چکیده این پژوهش به بررسی حکم وجوب اجرتالمثل در عقد اجارهی فاسد با تأکید بر استثناء مطرحشده در فرضِ اشتراطِ عدمِ الاجره میپردازد. بر پایهی قواعد فقهیِ «لاضرر»، «احترام مال المسلم»، و «ما یُضمَن بصحیحه یُضمَن بفاسده»، وجوبِ اجرتالمثل در صورتِ استیفای منفعت تبیین میشود. سپس، دیدگاه مخالف که در فرضِ شرطِ اسقاطِ عوض، حکم به عدمِ ضمان میکند، تحلیل و ارزیابی میگردد. ________________________________________ مقدمه در فقه امامیه، اصل اولیه در باب عقود، نفوذ عقد صحیح و بطلان عقد فاسد است. با این حال، پرسش بنیادین در عقود فاسد آن است که منافع استیفاشده در چنین عقودی چه حکمی دارند...
چکیده: در مسئلۀ شرعیّت انتقال کار به غیر با دریافت مزد کمتر توسط اجیر، نظر مشهور فقها بر منع است. این مقاله با بررسی مستندات روایی و تحلیل دیدگاه صاحب «مسالک الافهام»، به تبیین ادلۀ قائلان به حرمت و نقد استدلالهای قائلان به کراهت میپردازد و در نهایت، نظر به حرمت چنین عملی را تقویت مینماید. مقدمه: هرگاه شخصی برای انجام کاری اجیر گردد، جایز نیست آن کار را با هزینهای کمتر به دیگری واگذار نماید تا از این طریق، منفعتی برای کاری که خود میبایست انجام میداده ولی انجام نداده، به دست آورد. صاحب «مسالک الافهام» این فتوا را...
مستأجر میتواند عین مستأجره را به مبلغی بیش از آنچه خود پرداخته است، به اجاره واگذار کند. دلیل این حکم آن است که مستأجر با عقد اجاره، مالک منفعت عین میشود و به عنوان مالک، مجاز به هرگونه تصرفی در ملک خود است؛ از جمله اجاره دادن آن به قیمت مورد نظر. البته اگر موجر در ضمن عقد اجاره، شرطی مبنی بر ممنوعیت اجاره دادن به غیر یا با قیمت بالاتر قرار داده باشد، مستأجر مجاز به انجام این عمل نخواهد بود. استثنائات و موارد مناقشه این حکم کلی، فاقد استثنا نیست و در صورت وجود دلیل خاص مخالف، قاعده...
مرحوم نجاشی در مورد «احمد بن اسماعیل» فرموده است:
«أحمد بن إسماعیل بن عبد الله أبو علی بجلی، عربی، من أهل قم، یلقب سمکة، کان من أهل الفضل و الأدب و العلم، و یقال: إن علیه قرأ أبو الفضل محمد بن الحسین بن العمید و له عدة کتب لم یصنف مثلها».[1] مرحوم شیخ نیز در موردش فرموده است: « أحمد بن إسماعیل بن سمکة بن عبد الله، أبو علی، بجلی، عربی، من أهل قم، کان من أهل الفضل و الأدب و العلم، و علیه قرأ أبو الفضل محمد بن الحسین بن العمید، و له کتب عدة لم یصنف مثلها».[2] مرحوم علامه بعد از نقل این عبارات میفرماید: «هذا خلاصة ما وصل إلینا فی معناه و لم ینص علماؤنا علیه بتعدیل و لم یرو فیه جرح، فالأقوی قبول روایته مع سلامتها من المعارض».[3]
مرحوم آقای خویی این عبارت مرحوم علامه که با وجود اینکه اذعان دارد که مدح و جرحی از او به دستش نرسیده، اما روایتش را قبول کرده و او را در قسمت اول کتاب یعنی در بخش اول که مربوط به معتمدین است قرار داده، نشان از اصالة العدالهای بودن مرحوم علامه دانسته است؛[4] زیرا شاعر یا ادیب بودن دلالتی بر مدح ندارد.
در حالی که ممدوح بودن او به دلیل عبارت مرحوم نجاشی است که فرمود: «و له عدة کتب لم یصنف مثلها». به این بیان که وقتی نجاشی میگوید او کتابی نوشته که نظیر آن در این موضوع نوشته نشده و مشابه ندارد، قطعا مرادش این نیست که نظیری در دروغ پردازی، جعلیات و اباطیل برایش نوشته نشده است؛ بلکه مراد بی نظیر بودن از حیث وثاقت، پر محتوا بودن، صحت و اتقان مطالب است.
لذا از این عبارت که شخصی چنین کتابی نوشته است که محل اخذ و معوّل دیگران باشد مدح استفاده میشود و مرحوم علامه نیز این مدح را علامت حُسن شخص گرفته و در قسم اول از کتابش آورده است[5]، نه به دلیل شاعر و ادیب بودنش که اگر به این نکته بود میبایست بسیاری از ادبا و شعرای دیگر را نیز در بخش اول ذکر کند.
این یکی از ادلهای است که مرحوم آقای خویی برای اصالة العدالة بودن قدما اقامه کردهاند. ولی بقیه ادلهی ایشان نیز مخدوش است که در مقالهای با همین عنوان به آن پرداخته شده است.
[1] . رجال النجاشی، ص ۹۷.
[2] . الفهرست، ۷۳.
[3]. رجال العلامة الحلی، ص ۱۷.
[4] . رجال النجاشی - فهرست أسماء مصنفی الشیعة، ص ۹۷، رقم ۲۴۲ « أحمد بن إسماعیل بن عبد الله، أبو علی بجلی عربی من أهل قم یلقب سمکة کان من أهل الفضل و الأدب و العلم.».
[5]. کتاب حج، سال اعمال منی، جلسه فرع ششم حکم من لیس علی راسه الشعر.