۵ ص : ۴۵۵، ح ۳ و ص: ۴۵۸، ح ۲ و ص: ۴۶۲، ح ۱ و ج ۷، ص: ۱۹۲، ح ۳ و الخصال، ج‏۲، ص: ۴۸۹، ح ۶۸ و تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج‏۳، ص: ۹۱، ح ۲۵۱.

[3] . المحاسن، ج‏۲، ص: ۵۲۶، ح ۷۵۷.

[4] . بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلی الله علیهم، ج‏۱، ص: ۲۳۹، ح ۱۴.

[5] . الکافی ج ۵ ص : ۴۵۵، ح ۳ و ص: ۴۵۸، ح ۲ و ج ۷، ص: ۱۹۲، ح ۳.

[6] . الکافی ج ۵ ص : ۴۵۵، ح ۳ و ص: ۴۵۸، ح ۲ و ص: ۴۶۲، ح ۱.

[7] . المحاسن ؛ ج‏۲ ؛ ص۵۲۶، ح ۷۵۷.

[8] . من لا یحضره الفقیه ؛ ج‏۲ ؛ ص۲۶۵ البته همین روایت در المحاسن ؛ ج‏۲ ؛ ص۳۴۵، ح ۳ با نقل جعفر بن بصیر از ابراهیم بن الفضل وارد شده که به نظر میرسد با توجه به نبود جعفر بن بصیر در هیچ سند دیگری غیر از این سند، نقل روایت در فقیه به واسطه جعفر بن بشیر و معروف بودن جعفر بن بشیر در این طبقه، نسخه صحیح جعفر بن بشیر باشد. (مقرّر)

[9] . بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلی الله علیهم ؛ ج‏۱ ؛ ص۲۳۹، ح ۱۴.

[10] . الکافی ج ۵ ص : ۴۵۵، ح ۳.

[11] . الخصال ؛ ج‏۲ ؛ ص۴۸۹، ح ۶۸.

[12] . تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان) ؛ ج‏۳ ؛ ص۹۱، ح ۲۵۱.

[13] . مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول؛ ج۲۰، ص: ۲۳۷.

[14] . الکافی ج ۵ ص : ۴۵۵، ح ۳.

[15] . البته مرحوم مجلسی سند این روایت را به دو سند تفکیک کرده و سند اول را مجهول دانسته و سند دوم را علی المشهور ضعیف میداند. در سند اول تنها راوی گمنام ابراهیم بن الفضل است پس به نظر میرسد، وجه مجهول بودن سند از دید ایشان نیز همین ابراهیم بن الفضل باشد. وجه تضعیف سند دوم نیز هر چند در آن نیز ابراهیم بن الفضل واقع است اما به نظر میرسد به علت وقوع سهل بن زیاد در آن باشد که علی المشهور تضعیف میشود. (مقرّر)

[16] . موسوعة الإمام الخوئی؛ ج۳۳، ص: ۱۳۸ و تدلّ علیه الصحیحة المتقدِّمة الواردة فی المتعة، حیث حکم (علیه السلام) بتحقق الزوجیة بمجرّد قولها: «نعم» متفرِّعاً علی قول الزوج: «أتزوّجک متعة علی کتاب اللّه و سنّة نبيِّه (صلّی اللّه علیه و آله و سلم) ...» هر چند این تعبیر در روایت ابی بصیر و ثعلبه نیز وارد شده اما تنها در روایت ابراهیم بن الفضل بیان شده که به صرف «نعم» زوجیت تحقق پیدا میکند. (مقرّر)

