جمع آیات موافق و مخالف ازدواج با کتابیه - 2

در قسمت اول مقاله بیان شد که آیات حرمت نکاح کتابیه با آیهی شریفه‎ی: ﴿الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ...﴾[1] در تعارض هستند و باید بین آنها جمع کرد. سه وجه برای این جمع بیان گردید که در وجه سوم، یعنی رفع تعارض از طريق نسخ، سه روایت در ناسخیت آیه مجوّزه بررسی شد.

روایت چهارم: روایات بسیاری گزارش می‌کند که پیامبر صلی الله علیه و آله در بیشتر عمر مبارک خود، مسح بر خفین می‌نمودند ولی پس از نزول سوره مائده و آیه (وامسحوا بروؤسكم و ارجلكم...) دست از این عمل برداشتند. در این بین، روایت زراره که دارای سندی صحیح است، علاوه بر گزارش فعل پیامبر، تاکید می‌کند که نزول سوره مائده، دو یا سه ماه پیش از وفات پیامبر بوده است.[2]

لكن این روایت نیز کارگشا نیست؛ چرا که دلالت نمی‌کند بر این که پس از این آیه هیچ آیه دیگری نازل نشده است.

روایت پنجم و ششم: در تفسير نعماني از حضرت علي ‏عليه السلام روايتي نقل شده كه تصريح فرموده‏‌اند: آيه سوره مائده ﴿الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ ... وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ ...﴾[3] ناسخ قسمتي از آيه سوره بقره است كه مي‌‏فرمايد ﴿... وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ ...﴾[4]، ولي قسمت ديگر آيه ﴿... وَ لا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا ...﴾ به حال خود باقي است.[5]

اين روايت در خصوص مسأله مورد بحث مي‌‏باشد. همين معنا در تفسير علي بن ابراهيم نيز آمده است كه: «و قوله ﴿وَ لا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا﴾ على‏ حاله لم‏ ينسخ».[6]

هر چند اين مطلب را علي بن ابراهيم مستند به امام نقل نمي‌‏كند، ولي او اين‌گونه مطالب را بدون مستند روايی بیان نمی‌کند. بنابراين، بايد مأخوذ از معصوم باشد.

اما مشکل این است که سند هر دو روايت محل مناقشه است. سند حديث تفسير نعماني، صحيح نيست و روایت تفسير علي بن ابراهيم  به فرض که از خود ایشان باشد و از كتاب ديگري به آن ملحق نشده باشد، مورد اعتماد نخواهد بود؛ زیرا سندي ارايه نشده است تا صحت و سقم آن را بررسي شود.

بنابراین، همه اين روايات از جهت سند يا دلالت، دارای اشکالاتی بودند که مانع از اثبات ناسخیت آیه سوره مائده گردید. با این حساب، روشن شد ادعای صاحب جواهر مبنی بر ناسخ بودن آیه سوره مائده که بر اساس روایات پیش گفته شده بود نیز ناتمام است.

روایات دال برمنسوخیت آیه‎ی مجوّزه

در مقابل روایاتی که آیه مجوزه را ناسخ می‌داند، روایاتی وجود دارد که آن را منسوخ می‌داند که در ذیل به آنها اشاره می شود.

روایت اول: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: «سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ‏﴾[7] فَقَالَ هَذِهِ‏ مَنْسُوخَةٌ بِقَوْلِهِ‏ ﴿وَ لا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوافِرِ﴾[8]».[9]

روایت دوم: عن ابن محبوب عن ابن رئاب عن زرارة عن أبی جعفر و صفوان عن ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ‏ تَزْوِيجِ‏ الْيَهُودِيَّةِ وَ النَّصْرَانِيَّةِ قَالَ‏ لَا قُلْتُ قَوْلُهُ تَعَالَى‏ ﴿وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ‏﴾[10] قَالَ هِيَ مَنْسُوخَةٌ نَسَخَهَا قَوْلُهُ تَعَالَى‏ ﴿وَ لا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوافِر﴾[11]»[12].

