بررسی مراد از محمد بن فضيل در اسناد فقيه

اگر چه مرحوم سيد مصطفي تفرشي صاحب نقد الرجال درباره «محمد بن فضيل» تحقيقاتي انجام داده است، اما صاحب «جامع الرواة» دراينباره زحمات فراواني كشيده است و شايد مفصل‏‌ترين بحث كتاب خود را به بررسي و تحقيق پيرامون محمد بن فضيل اختصاص داده باشد. آن‌گونه که ایشان ذکر می‎کند، در سلسله اسناد روايات، دو نفر معروف[1] در یک عصر به نام محمدبنفضيل وجود دارند:

1- محمدبنفضيل صيرفي كوفي ازدي كه ضعيف است.[2]

2- محمدبنقاسمبنفضيلبن يسار نهدي بصري كه ثقه است[3] و در موارد بسیاری با نام جد خود محمد بن فضيل از او نام برده شدهاست.

اين دو نفر از نظر راوي و از نظر مروي عنه، در مواردي مشترك هستند و صاحب جامع الرواة راوي يا مروي عنه مختص به محمدبنقاسم بصري و محمدبنفضيل كوفي را در موارد مختلف مشخص كرده‌ ‏است[4] که تعيين موارد مشترك نيز اهميّت و زحمت فراوان دارد.[5]

اما بحثی که در مقام مطرح است این‎که مراد از محمدبن فضيل در اسناد فقیه _كه بهطور معمول از ابوالصباح كناني نقل روايت كرده_ چه کسی است؟ که اگر مراد بصری باشد تمام اخبار محمدبن فضیل در فقیه معتبر می‎شوند و می‎توان به آن‎ها عمل کرد.

 

ادلّه بر اراده محمد بن قاسم بصری از محمد بن فضیل

 براي اثبات اراده محمّد بن قاسم بصري از محمدبن‎فضیل، سه دليل ارائه شده‏است:

دلیل اول: نقل اخبار فقيه در کتب دیگر از روات اختصاصی بصری

 در فقيه، اخبار زيادي را از محمد بن فضيل يا از محمدبن فضيل عن ابي الصباح نقل شده‎است و اكثر اين اخبار را راويان اختصاصي بصری در كتبي مثل تهذيب و كافي نقل کرده‎اند. بنابراين مراد از ابنفضیل در تمام موارد فقيه، محمدبنقاسم بن فضيل است. زيرا اگر بعضي موارد آن محمد بن فضيل كوفي ضعيف بود، لازم بود مشخص نمايد و مطلق نگذارد.[6]

نقد دلیل

تمام سخنان مرحوم اردبيلي، بر پايه پذیرش اشتراک محمّدبن الفضيل و اطلاق این عنوان بر محمّدبن القاسم بن الفضيل استوار است.[7] زیرا اگر محمّد بن الفضيل مشترك بود و امکان انصراف به محمّدبن القاسم بن الفضيل را داشت، باید مواردی يافت می‎شد كه روایتی در يك مصدر با عنوان محمّد بن الفضيل و در مصدر ديگر با عنوان محمّد بن القاسم بن الفضيل نقل می‎شد، در حاليكه تمام رواياتي كه در يك مصدر به عنوان محمّد بن الفضيل یا به عنوان محمّد بن القاسم بن الفضيل آمده در ساير مصادر با همين عنوان وارد شده‎است، هرچند ايشان در برخي موارد با استناد به قرائني، مراد از محمدبنالفضيل را بصري گرفته و همين را قرينه برای اسناد فقيه دانستهاست.

پس شاهدي بر اصل تلخيص در نسب محمّد بن القاسم بن الفضيل یافت نشد تا عنوان محمّد بن الفضيل را عنوان مشترك سازد.