[17] . الکافی ج ۵ ص : ۴۵۵، ح ۳ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ الْفَضْلِ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ وَ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ أَسْلَمَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ الْفَضْلِ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع كَيْفَ أَقُولُ لَهَا إِذَا خَلَوْتُ بِهَا قَالَ تَقُولُ أَتَزَوَّجُكِ مُتْعَةً عَلَی كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ ص لَا وَارِثَةً وَ لَا مَوْرُوثَةً كَذَا وَ كَذَا يَوْماً وَ إِنْ شِئْتَ كَذَا وَ كَذَا سَنَةً بِكَذَا وَ كَذَا دِرْهَماً وَ تُسَمِّی مِنَ الْأَجْرِ مَا تَرَاضَيْتُمَا عَلَيْهِ قَلِیلًا كَانَ أَمْ كَثِیراً فَإِذَا قَالَتْ نَعَمْ فَقَدْ رَضِيَتْ فَهِيَ امْرَأَتُكَ وَ أَنْتَ أَوْلَی النَّاسِ بِهَا قُلْتُ فَإِنِّی أَسْتَحْيِی أَنْ أَذْكُرَ شَرْطَ الْأَيَّامِ قَالَ هُوَ أَضَرُّ عَلَيْكَ قُلْتُ وَ كَيْفَ قَالَ إِنَّكَ إِنْ لَمْ تَشْتَرِطْ كَانَ تَزْوِیجَ مُقَامٍ وَ لَزِمَتْكَ النَّفَقَةُ فِی الْعِدَّةِ وَ كَانَتْ وَارِثَةً وَ لَمْ تَقْدِرْ عَلَی أَنْ تُطَلِّقَهَا إِلَّا طَلَاقَ السُّنَّةِ.

[18] . تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج‏۷، ص: ۲۶۵، ح ۷۰.

[19] . الکافی ج ۵، ص: ۴۵۸، ح ۲ و ج ۷، ص: ۱۹۲، ح ۳.

[20] . رجال‏النجاشی ص : ۲۸۷، رقم: ۷۶۶.

[21] . الکافی ج ۵، ص: ۴۵۸، ح ۲.

[22] . من لا یحضره الفقیه ؛ ج‏۲ ؛ ص۲۶۵.

[23] . معجم ‏رجال‏الحدیث ج : ۱ ص : ۲۶۸، رقم: ۲۳۶.

[24] . در بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلی الله علیهم، ج‏۱، ص: ۵۲۵، ح ۲۷ نام ابراهیم بن الفضیل وجود دارد که ابن ابی عمیر از او نقل کرده و او نیز از عمر بن یزید نقل روایت میکند. روایت منقول از ابراهیم بن الفضل در تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان) ؛ ج‏۳ ؛ ص۹۱، ح ۲۵۱ نیز در مهج الدعوات و منهج العبادات، ص: ۱۵۸ با نسخه ابراهیم بن المفضّل وارد شده است. البته به نظر میرسد با توجه به ورود ابراهیم بن الفضل در منبع اصلی، ابراهیم بن الفضل صحیح باشد.(مقرّر)

[25] . رجال‏الطوسی ص : ۱۵۷، رقم: ۱۷۴۳ إبراهیم بن مفضل بن قیس بن رمانة الأشعری مولاهم أسند عنه.

[26] . مرحوم خویی بیان کرده: روایت ابراهیم بن الفضل از معصومین ع معهود نیست نه آنکه روایت او از امام صادق ع معهود نباشد، با این تفسیر، در قرب الإسناد (ط - الحدیثة)، النص، ص: ۳۰۲، ح ۱۱۸۸، جعفر بن بشیر از ابراهیم بن المفضّل روایت کرده و او نیز از امام کاظم ع روایت میکند.(مقرّر)

[27] . رجال‏الطوسی ص : ۱۵۶، رقم: ۱۷۲۲ إبراهیم بن الفضل المدنی أبو إسحاق.

[28] . همان؛ رقم: ۱۷۲۱ إبراهیم بن الفضل الهاشمی المدنی أسند عنه.

[29] . المحاسن ؛ ج‏۲ ؛ ص۳۴۵، ح ۳.

[30] . جلسات گعده عصر آیت الله شبیری زنجانی؛ سال: ۱۳۸۳.

[31] . رجال‏النجاشی ص : ۱۱۹، رقم: ۳۰۴.

[32] . آیت الله شبیری زنجانی در مبحث ابراهیم بن الفضل به وثاقت او با توجه به نقل روایت جعفر بن بشیر، اشاره نکرده اما ایشان مبنای وثاقت مشایخ جعفر بن بشیر را پذیرفته است. (کتاب نکاح (زنجانی)؛ ج۲۰، ص: ۶۲۵۴ درباره جعفر بن بشیر که در سند قرار دارد نوشتهاند: «روی عن الثقات و رووا عنه» و این مطلب نه تنها روایت را معتبر میکند بلکه روات را هم معتبر میکند).

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه سازی