روایت سوم: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ عَنْ دُرُسْتَ الْوَاسِطِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: «لَا يَنْبَغِي‏ نِكَاحُ‏ أَهْلِ‏ الْكِتَابِ‏ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ أَيْنَ تَحْرِيمُهُ قَالَ قَوْلُهُ‏ ﴿وَ لا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوافِر﴾[13]».[14]

احمد بن عمر حلبي ثقه است، ولي به جهت فطحی بودن «حسن بن علي بن فضال» و واقفی بودن «درست واسطي» روایت موثقه مي‌‏باشد.

در مورد دلالت روایت باید گفت که كلمه «لاينبغي» در روايات به معناي تحريم است و به اين معنا در روايات ـ خصوصاً روايات كتاب الحج ـ بسيار به كار برده شده است و زراره نیز از «لا ینبغی»، حرام  را فهمیده است، لذا از حضرت سؤال می‎کند: «أين تحريمه».

بنابراین به کار گیری این لفظ به معنی کراهت، کاربردی است که در فرهنگ اصطلاحات متأخرین، رائج شده است. اگر ظهور این لفظ در حرمت پذیرفته نشود، لا اقل در این روایت بخصوص، فهم زراره قرینه بر معنای مقصود است، هر چند صاحب جواهر این قرینه را، نپذیرفته و اساسا این روایت را بر تنزیه، حمل کرده است[15]. بنابراین لازمه حرمت ازدواج، منسوخ بودن آیه سوره مائده خواهد بود.

روایت چهارم: قد روى أبو الجارود عن أبي جعفر (ع): «أنه یعنی: ﴿وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ‏﴾[16]) منسوخ بقوله ﴿... وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ ...﴾[17] و بقوله ﴿وَ لا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوافِر﴾[18]».[19]

به نظر می‌رسد در نقل فوق از مجمع البيان سقطي اتفاق افتاده است؛ زیرا در تبیان که به طور معمول، مصدر مطالب مجمع البیان است این گونه نقل شده است:

روى أبو الجارود عن أبي جعفر (ع): «أن ذلك، یعنی: ﴿وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ‏﴾[20]) منسوخ بقوله: ﴿... وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ ...﴾[21] روى عن أبي عبد اللَّه (ع) انه قال: هو منسوخ بقوله: ﴿وَ لا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوافِر﴾[22]».[23]

گاهي در كلمات مفسرين ديده مي‌‏شود كه چند آيه را ناسخ  یک آیه ذكر مي‌‏كنند. که  شاهد بر اين است كه حكم قبلي تا آن وقت باقي نيست هر چند اصل نسخ به وسيله يك آيه باشد.

به هر حال سند اين حديث قابل اعتماد نمي‌‏باشد.

روایت پنجم: عن ابن‏ سنان‏ عن أبي عبد الله ع، قال:‏ ﴿وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ‏﴾[24] قال نسختها ﴿وَ لا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوافِر﴾[25]»[26].

روایت ششم: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ جَهْمٍ قَالَ: «قَالَ لِي أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا ع يَا أَبَا مُحَمَّدٍ مَا تَقُولُ فِي رَجُلٍ يَتَزَوَّجُ نَصْرَانِيَّةً عَلَى مُسْلِمَةٍ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا قَوْلِي بَيْنَ يَدَيْكَ قَالَ لَتَقُولَنَّ فَإِنَّ ذَلِكَ يُعْلَمُ بِهِ قَوْلِي قُلْتُ ‏لَا يَجُوزُ تَزْوِيجُ‏ النَّصْرَانِيَّةِ عَلَى مُسْلِمَةٍ وَ لَا غَيْرِ مُسْلِمَةٍ قَالَ وَ لِمَ قُلْتُ لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿... وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ ...﴾[27]  قَالَ فَمَا تَقُولُ فِي هَذِهِ الْآيَةِ ﴿وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ‏﴾[28] قُلْتُ فَقَوْلُهُ وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ‏ نَسَخَتْ هَذِهِ الْآيَةَ فَتَبَسَّمَ ثُمَّ سَكَتَ»[29].