دلیل دوم: ذکر کردن طریق به بصری در مشیخه

 مرحوم صدوق در موارد زيادي با حذف تعدادي از اسامي روات از اول سند، اسناد را به صورت معلق آورده تا از ذكر مكرّر اسامي روات خودداری شود، و این طریق محذوف را در مشيخه ذکر می‎کند. به طور مثال مي‌‏گويد: «ما كان فيه عن محمدبنقاسمبنفضيل فقد رويته عن فلان و فلان الخ» و با توجه به اينكه در فقیه، فقط دو مورد از محمدبنقاسمبنفضيل بصری نقل كرده،[8] بسيار بعيد است كه ‏تنها به خاطر اين دو مورد، يك طريق جداگانه در مشيخه نقل كرده باشد. پس تمام موارد محمدبنفضيل كه روايات زيادي از او نقل كرده، همان بصري ثقه است.[9]

نقد دلیل

 مرحوم صدوق در موارد بسيار زيادي نام افرادي را در مشيخه ذکر کرده که تنها يك يا دو روايت در فقيه دارند كه تفصيل آن چنين است:[10]

150 نفر تنها يك روایت در فقيه دارند.

62 نفر تنها دو روایت در فقيه دارند.

212 نفر تنها يك يا دو روایت در فقيه دارند.

170 نفر بيش از دو روایت در فقيه دارند.

 پس اكثر طرق مشيخه حداکثر دو بار در متن كتاب ذكر شده‌‏اند و یکی از آن‎ها «محمدبن القاسمبن الفضيلبنيسار» است و دليلي ندارد كه مراد از محمدبنفضيل در فقیه «محمدبنالقاسمبنالفضيل» باشد.

دليل سوم: ذکر اسامي در مشیخه بیانگر مراد در اسانید

 آقاي خويی با بیان دليلی از مرحوم تفرشی می‎فرماید: مرحوم صدوق در بسياري موارد محمدبنالفضيل را در اول سند آوردهاست، لكن در مشيخه نام او را نياورده و فقط به محمدبنقاسمبنفضیل طریق ذکر می‎کند. پس مراد از محمدبنفضيل در اسناد فقيه، محمدبنقاسمبنفضيل است. سپس مرحوم تفرشی اشکال می‎كند كه از افراد زيادي نظیر ابوالصباح كناني و غير او در فقيه به نحو معلق حديث نقل شده ولي در مشيخه نامی از آنها نيامدهاست.[11]

 آقاي خويي در توضيح اشکال می‎فرماید روايات ابوالصباح در فقيه بيشتر از خود محمدبنفضيل است[12] با اين حال در مشيخه نامي از وي نيست و صدوق از بيش از صد نفر در آغاز اسناد فقيه روايت كرده ولي طريق به آنها را در مشيخه نياورده حتی برخي همچون ابوعبيده و بريد و جميل بن صالح روايات بسياری دارند. پس از عدم ذكر نام محمدبنفضيل در مشيخه فقيه نمي‏‌توان استدلال كرد كه مراد از او در فقيه محمّدبن القاسم بن الفضيل است.[13]

نظریه مختار

 در نتیجه دلیلی بر اثبات ادعای صاحب جامع الرواة یافت نشد در عين حال، به نظر صحیح محمد بن فضيل واقع در اسانيد، حتی اگر مراد محمد بنفضيلكوفي ازرقي باشد _و صحیح همين است_ مورد وثوق است و تعبير «يرمي بالغلوّ» دليل ضعف فرد نيست، لذا به گفته مرحوم شيخ[14] با این‎که بناي نجاشی[15] بر توثیق يا تضعیف روات است ولی به تضعيف محمدبن فضيل اعتنا نكرده‎‎است، بنابراين روايات محمد بنفضيل از نظر سند، مورد اعتماد بوده، و تمسك به آنها بي‏‌مانع است.

 



[1]. غير از اين دو، محمد بن الفضيل الرزقي (الرزقي خ.ل) و محمد بن فضيل بن عطاء مدني (مزني صح) هم در كتب رجال ما ديده مي‏شوند كه راويان گمنامي هستند و حالشان بر ما مجهول است،

[2]. رجال الطوسی، ص:343، رقم5124 و ص:365، رقم 5422 «محمد بن فضيل الكوفي الأزدي ضعيف».

