چگونگی استفاده حکم ارث دو دختر از آیۀ 11 سورۀ نساء -1

 

در آیه شریفه «يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلاَدِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَ إِنْ كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ»[1]سهم ارث تک دختر و سه دختر و بالاتر به روشنی قابل استفاده است. اما هرچند بین فقها و مفسرین اتفاقی است که سهم ارث دو دختر مانند سه دختر و بالاتر است[2]، ولی در استفاده آن از این آیه شریفه و آیات دیگر اختلاف وجود ندارد. برخی آن را خارج از مدلول این آیه دانسته‌اند و برخی آن را مستفاد از همین آیه دانسته، منتهی وجوهی برای این استفاده اختیار کرده‌اند که از یکدیگر متفاوت است. در این نوشتار درصدد تبیین و نقد و بررسی این وجوه هستیم.

آیه مذکور حکم تک دختر را در فراز «وَ إِنْ كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ» بیان کرده، که نصف ما ترک میّت را می‌برد و حکم بیش از دو دختر هم اتفاقی است که از فراز «فَإِنْ كُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَكَ» قابل استفاده است که دو سوم ما ترک است. اما این شبهه مطرح است که چرا با اینکه حکم ارث دو دختر مانند سه دختر به بالا است، آیه شریفه تعرضی نسبت به آن نداشته و «فَوْقَ اثْنَتَيْنِ» را بیان کرده است. قبل از ورود به بحث مناسب است به چند ترجمۀ معروف و مشهور اشاره شود تا شبهه روشن‌تر شود.

در ترجمه آیت الله مکارم آمده است: « خداوند در باره فرزندانتان به شما سفارش مى‏كند كه سهم (ميراث) پسر، به اندازه سهم دو دختر باشد و اگر فرزندان شما، (دو دختر و) بيش از دو دختر باشند، دو سوم ميراث از آن آنهاست و اگر يكى باشد، نيمى (از ميراث،) از آن اوست». گویا ایشان سهم دو دختر را مستفاد از آیه ندانسته است و آن را امری مسلم فرض کرده که از خارج حکمش روشن است.

در ترجمه آقای گرمارودی هم شبیه همین ترجمه آمده است، با این تفاوت که ایشان در پاورقی حکم دو دختر را بیان کرده‌اند. آقای فولادوند هم در ترجمه‌اش به هیچ وجه متعرض حکم ارث دو دختر نشده است.

در این ترجمه‌های رایج، مسلم فرض شده است که بیان حکم ارث دو دختر در منطوق آیه شریفه ذکر نشده است. اما اینکه در دو ترجمه اول، این حکم از مفهوم آن قابل استفاده است یا از خارج از این آیه، مسکوت مانده است.

برای استفاده حکم مذکور در کلمات فقها و مفسرین وجوهی بیان شده است که برخی مربوط به منطوق آیه مذکور است و برخی مربوط به دلالات التزامی آن و برخی مربوط به غیر از این آیه است.

وجه اول: استفاده از فراز «لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْن»

مرحوم کلینی در کافی برخی وجوه را ذکر کرده و هیچ یک را صحیح ندانسته است و در نهایت این وجه را بیان کرده که خداوند متعال به فراز «لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْن» اکتفا کرده و حکم ارث دو دختر را بیان نکرده است؛ زیرا وقتی ورثه منحصر در یک پسر و دو یک دختر باشد سهم پسر دو برابر سهم دختر است؛ یعنی سهم دختر یک سوم می‌شود، و قهراً اگر ورثه دو دختر باشد سهم دو دختر دو سوم می‌شود.[3] و چون شاید توهم شود که اگر سه دختر باشند تمام ترکه را به خود اختصاص می‌دهند خداوند متعال در ادامه آن را ردع کرده که اگر ورثه بیش از دو دختر باشند همان دو سوم را به عنوان فریضه می‌برند.

این وجه به ابوالعباس و برخی دیگر نیز نسبت داده شده است.[4] البته برخی طریق اولویت را نیز به این استدلال ضمیمه کرده‌اند، به این بیان که اگر دختر در کنار پسر یک سوم ترکه را به ارث می‌برد، به طریق اولی در کنار دختری مانند خودش یک سوم را به ارث خواهد برد.[5] ولی این وجه تمام به نظر نمی رسد؛ چرا که فراز مذکور در بیان سهم قرابتی ورثه است، در حالی‌که ثلثینی که برای دو دختر تعیین شده است به نحو فریضه است.