ابن فضال فطحي و ثقه است، هر چند گفته می‎شود وي در اواخر عمر مستبصر شده است، ولي به هر حال به نظر می‌رسد نقل اين احاديث قبل از برگشت ایشان از فطحيّت است و بعيد است مربوط به بعد از آن باشد.

ظهور اين روايت در امضائی بودن تبسم حضرت- و نه انکاری بودن آن- بسیار قوی است چرا که انکار، با چهره عبوس تناسب دارد نه با تبسم؛ علاوه بر اینکه اگر ازدواج با نصرانيه حلال بود محذوري براي بيان حكم واقعي و تذکر اشتباه او وجود نداشت؛ چرا که اهل سنت، چنین ازدواجی را جايز مي‏دانند.

صاحب جواهر مي‏نويسد:[30] ممكن است دلیل تبسم حضرت، اشتباه حسن بن جهم باشد، خصوصاً با توجه به این نکته که امام از ازدواج با زن نصرانی بر زن مسلمان[31] سوال کرده است، گویی جواز ازدواج با نصرانيه بر زن غير مسلمان را مفروغ عنه گرفته‌اند و گويا حسن بن جهم، نظري بر خلاف نظر امام داشته و قصد تخطئه‎ی حضرت را داشته است.

ولی ظاهر حال، قرينه است بر خلاف این ادعا؛ زیرا حسن بن جهم در ابتدا می‌گوید حرف من در مقابل شما چه ارزشي دارد و اين کلام حسن بن جهم  با تخطئه امام سازگاری ندارد.

به هر حال، امام علیه السلام حكم مسأله و اصل ممنوع بودن را تأييد کرده‌اند؛ زیرا وجهي براي سكوت و عدم بيان حكم واقعي نبوده است، هرچند فرض شود كه امام(ع)  كيّفيّت استدلال را امضاء نكرده باشند؛ چرا که ممکن است راوی در تطبیق آیه ناسخ اشتباه کرده باشد؛ زیرا شاید آیه ناسخه آیه لاتمسکوا بعصم الکوافر باشد.

بنابراین، آيه ﴿وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ‏﴾[32] به طور قطع، نسخ شده است، اما یکی از دو آیه زیر ممکن است ناسخ آن باشد: ﴿وَ لا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوافِر﴾[33] و ﴿... وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ ...﴾[34].

بررسی دلالت «الیوم» بر ناسخیت ﴿الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ... ﴾

صاحب جواهرقدس سره از تعبير ﴿اليوم﴾ در آيه ﴿الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ ... الْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ ...﴾[35] استفاده مي‏كند كه اين آيه ناسخ آيات دال بر حرمت است.[36]

لیکن هرچند«اليوم» دلالت می‎کند كه اين آيه ناسخ حرمت است، ولی دلالت نمي‏كند كه ناسخ حرمتي است كه اسلام آورده است، بلكه ﴿اليوم﴾ اشاره به این دارد كه اسلام حرمت و منعي كه در اديان سابق بوده است را برداشته است. از  ﴿اليوم أحل لكم الطيبات﴾ معلوم مي‏شود كه در اديان سابق سختي‏‌هايي بوده است و اسلام آن سختي‏‌ها رابر مي‏‌دارد، بنابراين ﴿اليوم﴾ دلالت ندارد كه آيه بعد از آيات ناهيه[37] نازل شده و آنها را نسخ می‎كند، بلكه دلالت مي‏‌كند كه فعلاً حرمت ازدواج با كتابيات برداشته شده است. هر چند در اديان سابق در فرض اختلاف در مذهب ازدواج جايز نبوده است.

