ابو علی الحارث البجلی ، فرزند ابو جعفر محمد بن النعمان، معروف به مؤمن الطاق است. از آنجا كه در كتب رجالي نسبت به او توثيق صريحي وجود ندارد، مسأله وثاقتش محل بحث و تأمل است.
طبق نقل نجاشي، «حارث بن محمد» داراي كتابي است كه جماعتي از جمله حسن بن محبوب آن را نقل كردهاند.[1] نقل كتاب توسط این افراد بدین معناست که ایشان را به عنوان شیخ خود اتخاذ کرده و به او اعتماد نمودهاند و همين موجب نقل تمام روايات كتاب از وي شده است.
اين كثرت روايت، اگر تنها توسط حسن بن محبوب رخ ميداد براي اثبات وثاقت مؤمن الطاق كفايت میكرد و اكنون كه علاوه بر حسن بن محبوب، مشايخ ديگر حديث نيز به نقل كتاب اقدام نمودهاند، وثاقت ایشان به طريق اولي ثابت ميگردد.
ممكن است براي اثبات وثاقت ایشان علاوه بر اكثار روايت اجلاء، به نقل ابن ابي عمير و حسن بن محبوب از وي استناد شود. اين مطلب بر اساس اين مبناست كه مشايخ اصحاب اجماع ثقه هستند و از آنجا كه هر دو این افراد جزو اصحاب اجماعند، نقل آنها از مؤمن الطاق ولو به حد اكثار هم نرسيده باشد، دليل بر وثاقت اوست.
اما بنا بر تحقيق، اولا وثاقت مشايخ، منحصر به مشايخ ابن ابي عمير، ابن ابي نصر البزنطي و صفوان بن يحيي است و نه تمام اصحاب اجماع؛ در نتيجه نقل حسن بن محبوب، بدون در نظر گرفتن قيد اكثار، كمكي به اثبات وثاقت حارث بن محمد نميكند. و ثانياً وثاقت تنها در مورد مشايخ بي واسطهي اين سه تن قابل قبول است. بنابراين، از آنجا كه نقل ابن ابي عمير از مؤمن الطاق با واسطه است[2]، اثبات وثاقت او از اين طريق نيز مردود خواهد بود.
بر اين اساس، كلام وحيد بهبهاني[3] در باب اثبات وثاقت حارث بن محمد با استناد به نقل حسن بن محبوب و ابن ابي عمير، بر خلاف ديدگاه مختار است.
[1] رجال النجاشی - فهرست أسماء مصنفی الشیعة؛ ص: ۱۴۰، رقم: ۳۶۳: «حارث بن أبی جعفر محمد بن النعمان الأحول مولی بجیلة، روی عن أبی عبد الله علیه السلام. کتابه یرویه عدة من أصحابنا، منهم الحسن بن محبوب».
[2]. فهرستالطوسي ص : 164؛ حارث بن الأحول؛ له أصل. رويناه بالإسناد الأول [أخبرنا به عدة من أصحابنا عن أبي المفضل عن ابن بطة عن أحمد بن محمد بن عيسى عن ابن أبي عمير] عن الحسن بن محبوب عن الحارث بن الأحول.
[3]. منهج المقال فى تحقيق احوال الرجال، ج3، ص: 297؛ قوله: الحارث بن محمّد بن النعمان. لا يبعد اتّحاد هذا مع سابقه و عدم الاشتراك، و أنّ ما في ق مكرّر لما ذكرنا مكرّرا، و كون كتابه يرويه عدّة من أصحابنا مرّ الاشارة إلى حاله في الفائدة الثالثة. و كذا رواية ابن أبي عمير عنه «5»، و كذا ابن محبوب.