اثبات فی الجملۀ تقدیم استصحاب معلوم التاریخ بر مجهول التاریخ

از شخصی که تاریخ وضویش معلوم است حدثی سر زده که تاریخش مجهول است، و الان به متطهر بودن خویش شک دارد. بحث این است که چه اصلی نسبت به او جاری است؟ در بدو امر به نظر می آید که هم استصحاب طهارت جاری است و هم استصحاب حدث؛ چون در معلوم التاریخ هم که استصحاب جاری است و مجهول التاریخ هم قبل از این زمان، فعلی بوده و احتمال بقا دارد؛ لذا استصحاب می‌شود. مانند جایی که تاریخ تولد زید مجهول است، شاید...

ادامه مطلب...

اعتبار حرجی بودن سفر در یک روز برای قصر

یکی از مسائل مبتلی‌به مسئله قصر نماز در مسافرت است که معیارهای متفاوتی برای آن در روایات و کلمات فقها ذکر شده است، در برخی روایات چهار فرسخ ملاک قرار گرفته است[1] و در برخی هشت فرسخ[2] و در برخی مسیرة یوم[3] که به تبع روایات، فتاوای فقها نیز مختلف شده است، مشهور فقها هشت فرسخ را ملاک قصر دانسته‌اند، در گذشته مسیرة یوم با هشت فرسخ منطبق بود؛ لذا فرقی بین هشت فرسخ و مسیرة یوم نبود، ولی در...

ادامه مطلب...

وجوب ردّ امانات و استثناءات فقهی

مسئلۀ وجوب بازگرداندن امانت، از احکام مسلّم فقهی است که حتی در مواردی مانند امانت‌گذاری توسط کافر حربی نیز جاری می‌شود. با این حال، این حکمِ ظاهراً مطلق، در مواردی خاص استثنا می‌پذیرد. این مقاله با روش تحلیلی-انتقادی، به بررسی ادلۀ اطلاق این حکم، استثناهای آن (به ویژه در موارد مال غصبی و اختلاط اموال) و تعارضات فقهی مرتبط می‌پردازد. دلیل اطلاق حکم بر پایۀ روایات متواتر، بازگرداندن امانت، حتی در موارد زیر واجب شمرده شده است:  - اگر امانت‌گذار، قاتل امیرالمؤمنین علی(ع) یا قاتل امام حسین(ع) باشد.  - اگر امانت‌گذار از گروه‌های مخالف مانند خوارج (حروریه) یا شامیان (هواداران...

استثنائات فروش اموال ورشکسته

تمام اموال شخصی که ورشکسته و مفلَّس است، باید در راه تسویۀ دیونش پرداخت شود؛ چراکه ادای دین واجب است و در فرض مسئله، ادای دین متوقف بر این کار است. ازاین‌رو، باید به میزان بدهی‌اش از اموال فروخت و دین طلبکاران را پرداخت نمود. اما این حکم نیز بدون استثنا نیست: منزل و خادم استثنای این حکم در منزل و خادم است: اگر منزل بدهکار بیش از نیاز اوست، باید آن را بفروشد و منزلی به اندازۀ نیازش تهیه کند. اگر منزل به اندازۀ نیازش است، می‌تواند آن را نگه‌دارد. دربارۀ خادم نیز وضعیت به همین شکل است؛ اگر فردی خادمی...

قرض از مال یتیم: بررسی حکم معسر و استثنائات فقهی

اگر ولیّ یتیم معسر باشد و با مشکلات مالی روبرو باشد، جایز نیست که از اموال یتیمی قرض کند که سرپرستی اموالش را به عهده دارد. مگر در یک استثنا که در ادامه خواهد آمد. بررسی دلیل حکم دلیل این حکم آن است که اساسا تصرف در اموال یتیم تنها در یک صورت جایز است، و آن در جایی است که این کار به مصلحت یتیم باشد. در آیۀ کریمه تصریح شده است: «وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّىٰ يَبْلُغَ أَشُدَّهُ»[1] اما شکی نیست که جابه‌جایی مال یتیم به ذمۀ کسی که در فشار مالی است، خلاف...

احمد بن اسماعیل بن عبد الله السمکة

:::

مرحوم نجاشی در مورد «احمد بن اسماعیل» فرموده است:

«أحمد بن إسماعیل بن عبد الله‏ أبو علی بجلی، عربی، من أهل قم، یلقب سمکة، کان من أهل الفضل و الأدب و العلم، و یقال: إن علیه قرأ أبو الفضل محمد بن الحسین بن العمید و له عدة کتب لم یصنف مثلها».[1] مرحوم شیخ نیز در موردش فرموده است: « أحمد بن إسماعیل بن سمکة بن عبد الله، أبو علی، بجلی، عربی، من أهل قم، کان من أهل الفضل و الأدب و العلم، و علیه قرأ أبو الفضل محمد بن الحسین بن العمید، و له کتب عدة لم یصنف مثلها».[2] مرحوم علامه بعد از نقل این عبارات می‌فرماید: «هذا خلاصة ما وصل إلینا فی معناه و لم ینص علماؤنا علیه بتعدیل و لم یرو فیه جرح، فالأقوی قبول روایته مع سلامتها من المعارض».[3]

مرحوم آقای خویی این عبارت مرحوم علامه که با وجود اینکه اذعان دارد که مدح و جرحی از او به دستش نرسیده، اما روایتش را قبول کرده و او را در قسمت اول کتاب یعنی در بخش اول که مربوط به معتمدین است قرار داده، نشان از اصالة العداله‌ای بودن مرحوم علامه دانسته است؛[4] زیرا شاعر یا ادیب بودن دلالتی بر مدح ندارد.

در حالی که ممدوح بودن او به دلیل عبارت مرحوم نجاشی است که فرمود: «و له عدة کتب لم یصنف مثلها». به این بیان که وقتی نجاشی می‌گوید او کتابی نوشته که نظیر آن در این موضوع نوشته نشده  و مشابه ندارد، قطعا مرادش این نیست که نظیری در دروغ پردازی، جعلیات و اباطیل برایش نوشته نشده است؛ بلکه مراد بی نظیر بودن از حیث وثاقت، پر محتوا بودن، صحت و اتقان مطالب است.

لذا از این عبارت که شخصی چنین کتابی نوشته است که محل اخذ و معوّل دیگران باشد مدح استفاده می‌شود و مرحوم علامه نیز این مدح را علامت حُسن شخص گرفته و در قسم اول از کتابش آورده است[5]، نه به دلیل شاعر و ادیب بودنش که اگر به این نکته بود میبایست بسیاری از ادبا و شعرای دیگر را نیز در بخش اول ذکر کند.

این یکی از ادله‌ای است که مرحوم آقای خویی برای اصالة العدالة بودن قدما اقامه کرده‌اند. ولی بقیه ادلهی ایشان نیز مخدوش است که در مقاله‌ای با همین عنوان به آن پرداخته شده است.



[1] . رجال النجاشی، ص ۹۷.

[2] . الفهرست، ۷۳.

[3]. رجال العلامة الحلی، ص ۱۷.

[4] . رجال النجاشی - فهرست أسماء مصنفی الشیعة، ص ۹۷، رقم ۲۴۲ « أحمد بن إسماعیل بن عبد الله، أبو علی بجلی عربی من أهل قم یلقب سمکة کان من أهل الفضل و الأدب و العلم.».

[5]. کتاب حج، سال اعمال منی، جلسه فرع ششم حکم من لیس علی راسه الشعر.

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه سازی