بنابراین «اليوم» نمی‎تواند شاهد ناسخیت آیه سوره‎ی مائده نسبت به آیات دال بر حرمت باشد.

بنابراین آیه سوره مائده که دالّ بر جواز نکاح کتابیه است، منسوخ شده و با آیه دالّ بر حرمت تعارض ندارد.



[1]. سوره مائده، آیه 5.

[2]. تهذيب الأحكام، ج‌1، ص: 361‌.

[3]. سوره مائده، آیه 5.

[4]. سوره بقره، آیه 221.

[5]. وسائل الشيعة، ج‌20، ص: 538‌؛ش 26284

[6]. تفسير القمي، ج‏1، ص: 73 و ج‏1، ص: 163.

[7]. سوره مائده، آیه 5.

[8]. سوره ممتحنه، آیه 10.

[9]. الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏5، ص: 358؛ تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، ج‏7، ص: 298؛ الإستبصار فيما اختلف من الأخبار، ج‏3، ص: 179؛ وسائل الشيعة، ج‏20، ص: 533؛ 26272؛ جامع الاحاديث، ج25، ص654، ح38184.

[10]. سوره مائده، آیه 5.

[11]. سوره ممتحنه، آیه 10.

[12]. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏14، ص: 434؛ جامع أحاديث الشيعة (للبروجردي)، ج‏25، ص: 1062.

[13]. سوره ممتحنه، آیه 10.

[14]. الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏5، ص: 358؛ تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، ج‏7، ص: 297؛ الإستبصار فيما اختلف من الأخبار، ج‏3، ص: 179؛ وسائل الشيعة، ج‏20، ص: 534؛ ش26275؛ جامع الاحاديث، ج25، ص654، ح38186.

[15]. مرحوم صاحب جواهر به طور خاص درباره روایت زراره، مطلبی نفرموده‌اند ولی از اینکه بعد از طرح روایات دال بر نهی از تزویج کتابیه، فرموده: «إلا أن التحقيق الجواز مطلقا وفاقا للحسن و الصدوقين على كراهية متفاوتة في الشدة و الضعف بالنسبة إلى الدائم و المنقطع و ملك اليمين»، حاکی از آن است که روایات صحیحه دال بر نهی را حمل بر کراهت فرموده‌اند. جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، ج‌30، ص: 31‌.

[16]. سوره مائده، آیه 5.

[17]. سوره بقره، آیه 221.

[18]. سوره ممتحنه، آیه 10.

[19]. مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏3، ص: 251.

[20]. سوره مائده، آیه 5.

[21]. سوره بقره، آیه 221.

[22]. سوره ممتحنه، آیه 10.

[23]. التبيان في تفسير القرآن، ج‏3، ص: 446.

[24]. سوره مائده، آیه 5.

[25]. جامع أحاديث الشيعة (للبروجردي)، ج‏25، ص: 1062؛ تفسير العياشي، ج‏1، ص: 296

[26]. تفسير العياشي، ج‏1، ص: 296؛ جامع الاحاديث، ج25، ص655، ح38188.

[27]. سوره بقره، آیه 221.

[28]. سوره مائده، آیه 5.

[29]. الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏5، ص: 357؛ تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، ج‏7، ص: 297؛ الإستبصار فيما اختلف من الأخبار، ج‏3، ص: 178؛ وسائل الشيعة، ج‏20، ص: 534؛ ش 26274.

[30]. جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، ج‌30، ص: 35‌.

[31] به این معنی که همسر اول شخص، مسلمان است و با وجود داشتن چنین همسری، زن نصرانی را به عنوان همسر دوم اختیار می کند.

[32]. سوره مائده، آیه 5.

[33]. سوره ممتحنه، آیه 10.

[34]. سوره بقره، آیه 221.

[35]. سوره مائده، آیه 5.

[36]. جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، ج‌30، ص: 35.

[37]. سوره بقره، آیه 221 و سوره ممتحنه، آیه 10.

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه سازی