وظیفه مسافری که جاهل به حکم سفر است و نمازش قضا شده

وظیفه مسافر به عقیده شیعه این است که باید نمازش را قصر بخواند، ولی اگر جاهل به اصل حکم بوده باشد و آیه تقصیر به گوشش نخورده باشد یا خورده باشد و «لاجناح علیکم» را به معنای رخصت دانسته نه عزیمت و تعین، مانند اهل سنت، و نمازش را تمام بجا آورده باشد نمازش صحیح است، هرچند در وقت عالم شود و از او رفع اشتباه شود. [1]

بحث در این است که اگر چنین کسی نماز خود را در وقت نخواند و بعد از وقت عالم شد یا سنی بود و شیعه شد، آیا نمازهای خود را باید به صورت قصر اعاده کند یا تمام؟

مرحوم سید یزدی این مسئله را در مساله ششم از احکام مسافر چنین بیان کرده است که باید نمازش را قصراً قضا کند، گرچه اگر در وقت تمام می خواند شارع از او قبول می کرد، ولی این قبول از جهت تفضل و اغتفار است، نه این که ملاک برای دیگران تعیین قصر است، ولی نسبت به این ملاک عوض شده است. لذا در حق او هم همان نماز قصر ملاک دارد و بعد از اینکه عالم شد یا رفع شبهه شد باید قصر بجا آورد.[2]

آقای ال یاسین در اینجا حاشیه‌ای بر کلام سید زده است که وجهش روشن نیست و بعید نیست ناشی از غفلت باشد. ایشان گفته است: بل يجمع بين القصر و التمام على الأحوط و كونه من الاغتفار غير ظاهر.[3] یعنی معلوم نیست اکتفای به نماز تمام از باب اغتفار باشد؛ بلکه ممکن است همان مصلحتی که قصر دارد، تمام هم داشته باشد؛ لذا احتیاطا هم قصر بجا بیاورد و هم تمام.

ولی کلام ایشان مخدوش به نظر می رسد؛ زیرا نسبت به شخص جاهل یا ملاک در همان قصر است و شارع از باب اغتفار نماز تمام او را مجزی دانسته است که در این صورت، مصلحت کامله در قصر است و قهرا اگر قضا شده باشد باید قصر بجا بیاورد تا همان مصلحت فوت شده را استیفا کند، یا در نماز تمام هم ملاک هست، و اکتفای به نماز صحیح از باب اغتفار نیست، ولی اگر کسی هم قائل به صحت نماز تمام باشد، مثل اهل سنت، تمام را متعین نمی دانند، بلکه می گویند هم تمام درست است و هم قصر درست است. بنابراین یا ملاک متعین در قصر است، ولی شارع در صورت جهل بخشیده یا تخییر است، نه اینکه تعیّن تمام باشد، پس چرا برای قضا، احتیاط در جمع بین تمام و قصر کند؟ بلکه احتیاط در قصر؛ چون طبق مسلک ما تعین قصر است و طبق مسلک اهل سنت تخییر است، و هیچ کس تا به امروز قائل به تعین تمام نبوده تا احتیاط را جمع بین قصر و تمام بدانیم، علاوه بر اینکه ظاهر ابتدایی «لاجناح»[4] در قرآن رخصت است، منتها به وسیله روایات ثابت شده که عزیمت است؛ لذا از آیه هم استفاده می شود تعین تمام هیچ وجهی ندارد.

 

[1] برگرفته از جلسه.... از سلسله جلسات عصر آیت الله العظمی شبیری زنجانی -حفظه الله-

[2] إذا كان جاهلًا بأصل الحكم و لكن لم يصلّ في الوقت وجب عليه القصر في القضاء بعد العلم به و إن كان لو أتمّ في الوقت كان صحيحاً فصحّة التمام منه ليس لأجل أنّه تكليفه بل من باب الاغتفار.( العروة الوثقى (للسيد اليزدي)، ج‌2، ص: 162)

[3] العروة الوثقى (المحشى)، ج‌3، ص: 513‌.

[4] نشاء: 101« وَ إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاَةِ »

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه سازی