[3]. رجال النجاشي، ص:362، رقم:973 «محمد بن القاسم بن الفضيل بن يسار النهدي ثقة هو و أبوه و عمه العلاء و جده الفضيل روى عن الرضا عليه السلام. له كتاب‏»

[4]. جامع الرواة، ج 2، ص 175" اقول لما تتبعنا بقدر وسعنا وجدنا محمد بن الفضیل الصیرفی الکوفی الازدی الضعیف و محمد بن القاسم بن الفضیل بن یسار النهدی البصری الثقة فی مرتبة واحده

[5]. البته تعبير مشترك، تعبير مناسب و صحيحي نیست زيرا در اصطلاح، عنوان مشترك بدين معناست كه معلوم نيست نقل متعلق به كدام راوي است نه اینکه روات اشتراك در نقل داشته باشند. پس اين موارد را مشتبه گویند نه مشترك.

[6]. جامع الرواة ج2 ص 183"و ایضا لما تتبعنا وجدنا روایته عن محمد بن القاسم بن الفضیل فیه فی موضعین ...

[7]. برخي نظیر صاحب قاموس الرجال (قاموس الرجال، ج9، ص:525،  رقم 7183) امكان اطلاق اين عنوان را در اين مورد انكار كرده‏اند

[8]. من لایحضره الفقیه، ج2، ص:177، ح2065 وص:560، ح3146

108.جامع الرواة ج2 ص 183"و ایضا لما تتبعنا وجدنا روایته عن محمد بن القاسم بن الفضیل فیه فی موضعین ...

[10]. استاد ـ مدظله ـ با استقصاء در معجم رجال الحديث آمار موارد فوق را با اندك تفاوتي در درس ارائه كردند، ولي در تنظيم بحث با بهره‏گيري از برنامه كامپيوتري آمار فوق درج گرديد، گفتني است كه كل طرق مشيخه 393 طريق بوده كه 8 طريق آن بدون تفاوت ما هوي مكرر است و 3 طريق آن در كتاب يا اصلاً نيامده يا در آغاز سند نيست. موارد باقي مانده 382 طريق است كه نسبت فوق در مقايسه با اين مقدار مي‏باشد. تذكر ديگر اين كه ما در اين آمار نامهايي كه در آغاز سند صريحاً ذكر شده‏اند شماره كرده‏ايم، با توجه به برخي عوامل همچون ابهام در ضميردار بودن يا نبودن برخي اسناد، ابهام در عناوين مشترك و... ممكن است آمار فوق مقدار بسيار اندكي با آمار حقيقي فاصله داشته باشد كه البته در نتيجه‏گيري بحث تأثيري ندارد.(مقرّر)

[11]. نقد الرجال، ج‌1، ص: 93و94«لأنّ الشيخ الصدوق محمد بن علی بن بابویه روىٰ كثيراً في الفقيه عن محمّد بن الفضيل عن أبي الصباح الكناني....»

[12] ـ (توضيح بيشتر) اين تعبير مسامحه آميز است، چه هر چند روايات ابوالصباح در فقيه اندكي از روايات محمد بن الفضيل بيشتر است (اولي 34 روايت و دومي 32 روايت) ولي روايات ابوالصباح غالب در وسط سند است و نام وي تنها13بار در آغاز سند آمده ولي محمد بن فضيل 29 بار در آغاز اسناد فقيه واقع شده است، البته اين امر به نتيجه‏گيري كلي بحث لطمه‏اي نمي‏زند.

[13]. معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرجال، ج‌18، ص: 154.

[14]. رجال الشيخ الطوسي - الأبواب، ص: 365.

[15]. رجال النجاشي - فهرست أسماء مصنفي الشيعة، ص: 367.

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه سازی