وجه دوم: اکتفا به فراز«وَ إِنْ كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ»

برخی دو دختر را به تک دختر قیاس کرده‌ و گفته‌اند اگر ورثه منحصر در یک دختر باشد نصف ما ترک را می‌برد، پس اگر دو تا باشند باید سهم آن دو بیش از نصف باشد[6] و از طرفی بیش از دو سوم هم نمی‌تواند باشد؛ زیرا قرآن برای بیش از دو دختر از دو سوم تجاوز نکرده است؛ از این‌رو سهم آن دو را دو سوم دانستند.

این وجه نیز به نظر ناتمام است؛ چرا که قرآن أفصح کلمات است، وجهی ندارد که حکم تک دختر و بیش از دو دختر را بگوید و با اکتفا به ذکر این دو حکم، از ذکر حکم دو دختر خودداری کند، در حالی‌که به به آسانی می‌توانست از اول بگوید اگر بیشتر از یک بود دو سوم ما ترک را به ارث می‌برد.

وجه سوم: استفاده از آیه «فَإِنْ كَانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَكَ»

از برخی[7] نقل شده که حکم ارث بنتین را به أختین که در آیه «إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ وَ هُوَ يَرِثُهَا إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهَا وَلَدٌ فَإِنْ كَانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَكَ»[8] ذکر شده است قیاس کرده‌اند، به این بیان که اگر ورثه منحصر در دو خواهر باشد دو سوم ترکه را به ارث می‌برند، پس به طریق اولی اگر ورثه منحصر در بنتین باشند دو سوم ترکه را به ارث می‌برند. البته این استدلال نیاز به این ضمیمه دارد که بنیتن بیش از دو سوم نمی توانند به فرض ببرند، چرا که آیه فرض الله بیش از دو دختر را دو سوم دانسته است و نمی شود دو دختر بیشتر از سه دختر ارث ببرند.

 ---

این نوشتار برگرفته از جلسه عصر 17/05/1396 آیت الله شبیری-حفظه الله- است.

[1]. نساء؛ 11.

[2]. التبيان في تفسير القرآن، ج‏3، ص129: «لكن أجمعت الأمة أن حكم البنتين حكم من زاد عليهما من البنات».

[3]. الكافي (ط - الإسلامية)، ج‌7، ص: 73: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ حَظَّ الْأُنْثَيَيْنِ الثُّلُثَيْنِ بِقَوْلِهِ- لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ إِذَا تَرَكَ الرَّجُلُ بِنْتاً وَ ابْناً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ وَ هُوَ الثُّلُثَانِ فَحَظُّ الْأُنْثَيَيْنِ الثُّلُثَانِ وَ اكْتَفَى بِهَذَا الْبَيَانِ أَنْ يَكُونَ ذَكَرَ الْأُنْثَيَيْنِ بِالثُّلُثَيْنِ»

[4]. التبيان في تفسير القرآن، ج‏3، ص130: «و قال أبو العباس المبرد،و اختاره إسماعيل بن إسحاق القاضي: إن في الآية دليلا على أن للبنتين الثلثين، لأنه إذا قال: «لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ» و كان أول العدد ذكراً و أنثى، للذكر الثلثان و للأنثى الثلث علم من ذلك أن للبنتين الثلثين، و أعلم اللَّه أن ما فوق البنتين لهن الثلثان».

[5]. روح المعاني في تفسير القرآن العظيم، ج‏2، ص431: «فلأنها لما استحقت البنت الثلث مع الأخ فمع البنت بالطريق الأولى».

[6]. الكافي (ط - الإسلامية)؛ ج‌7، ص73: «وَ قَالَ قَوْمٌ قِيَاساً كَمَا أَنْ كَانَ لِلْوَاحِدَةِ النِّصْفُ كَانَ ذَلِكَ دَلِيلًا عَلَى أَنَّ لِمَا فَوْقَ الْوَاحِدَةِ الثُّلُثَيْنِ».

[7]. روح المعاني في تفسير القرآن العظيم، ج‏2، ص431: «و أما الثاني فلأنه ذكر حكم الواحدة و الثلاث فما فوقها من البنات و لم يذكر حكم البنتين، و ذكر في ميراث الأخوات حكم الأخت الواحدة و الأختين و لم يذكر حكم الأخوات الكثيرة فيعلم حكم البنتين من ميراث الأخوات و حكم الأخوات من ميراث البنات لأنه لما كان نصيب الأختين الثلثين كانت البنتان أولى بهما، و لما كان نصيب البنات الكثيرة لا يزيد على الثلثين فبالأولى أن لا يزداد نصيب الأخوات على ذلك، و قد ذهب إلى هذا غير واحد من المتأخرين».

[8]. نساء؛ 176.

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه سازی